به گزارش شبکه معالم، خانم دکترورزدار، عضو هیات علمی دانشگاه حضرت زینب(س)تهران در نشست «بصیرت فاطمی در مکتب سلیمانی» که سوی مرکز تخصصی طوبی برگزار شد، ابتدا به بررسی واژه بصیرت و مکتب سلیمانی اشاره و گفت: واژه بصیرت در سالهای اخیر بعد از فتنه ۸۸ بهصورت مکرر در واژگان کلیدی رهبر انقلاب مشاهده میشود. بصیرت، سلاحی است که ما باید در عرصه جنگ نرم همراه داشته باشیم؛ بصیرت است که سبب میشود انسان در برابر شیطنتهای دشمنان مسیر حق را بهدرستی تبیین کند، زیرا دشمنان دائماً با شبهات ایجاد شده دغدغههای دینی و اعتقادات اسلامی ما را میخواهند کمرنگ کنند.
تفاوت علم آموزی و بصیرت
خانم دکتر ورزار با طرح این پرسش که چه ضرورتی دارد که طلاب و نخبگان ما بصیرت داشته باشند و اساساً معنای واقعی بصیرت چیست و وجه تمایز آن با علمآموزی به چه معناست، بیان داشت: در علم و بصیرت هر دو نوعی آگاهی و معرفت وجود دارد و علم اگر علم واقعی باشد همان معنای بصیرت را میدهد اما در معنای عمومی بصیرت بهمعنای قدرت تحلیل میباشد و علم بهتنهایی در مسیر حق کافی نیست و علم باید همراه با اعتقاد و ایمان قلبی یا همان علم حضوری باشد. مهمترین راهبرد پیامبران بهعنوان پرچمداران دین، بصیرتافزایی بعد از تشکیل حکومت اسلامی بود همیشه دشمنان میخواستند مسلمانان را از اصول دور و بر فروع درگیر کنند و سطحینگری و ضعف بصیرت را در جامعه ایجاد کنند؛ درصورتیکه اگر بصیرت نباشد جامعه به اعوجاج کشیده میشود و از مسیر واقعی خود منحرف میشود. بصیرت درواقع بهمعنای عقیده قلبی و زیرکی و اعتقاد است و این اصطلاح هم در نهجالبلاغه و مشتقات آن ۱۴۸ بار در قرآن و واژه بصیر۲ مرتبه در قرآن بهکاررفته شدهاست که منظور قوه تشخیص و توانایی را در وجود انسان ایجاد میکند. بصیرت در متون اسلامی گاهی به معنای بینایی ظاهری و گاهی بینایی باطنی به کار رفته است.
درواقع بصیرت به این معناست که انسان جامعنگر و آیندهنگر باشد و این آیندهنگری هم در عرصه علمی و هم در عرصه عملی میباشد که باید افقهای فکری آینده در افراد وجود داشته باشد و قضاوتها بر اساس آینده باشد نه صرفاً نزدیک دیدن .
وی اضافه کرد: مطابق با آیه ۸ سوره روم قرآن کریم ، خداوند میفرمایند که برخی فقط ظواهر دنیا را میبینند و قضاوتهایشان راجعبه حوادث بیرونی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی فقط ظاهر دنیا میباشد درحالیکه افراد باید جامعنگر و واقعنگر باشند و این ادراکات خلاصه به محسوسات نباشد. امام صادق علیهالسلام نیز روایتی دارند که میفرمایند کسی که بدون بصیرت و دانایی عمل میکند و به زوایای فکر و عمل توجه نشان نمیدهد مثل راه رونده است که در بیراهه میرود و هر چقد راه میرود دورتر میشود. حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها در خطبه فدکیه که بعد از غصب فدک و تضییع حق حکومت اسلامی اتفاق افتاد اوج غربت فاطمه سلاماللهعلیها را نشان میدهند.
اوج غربت حضرت فاطمه زهرا سلام الله، اجبار معرفی ایشان از خود در خطبه فدکیه بود
وی گفت: یکی از جملاتی که در خطبه فدکیه اوج غربت فاطمه سلاماللهعلیها را نشان میدهد؛ جایی است که حضرت مجبور میشود خودش را معرفی کند که حضرت میفرمایند من فاطمه هستم؛ دختر پیامبر هم او که اوج دلسوزی نسبتبه مردم بود. شما میدانید که من کارهایم بر خلاف حق انجام نمیدهم و میدانید ناحق نمیگویم و دروغگو نیستم و اوج مظلومیت فاطمه جایی است که مجبور است خودش را برای همگان دوباره معرفی کند و درنهایت در خطبه فدکیه نقش امام علی علیهالسلام را بهعنوان برادر و اولیالامر بیان کند. سبک معجزه واری که در خطبه فدکیه وجود دارد که از شناخت معرفت الله شروع میشود و بعد به مقامات و خدمات پیامبر و مبدأ و معاد و در انتها به تبیین جایگاه ولایت امام علی ع میرسد ؛ نشاندهنده اوج بصیرت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها میباشد اما مردم همیشه در طول تاریخ در فتنهها مشاهده میشود. امام علی علیه السلام درحال مبارزه بودند اما مردم در رفاه و عیش و خوشگذرانی بودند در فرازی از خطبه فدکیه هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اشاره میکنند که شیطان شما را فریفته کرد و هنوز زمانی از رحلت رسول خدا نگذاشته بود و ما هنوز داغدار ایشان بودیم که شما فتنهای را راهاندازی کردید که فکر کردید که اگر اقدامی نکنید در فتنه سقوط خواهید کرد؛ درصورتیکه ماجرای سقیفه خودش یک فتنه بزرگ بود.
شخصیت حاج قاسم سلیمانی الگو برداری از شخصیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله
عضو هیات علمی دانشگاه حضرت زینب سلاماللهعلیها در ادامه مباحث خود به این نکته اشاره کرد و افزود: سردار سلیمانی از شخصیت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها الگوبرداری کردند. درواقع در حوادث تاریخی در مورد مدافعان حرم هم میبینیم که افراد مختلف موضعگیریهای متفاوتی دارند برخی موافق دشمنان عمل میکنند و دوست دارند شکست جمهوری اسلامی را ببینند؛ برخی اصلا در حوادث ورود پیدا نمیکنند و فقط اخبار را دنبال میکنند و برخی واردهای ناوارد هستند که در زمانهایی که میبینند مشکلاتی برای جامعه ایجاد شدهاست دست به گلهگذاری و نق زدن میکنند و اینها فرار از جبهه جنگ را ترجیح میدهند و عقبنشینی میکنند.
در واقع در سخنان حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها هم این نکته نمود دارد که نفاق بعد از رحلت پیامبر (ص) در جامعه ظهور پیدا کرد و عدهای درواقع از قطار اسلام پیاده شدهاند همانطور که در جریان انقلاب اسلامی هم برخی بههمین شکل عمل کردهاند و انطباق شرایط حاضر به شرایط بعد از رحلت پیامبر نیز به نوعی نیاز به بصیرت دارد که برخی احساس میکنند که باید تغییراتی در روش و راهبرد ایجاد شود؛ گویی لباس دین بر تن آنها کهنهشده است و اینهمه رسانههای غربی که برنامهسازی میکنند این حرکات شیطانی است و اکثر افرادی که همسو با رسانههای غربی عمل میکنند برای رسیدن به پست و مقام دنیوی میباشد همانطور که در سخن حضرت زهرا سلاماللهعلیها این مسئله نمود دارد .
شیطان انسانها را برای رسیدن به خواستههایش خوار و خفیف میکند
دکتر ورزدار نیز بیان داشت: شیطان اول مردم را خوار و خفیف کرد و بعد آنها را برده خودش کرد همانطور که فرعون وقتی میخواست حاکم شود اول مردم را خفیف و خوار کرد و بعد برده خودش کرد. درواقع مردم مسیر خودشان و ملاک و معیار خودشان را غیر از قرآن قرار دادند . در خطبه ۱۹۲ نهجالبلاغه امام علی (ع) نیز میفرمایند: اگر در حوادث بهغیر خدا پناه ببرید اتفاقاً با شما اهل کفر محاربه میکنند و حضرت زهرا سلاماللهعلیها نیز میفرمایند که اگر از اهلبیت اطاعت میکردید از فرقه فرقه شدن دور میماندید یعنی محور حق و حقانیت باید اهلبیت باشد.
کاربرد واژه مکتب برای حاج قاسم سلیمانی و امام خمینی کبیر
حضرت آقا واژه مکتب را برای دو شخصیت فقط به کار بردند؛ یکی برای شخصیت حضرت امام خمینی قدس شریف و دیگری برای سردار سلیمانی یعنی مکتب ویژگیهایی داشت که برای این دوشخصیت بکار رفته است. برخی میخواهند با مواضع اخلاقی مانع احقاق حق شوند مثلاً در مبارزه علیه باطل میگویند در شأن شما نیست که نظرتان را بگویید و اتفاقاً کسی اهل بصیرت است که فریفته این عوامفریبیها نشود .
ویژگیهایی که در سردار سلیمانی و خمینی کبیر وجود داشت منظومهی فکری و جامعیت نظریات این دو بزرگوار بود که معنویت عملی و رفتاری را هم بهدنبال خودش داشت؛ نظامی که در سرتاسر زندگی اینچنین هماهنگ و منسجم در عرصه نظر و در عرصه عمل باشد قابلیت الگو شدن دارد درواقع سه ویژگی اصلی که در مکتب سلیمانی وجود دارد ویژگی عقلانیت معنویت و عدالت بود چیزی که در وصیتنامهی افراد میتواند نمود پیدا کند که
درواقع وصیتنامه نشاندهنده مکتب فکری هر فردی است
شهید سلیمانی در ابتدای وصیت نامه، شهادت به حقانیت عبودیت خدا و رسالت پیامبر و ولایت امیرالمؤمنین دادند و خدا را بهخاطر نعمتها سپاس گفتند و خداوند را شاکر بودند که خمینی کبیر را درک کردهاند اگرچه توفیق همنشینی با پیامبر و ائمه علیه السلام را نداشتند اما خداوند را شاکر بودند که ایشان را در مسیری قرار داد که جان خود را در راه اسلام تقدیم کنند. اصل اساسی مکتب سلیمانی ولایتپذیری و حمایت از ولایت بود که ایشان در اوج عرفان به مردم ایران توصیه کردهاند که از اصول مراقبت کنید که ولیفقیه حکیم مظلوم در عصر حاضر است و ولیفقیه را جان خود بدانید و حرمت او را مقدسات خود بدانید و مواظب باشید که دشمنان شما را دچار تفرقه نکنند. این نظام اسلامی همان ولایت امیرالمؤمنین است و اسلام را در این برهه که در جمهوری اسلامی است؛ تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و بصیرت خاصی است و در بحث اصلاحطلبان و اصولگرایان به این نکته اشاره کردند که در دعواها و جناحهای سیاسی مواظب حرف و کلام خود باشید که هر عملی که باعث تضعیف نظام شود شما در خیمه دشمن عمل کردید و بعد به نکاتی از وصیت علما و مراجع اعظام مطرح میکنند .
ولایت فقیه جزء نیست؛ اصل است
خانم دکتر ورزدار در ادامه به قسمتهایی از وصیتنامهی سردار سلیمانی که مخاطبشان سپاهیان و مراجع تقلید میباشد اشاره کرد و افزود: سخن سردار با سپاهیان این بود که ملاک انتخاب فرماندهان را شجاعت و قدرت اداره بحران قرار دهید و سردار سلیمانی میفرمایند از ولایت نام نمیبرم چون معتقدم که ولایت جزء نیست بلکه اساس بقای نظام نیروهای مسلح است و از ویژگیهای فرماندهان سپاهی شناخت بهموقع دشمن است زیرا سردار سلیمانی معتقدند که اگر نظام آسیب ببیند؛دین و اسلام از بین میرود و خطاب به روحانیون میفرمایند که مواظب باشید که اگر دشمنان بر ما مسلط شوند چیزی از اسلام باقی نخواهد ماند از ولایتفقیه حمایت کنید و مواظب باشید به سکوت و محافظهکاری محکوم نشوید؛ زیرا این سکوت و محافظهکاری سبب سلطه دشمنان میشود و اگر اینبار مشکلی ایجاد بشود دیگر چیزی از اسلام باقی نخواهد ماند..