مبانی و روشهای طراحی متون و شیوه های آموزش زبان انگلیسی در علوم انسانی و بخصوص علوم اسلامی نیازمند بروز رسانی و کارآمد سازی است

به گزارش شبکه معالم، دکتر سید حسین کاشف عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه و رییس موسسه آموزش عالی آراد در نشستی که که به همت گروه فرهنگ و ارتباطات اسلامی مرکز تخصصی آخوند خراسانی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی به صورت وبینار برگزار شد به بررسی و تحلیل چالش های یادگیری زبان انگلیسی درعلوم انسانی – اسلامی در ایران پرداخت و گفت: در بخش اول وضعیت موجود و در واقع شرایط کلی یادگیری زبان انگلیسی در سیستم آموزشی کشور خصوصا علوم اسلامی، مشترکات بین همه علوم و روش های آموزشی کتب آموزشی ارایه شد و سپس در بخش دوم به موانع، مشکلات و چالش های پیش رو و ارایه راهکارها در این حوزه پرداخته شد.

دکتر کاشف در مقدمه بحث عنوان کرد که زبان انگلیسی به ویژه در سال های اخیر جایگاه ویژه ای در نظام آموزشی کشور به خود اختصاص داده است و به موضوعی مهم در آموزش و تحقیق در سراسر جهان تبدیل شده است. امروزه، دانش آموزان و دانشجویان در رشته های مختلف برای تحصیلات آکادمیک (مقاله نویسی) و پیشرفت خود در مقاطع مختلف تحصیلی به زبان انگلیسی نیاز دارند و به همین علت این درس را به عنوان پیش نیازی برای یادگیری گفتمان خاص حوزه های تخصصی و یا توسعه مهارت های عمومی زبان خود در نظر می گیرند. علاوه بر این، گسترش کاربرد زبان انگلیسی در ابعاد مختلف زندگی مانند رسانه های اجتماعی و ابزارهای کاربردی نظیر رایانه، گوشی های هوشمند و غیره الزام یادگیری این درس را بیش از پیش نمایان می کند.

به اعتقاد وی انتشار منابع گسترده دانشگاهی انگلیسی مانند مجلات و کتاب ها حتی کتابهای درسی برای حوزه های مختلف علمی به ویژه علوم انسانی، شواهدی است که اهمیت مهارت انگلیسی را نشان می دهد و نیاز به مهارت مناسب در زبان انگلیسی دارد. دانشجویانی که در زمینه های مختلف مطالعاتی تحصیل می کنند، همیشه به کتب ترجمه شده دسترسی ندارند و در نتیجه باید کتاب های درسی زبان اصلی را که به زبان انگلیسی هستند مطالعه کنند و برای خواندن متون دانشگاهی خود مهارت ایجاد کنند. بنابراین، برای زبان آموزان زبان خارجی، لازم است که درک مناسبی از خواندن داشته باشند تا در زمینه های دانشگاهی و حوزوی موفق شوند. در وب سایت گوگل یک موتور جستجو قابل دسترسی بسیار قوی وجود دارد که دانشجویان و دانش پژوهان و حتی طلاب علوم دینی برای استفاده از آن نیاز به زبان دارند. به خصوص در بحث مقاله نویسی و چاپ مقاله در مجلات بین المللی که نیاز به زبان انگلیسی دارند. اگرچه برخی رو به ترجمه می آورند ولی برخی دوست دارند خودشان دست به قلم شوند و با جهان علم در ارتباط باشند و به بحث و نقد بپردازند و به گفتمان تخصصی اسلامی و توسعه مهارت های چهارگانه زبان بپردازند.

علاوه بر آن موضوع گسترش خود زبان انگلیسی به عنوان یک زبان کاربردی در ابعاد مختلف زندگی انسان مطرح است. مثل رسانه های اجتماعی یا ابزارهای کاربردی که وجود دارند و هرچند به زبان فارسی ترجمه شده است ولی خوب در برخی موارد نسخه زبان فارسی آنها در دسترس نیست. گوشی های هوشمند و کلیه ابزارهایی که با زندگی امروز پیشرفته ماشینی با آن سر و کار داریم به نوعی الزام یادگیری زبان را ایجاد می کند.

در حوزه انتشارات گسترده علمی و دانشگاهی مثل مجلات و کتاب ها در علوم مختلف به ویژه علوم مد نظر، دانشجویان یا طلاب علوم اسلامی نیاز دارند که برخی کتب را ترجمه کنند و برای درک مطلب از آنها استفاد کنند. گاهی یک سری کتب وجود دارد که به بحث تاریخ تمدن ملل اسلامی یا رشته عرفان می پردازد که به شکل منابع انگلیسی از مستشرقین و شرق شناسان وجود دارد که برخی دوست دارند به زبان فارسی ترجمه شود. برای علاقمندانی که دوست دارند در نشر علوم دینی قدم بردارند یا نظرات صاحب نظران انگلیسی را بدانند و نقد کنند تسلط به زبان انگلیسی خیلی مطرح می شود. بنابراین برای زبان آموزان ایرانی که انگلیسی یک زبان خارجی محسوب می شود خواندن و درک مطلب برای آنها بسیار ضروری است تا به موفقیت دست یابند. در نهایت، عصر ارتباطات، نیاز مبرمی به یادگیری مهارت های گفتاری و شنیداری در بین علاقمندان به تعاملات بین المللی با زمینه های علمی، فرهنگی، اجتماعی، دینی و غیره ایجاد کرده است.

این عضو هیئت علمی از موفقیت بیشتر در تحصیل، ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر و یا خارج از کشور، استفاده از ابزارهای ارتباطی جهانی، تسهیل در کار با رایانه و نرم افزارهای کاربردی همانند آفیس، ارتباطات تاثیرگذار بین المللی، شرکت در سمینارها و همایشهای بین المللی، استفاده از موقعیت های شغلی در کشورهای خارجی مثل حضور مبلغین دینی در این کشورها ، انجام تبلیغات و گسترش ابعاد فرهنگی اسلامی در کشورهای هدف به عنوان دلایل اهمیت یادگیری زبان انگلیسی یاد کرد.

وی ابراز داشت: متاسفانه می بینیم که در کشورمان خیلی از زبان آموزان و دانشجویان و حتی همکاران ما زبان انگلیسی برای آنها غریبه است و فرصت های شغلی را از دست می دهند و در سمینارهای بین المللی نمی توانند سخنرانی مناسبی را ارایه دهند و حتی از روی نوشته مطالب خوانده می شود و اگر سوالی از آنها پرسیده شود نیاز به مترجم دارند و لذا نمی تواند خوب ارتباطات برقرار کنند.

وی در ادامه به بحث دروسی پرداخت که در کشور ما ارایه می شوند. کاشف بیان کرد: در نظام رسمی دانشگاه های کشور در علوم انسانی و اسلامی یک سری دروس تعریف شده است؛ زبان پیش نیاز (پیش دانشگاهی)، زبان خارجه، زبان تخصصی در حوزه مرتبط با رشته، دروس ارائه شده در موسسات آموزش زبان غیر دولتی و خصوصی، دروس چهار مهارته، دروس ویژه همانند مکالمه، آمادگی آزمونهای بین المللی و غیره. زبان پیش نیاز برای آنهایی است که زبان ضعیف تری دارند و بعد از ورود به دانشگاه تأکیدش بیشتر بر روی یک سری لغت و متن کوتاه است. با زبان خارجه هم تا حدی همپوشانی دارد. در زبان خارجه یک سری کتب چاپ شده است مثل انگلیسی برای دانشجوان الهیات، فقه و اسلامی و علوم انسانی و …. . این کتاب ها را اساتید برای تدریس درس زبان تخصصی انتخاب می کنند. در این دروس یک سری ویژگی های مشترک داریم که اگر بخواهیم وارد بررسی و تحلیل آنها شویم باید بیاییم و ببینیم که این کتاب ها بر چه اساسی نوشته شده و می خواهند چه چیری را آموزش بدهند و چه نقاط قوت و ضعفی وجود دارد که به طور تخصصی وارد آنها نمی شویم. آن چیزی که در این کتاب ها می بینیم ارایه یک سری لیست و فهرست لغت است. در هر درس با یک سری ساختارهای دستور زبان و یک سری متون مرتبط به آن رشته مواجهیم و بیشتر تمرکز بر روی خواندن و درک مطلب است و حتی در برخی از کتب هم خواسته شده است که متنی ترجمه شود. اما یک سری دروس داریم که در آموزش رسمی ارایه نمی شود و در آموزش غیر رسمی ارایه می گردند مثل موسسات زبان که محور آموزش آنها چهار مهارت است. چیزی که در این موسسات گفته می شود کاملا متفاوت با آموزش رسمی است. کتاب هایی هم که مورد استفاده قرار می گیرند کتبی هستند که در کشورهای انگلیسی زبان نوشته می شود و در ایران به صورت افست چاپ و مورد بهره برداری قرار می گیرند. افرادی که علاقمند به شرکت در آزمون های زبان هستند به این موسسات مراجعه می کنند.

اگر کتاب هایی را که در آموزش رسمی مورد استفاده است بخواهیم بر اساس سرفصل بررسی کنیم می توان برنامه های درسی را به سه گروه تقسیم کرد یا به عبارتی سه سر فصل کلی را برای آنان در نظر گرفت:

  • برنامه های درسی که بر نتیجه نهایی (محتوا یا محصول نامیده می شود)، مدل هایی که بر ابزار تا هدف (روش یا فرآیند نامیده می شوند) تمرکز دارند و برنامه های درسی که بر مهارت ها تمرکز می کنند. برنامه های درسی که تحت محتوا یا گروه محصول قرار می گیرند شامل دستوری/ساختاری/زبانی ، تصوری-کاربردی ، موقعیتی ، موضوعی و مبتنی بر محتوا هستند.
  • گروه دوم شامل مهارت های زبانی، ارتباطی و شناختی می باشند. سرفصل ها و کتاب هایی را شامل می شوند که بر مبنای مهارت های مختلف زبانی نوشته می شوند که تمرکز بر یک مهارت خاص دارند. برای مثال، اگر مهارت درک مطلب یا خواندن مد نظر است استراتژی ها تکنیک های تقویت این مهارت را پوشش می دهند و یا اگر مهارت گفت و شنود مدنظر باشد بر آنها تمرکز می شود.
  • دسته سوم شامل رویه/تکلیف، تمایل/مذاکره و فرآیند است. در آنها رویکرد تکلیف گرایانه و مذاکره گرایانه و فرایندگرایانه است. در مقابل نتیجه گرایی در این دسته ما به دنبال این هستیم که ببینیم چه استراتژی ها و کتاب هایی را تدوین کنیم که روی فرایند یادگیری و روش های آن تمرکز کند و اینکه چه کاربردی و چه کارکردی خواهیم داشت.

عمده برنامه های آموزشی کشور از نوع اول و مبتنی بر محتوا و نتیجه است که در نهایت یک دانشجو یا طلبه در رشته اش نیاز به چه دارد؟ به اینکه متن تخصصی را بخواند و متوجه شود. اینکه چطور می خواهد یاد بگیرد یا مهارت خاصی را یاد بگیرد یا فرایندهای یادگیری را رویش تمرکز کند معمولا در کشور چنین کتاب هایی را نداریم یا اگر هم هست نواقصی دارد که نیاز به نقد دارد.

در رابطه با نظام آموزش عالی کلیه کتاب هایی را که انتشارات سمت چاپ می کند محوریت آن بر نتیجه گرایی است. شما برای اینکه کتابی را تدوین کنید باید یک سری تئوری را بررسی کنید و بر اساس آن تئوری های یادگیری کتاب تدوین می شوند. در واقع اینکه هدف ما از یادگیری زبان چیست و بر آن اساس و نگرش کتب تدوین می شوند. یک سری کتب که توسط ناشران و نویسندگان بومی و خارجی نوشته می شوند یا کتاب های تک مهارتی داریم که تمرکز روی درک مطلب و هدف آنها تقویت مهارت درک مطلب است که چطور یک متن را بخوانیم و سوالات را پاسخ دهیم و یک سری کتاب ها که هدف آنان تقویت چهار مهارت است.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ارومیه در ادامه به روش های تدریس زبان در گذر زمان پرداخت و افزود: روش های تدریس زبان در گذر زمان چهار نوع بوده است. اولین روش، روش سنتی تدریس دستور زبان و ترجمه متن و لغات با هدف درک مطلب است که مربوط به حدود ۳۰ یا ۴۰ سال قبل است که البته امروزه هم استفاده می شود و در برخی شرایط جواب هم می دهد. در این روش هدف ما صرفا درک مطلب و فهمیدن موضوع است مثل کتب سیستم آموزشی دانشگاهی. این متد برای فلسفه و علوم پایه به زبان لاتین نوشته شده بود. لذا این متون با روش گرامر ترنسلیشن ترجمه می شدند و در دسترس همه جوامع قرار داده می شد. همین مبنا در کشور ما هم هست. اما این روش بعدها با توجه به اتفاقاتی که در دنیا افتاد مثل اینترنت، گرایش به ارتباطات بین المللی، بیشتر شدن رفت و آمدهای بین کشورها و تغییر ماهیت دنیا بعد از ۱۹۵۰ منسوخ شد و نیاز بیش از پیشی برای یادگیری زبان انگلیسی به عنوان یک زبان بین المللی مطرح شد و این باعث شد در روش های آموزش و یادگیری زبان یک سری تفاوت ها و تغییرات ایجاد شود چون دیگر صرفا درک مطلب و فهمیدن یک متن کافی نبود. ما برای اینکه بتوانیم با جهان ارتباط برقرار کنیم نیاز به مهارت های بیشتری داشتیم و در واقع کاربرد و استفاده از زبان برای ما مهم بود. لذا دومین روش که همان روش های مهارت محور با تأکید بر مهارت خواندن و درک مطلب بود مطرح شد تا افراد بتوانند متن را کاملا در یک زمان خاص با یک سرعت خاص بخوانند و یک سری تکنیک هایی را یاد بگیرند که بتوانند بعد از فهمیدن به سوالات آن جواب بدهند. دلیلش نیز این بود که در برخی از موقعیت ها زبان آموزان نیاز به مهارت های درک مطلب داشتند. آزمون هایی را باید میگذراندند که زمان در آنها مهم بود، باید متن مورد نظر را می خواندند و به سوالات مربوطه جواب می دادند و این تکنیک هم مدتی به عنوان روش تدریس استفاده شد. اما با تغییرات جهان ما در علوم تئوری و نظری هم یک سری پیشرفت ها داشتیم. برای مثال، علم روانشناسی که مبنای علوم آموزشی بوده و یکی از شاخه های آن روانشناسی آموزشی است پیشرفت هایی صورت گرفت و لذا از روش های ستنی رفتارگرایی به سمت روش های شناخت گرایی و انسان گرایی روی آورد که تأکید آن بر کاهش استرس و در نظر گرفتن عواطف و احساسات افراد در یادگیری شد و روش های تدریسی مطرح شد که تمرکز بر کم کردن استرس و تنش دانش پذیران در موقعیت های کلاسی و به نوعی بالابردن شرایط یادگیری آنها بود. زیرا اعتقاد بر این بود که بسیاری از مشکلات به دلیل همین تنش هاست. اگر محیط کلاسی آرام و فرح بخش باشد یادگیری بهتر صورت می گیرد. درنهایت روش های نوین مکالمه محور مطرح شد که بیشتر تأکید آن بر روی محورهای گفتاری و شنیداری و مهارت های ارتباط برقرار کردن بود و اینکه ما چطور می توانیم از زبان در مراودات روزمره مان چه در داخل کشور و چه بین المللی استفاده کنیم.

در واقع با این روش ها آن روشهای سنتی از بین رفتند چون نیازها و شرایط جهانی عوض شد. به مانند اکنون که کلاس ما نیز به صورت مجازی برگزار می شود. در صورتی که بیست سال یا سی سال قبل این امکان وجود نداشت یا به صورت محدود بود. لذا این نیازها را تغییر می دهد و لذا ما دیگر نیازی به دستور زبان نداریم و بیشتر به مکالمه نیازمندیم و همه این ها الزام ایجاد می کند که زبان را یاد بگیریم و تقویت کنیم.

رییس موسسه آموزش عالی آراد در ادامه مشکلات عمده یادگیری زبان انگلیسی در ایران را به شرح ذیل برشمرد:

  • باورهای غلط دست اندرکاران نظام آموزشی اعم از مدیران، طراحان، مدرسان و دانش جویان به موضوع یادگیری، تدریس و ارزیابی زبان؛
  • وجود شکاف و فاصله بین اصول نظری تا عملی در آموزش: در مقام نظر معتقدیم که زبان انگلیسی باید آموخته شود و همه باید هر چهار مهارت را یاد بگیرند و حتی کتاب هایی که به طور رسمی در آموزش و پرورش تدوین شده اند با همین رویکرد می باشند. اما متاسفانه این امر اتفاق نمی افتد چون فاصله است بین آن چیزی که فکر میکنیم و عمل میکنیم؛
  • اولویت دادن به کمیت تا کیفیت در آموزش: چون کلاس های زبان ماهیت تعاملی دارند با سایر علوم فرق دارند. زبان انگلیسی نیاز به تعامل و ارتباط دارد بنابراین کیفیت خیلی مهم است و کمیت بالا فرصت تعامل را از بین می رود. کلاس ایده آل زبان بین ۱۰ تا ۱۵ نفره است؛
  • اختصاص زمان بسیار محدود در طول هفته به درس زبان: در کشور ما زبان را مثل سایر دروس تئوری یک جلسه یا دو جلسه فقط می گذارند. در کشورهای دیگر دروس را فشرده و هفته ای ۵ تا ۶ جلسه می گذارند. یک کودک برای اینکه بتواند به زبان مسلط شود از ابتدای تولد ۴ الی ۵ سال زمان می برد تا بتواند ۸۰ درصد زبان را یاد بگیرد بعد چگونه ما انتظار داریم که با دو یا سه ساعت آموزش در طول هفته بتوانیم زبان یاد بگیریم؛
  • توجه بیشتر به مهارت درک مطلب و دستور زبان که البته بستگی به هدف دارد. اگر مطالعه متون درسی تخصصی و درک آنها باشد این روش کافی است. ولی متاسفانه یا خوشبختانه الان نیاز بیشتر از این است و این مهارت ها کافی نیستند و لذا بازار موسسات زبان داغ می شود که خود معضل مهمی است؛
  • توجه ناکافی به آموزش لغات: در هر زبانی لغت خیلی زیاد داریم که می توان به لغات روزمره کاربردی و تخصصی تقسیم کرد که دامنه گسترده دارند و با کلاس های محدود نمی شود آموزش داد؛
  • محدود بودن مهارت های شنیداری و گفتاری که در کلاس های پرجمعیت و غیرهمسان نمی توان خوب کار کرد؛
  • کلاسهای معلم محور و غیر تعاملی
  • عدم تسلط کافی برخی مدرسین زبان به مهارت های شنیداری و گفتاری به دلیل اینکه سال ها قبل تحصیل کردند و به مرور زمان زبان را فراموش کرده اند و یا استفاده از اساتید غیر زبان انگلیسی صرف داشتن پیشینه به دلیل خلاء و کمبود معلم زبان؛
  • عدم وجود انگیزه کافی بین دانش آموزان و دانشجویان که وقتی سیستم آموزشی مشکلات و نواقصی داشته باشد می تواند بر روی انگیزه آنها تأثیر بگذارد؛
  • تأکید بیشتر بر اخذ نمره قبولی و مدرک تا کسب مهارت؛
  • روشهای سنتی ناکارآمد و تاریخ گذشته آموزشی؛
  • کلاس های پر جمعیت و غیر همسطح؛
  • نگاه نابه جا به زبان انگلیسی به منزله یک درس نظری همانند علوم دیگر؛
  • عدم تأکید بر کسب مهارت و یادگیری زبان در نظام آموزشی؛
  • وجود موانع عاطفی و روانشناختی در یادگیری به دلیل خاطرات و سوابق و تجربیات بد، معلم بد اخلاق، و جو پر استرس کلاس، عدم خلاقیت در روش های تدریس در کلاس؛
  • نگرش منفی برخی دانش پذیران به یادگیری زبان.

دکتر سید حسین کاشف در پایان این نشست راه حل هایی را برای فائق آمدن بر این مشکلات ارایه دادند که به شرح ذیل می باشد:

  • اعمال تغییرات لازم برای بهبود دادن به آموزرش با تغییر باورهای غلط دست اندرکاران امر آموزش
  • اختصاص زمان کافی برای یادگیری
  • توجه مساوی به همه مهارت های چهارگانه
  • ارتباط مستمر با زبان انگلیسی
  • نگاه صحیح به زبان به عنوان یک مهارت تا یک درس نظری
  • داشتن انگیزه کافی
  • زدودن موانع عاطفی/ احساسی بر سر یادگیری
  • طراحی محتواهای آموزشی موثر و کارآمد
  • استفاده از اساتید مجرب و حرفه ای و مسلط به زبان
  • طراحی کلاس های کم جمعیت و هم سطح جداگانه در کنار دروس دیگر

دیدگاهتان را بنویسید