به گزارش شبکه معالم، ششمین پنل از مجموعه پنل های هشتمین همایش بین المللی فلسفه دین معاصر «تنوع ادیان» با عنوان « جامعه شناسی و تنوع ادیان» و با حضور دکتر محمد رعایت جهرمی، استادیار گروه فلسفه، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، دکتر سیدمحمود نجاتیحسینی (خراسانی)، استادیار جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر سیده حورا موسوی، دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه امام صادق (ع) و دکتر امیر صادقی، دکتری فلسفۀ دین، گروه دین و فرهنگ در غرب معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
تنوع ادیان و مفهوم «جهانشهر» در سُنن اسلامی و مسیحی؛
«مقایسۀ آرمان شهر فارابی و جامعۀ مشترکالمنافع اخلاقی کانت»
دکتر محمد رعایت جهرمی، استادیار گروه فلسفه، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، گفت: در چارچوب کلام و فلسفۀ دین، یکی از مسائل مشترک میان اسلام و مسیحیت، مفهوم جهانشهر است. در واقع، تنوع ادیان، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری چارچوبهای نظری این مفهوم دارد. لذا، تنوعِ تلقی از جهانشهر زیر عنوان مدینۀ فاضله در اندیشۀ سیاسی فارابی و جامعۀ مشترکالمنافع اخلاقی در نظام کانتی، برآمده از تنوع ادیان است. فارابی اساس مدینه را قانونمحوری میداند که در قالب وحی الهی، شریعت نام گرفته است.
وی افزود: دیگر اینکه، در تقابل با مثلثِ افلاطونیِ«دانایی، فضیلت، سعادت» در این دنیا، فارابی، غایت شریعت را نیل بشر به سعادت اخروی، میانگارد. اما جامعۀ مشترکالمنافع اخلاقی کانت، محصول تمایز میان وضع طبیعیِ حقوقی و اخلاقی و در نهایت، ایجاد اتحادیهای از افراد بهواسطۀ خروج از وضع طبیعیِ اخلاقی است.
استادیار گروه فلسفه، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: در چنین جامعهای، تکالیف اخلاقی، همان دستورات الهی هستند و در نتیجه، مجموعۀ انسانها، امتی الهی قلمداد میشوند. اما این جامعه، با وجود شباهتهایِ جزئیِ ساختاری و غایتشناسانه با آرمان شهر فارابی، تفاوتهای بنیادینی با آن دارد که عواملی چون زمینه و زمانۀ دو متفکر و تنوع ادیان در آن دخیلند.
وی گفت: کانت، در متن پروتستانتیزمی بالیده که از دین، شریعتزدایی کرده و با قطع زنجیرۀ اتصالِ مسیحیت با آسمان، مسیر دنیوی و عرفی شدن دین را هموار کرده است. از این روست که جهانشهرِ مد نظر کانت، تعالیم کلیدیِ مسیحیت را به صِرفِ آموزههای اخلاقی، فرو میکاهد. دین عقلانیِ حاکم بر جامعۀ کانتی، قوانینی دارد که به باور او ریشه در عقل خود بنیادِ «بشری» دارند. این در حالی است که شریعتِ حاکم بر جامعۀ فارابی، مجموعۀ قوانینی بر آمده از وحی الهی است.
زمینۀ جامعهشناختی گفتوگوهای درون– برون دینی:
روایت الهیات فلسفیاجتماعیگفتوگویی هابرماسی
دکتر سیدمحمود نجاتیحسینی (خراسانی)، استادیار جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامیگفت: گفتوگوهای درون–بروندینی مسئلۀ استراتژیکِ مشترک میان مثلث دینپژوهی (فلسفۀ دین، الهیات،جامعهشناسی دین) است؛ تا جایی که به جامعهشناسی دین برمیگردد، سنتهای مارکسی–دورکیمی و وبری–زیملی در جامعهشناسی دین هر چند روایتهای متفاوتی از نسبت دین و جامعه دارند، اما برنامۀ نظری و راهبرد عملی برای تبیین و تفسیر و تدبیر این مسئله نداشتهاند.
وی افزود: اما یورگن هابرماس، فیلسوف–جامعهشناس برجستۀ معاصر، به کمک «نظریههای سهگانه: اخلاق گفتوگویی، عقلانیت ارتباطی و کنش ارتباطیِ» خود توانسته بر این مشکل غلبه کند. ماحصل نیز روایت الهیات فلسفیاجتماعیگفتوگویی هابرماسی است که نمونهای است از یک برنامۀ نظری و راهبرد عملی برای گفتوگوهای درون–بروندینی در مواجهه با این مسئله در جهان مدرن کنونی.
دکتر نجاتی بیان کرد: زین روی در مقالۀ حاضر دو ایدۀ شالودهای هابرماسی با عنوان: پساسکولاریسم (فراخوان بازگشت دین و دینگرایان به حوزۀ عمومی) و پسامتافیزیک (فرارفتن عقلگرایی معاصر از مرزهای دینگرایی محدود و رفتن دینگرایی بهسمت مرزهای عقل گرایی نامحدود) که برای گفتوگوی الهیات و جامعهشناسی تنظیم شده است و نیز تزهای اصلی ذیل این دو ایده وفق روایت هابرماسی بازخوانی خواهند شد.
وی اضافه کرد: این تزها عبارتند از: بیطرفی دولت قانون در مواجهه با همۀ گروههای دینی و غیردینی جامعۀ لیبرال دموکراتیک؛ رعایت قانونمندانۀ اصل تسامح و مدارا توسط دولت و همۀ گروهها؛ وجود فرهنگ سیاسی لیبرال برای تعامل متقابل غیر دینداران با دینداران؛ تعامل علم سکولار و دانش اعتقادات دینی بهعنوان امری عقلانی در جوامع مدرن لیبرال دموکراتیک؛ همفهمی شهروندان سکولار و دینگرا که منبعث از تعامل علم سکولار و دانش اعتقادات دینی است؛ تعاون زبان دینی و زبان سکولار در جامعۀ دموکراتیک لیبرال برای پیشبرد امر عمومی.
استادیار جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی گفت: سنتز این تزها نیز نوعی الهیات جامعهشناختی و جامعهشناسی الهیاتی هابرماسی است که مفروض مبنایی آن لزوم همگرایی علم سکولار و دین متافیزیکی است که هم نشان میدهد چگونه باید از تقابل دینگرایان و سکولارگرایان کاست؛ چگونه میتوان تعامل تفاهمی توافقی دینگرایان وسکولارگرایان را فراهم نمود؛ و نهایتاً اینکه چگونه میتوان دین را مایۀ همبستگی اجتماعی قرارداد.
الگوی حقیقت و رقیقت صدرایی: تبیینی برای طبیعیبودن حضور دین در جامعه و تکثر الگوهای دینداری
دکتر سیده حورا موسوی، استاد فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه امام صادق (ع)گفت: در فلسفۀ ملاصدرا با مفهوم «حقیقت و رقیقت» مواجه میشویم. کاربست این مفهوم در مسئلۀ انسانشناسی سبب میشود که هر یک از انسانها را رقیقهای از وجود الهی در مرتبۀ فعل تلقی کنیم.
وی افزود: انسان بهعنوان رقیقه وجود خداوند در عالم، دارای مراتب ذات، صفات و افعال است. بروزات اجتماعیِ انسان، جلوهگری مرتبۀ فعل انسان در جامعه است و میتوان آن را «آشکارشدگی وجود انسانی» نامید. با توجه به الهیبودن وجود انسان، و سنخیت رقیقت (مرتبۀ فعل انسان) با حقیقت (مرتبه ذات انسان)،آشکارشدگی انسان در جامعه در قالبهایی چون شعائر دینی خواهد بود.
استاد فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه امام صادق (ع) بیان داشت: بر این اساس، حضور دین در جامعه امری طبیعی است و نه تحمیلی. پذیرش تشکیک وجود از سوی ملاصدرا و کاربست آن در وجودهای انسانی، به معنای حضور مراتب مختلف انسانی در عالم است که بهتبع آن، آشکارشدگی آنها در جامعۀ متفاوت خواهد بود. بر این اساس، از منظر ملاصدرا، الگوهای مختلف دینداری امری طبیعی بوده و مذموم تلقی نمیشود.
وی خاطرنشان کرد: با توجه به تشکیک وجودهای انسانی که به معنای وجود مراتب مختلف وجود انسانی است، آشکارشدگی انسانها در مرتبۀ فعل منجر به نسبیت در دینداری نمیشود بلکه مراتب بالاتر انسانی دارای شأن اصلاحگری برای مراتب پایینتر انسانی هستند.
تنوع ادیان از منظر جامعهشناسی دین وبر
دکتر امیر صادقی، استاد فلسفۀ دین، گروه دین و فرهنگ در غرب معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیگفت: در جهان امروز فرهنگ چنان اهمیتی در علوم مختلف انسانی، و حتی غیر آن، یافته که از آن به «چرخش فرهنگی» یاد میشود؛ تا جایی که مرزهای فرهنگی مهمتر از مرزهای اقتصادی و سیاسی دانسته میشوند و در مناسبت کلان جهانی جایگاهی بسیار حساس یافتهاند.
وی افزود: از همین روی دین بهعنوان یکی از ارکان اصلی تشکیلدهندۀ فرهنگ اهمیت بازیافتهای به خود گرفته است. در این تحقیق تلاش بر آن است تا با نگاهی انتقادی به بُعد دینی فرهنگ در چارچوب نظری جامعهشناسی دین وبر تبیینی مناسب از تأثیر و تأثر فرهنگ و دین بر یکدیگر و نمود آن در جامعهشناسی ارائه شود.
دکتر صادقی بیان کرد: برای این منظور نخست پژوهشی انتقادی دربارۀ موضوع ارتباط فرهنگ و دین انجام و تبیینی در خور از این ارتباط عرضه خواهد شد، سپس با تحقیق در مورد مفهوم دین از نظرگاه وبر، موضوع نسبت جامعهشناسی و دین طرح و بررسی خواهد شد. در ادامه این پژوهش با بحثی روششناسانه نحوۀ شکلگیری فهم از منظر وبر با محوریت «تیپ ایدهآل» در نظریۀ او تبیین و بُعد دینی شکلگیری فرهنگ بر آن اساس مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
وی نتیجه گرفت: در نهایت و بهعنوان ایدۀ اصلی نوشتار پیشرو انتقادات وارد بر این دیدگاه بررسی میشود و کوشش خواهد شد با لحاظ دو مفهوم «دین بهمثابۀ ابزار» و «دین بهمثابۀ غایت» پرتوی جدید به این موضوع افکنده شود.
استاد فلسفۀ دین، گروه دین و فرهنگ در غرب معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اضافه کرد: به این ترتیب هدف از پژوهش حاضر ارائۀ نگرشی «ممکن» از منظر تأثیر و تأثر تنوع فرهنگ و دین بر یکدیگر در نظر گرفته شده است، تا با استفاده از روششناسی وبر و سپس گذر از نگاه ابزارانگارانه به دین تبیینی قابل اعتماد از رابطۀ دین و فرهنگ برای ورود به موضوع تنوع ادیان ارائه شود.