به گزارش شبکه معالم، چهارمین پنل از مجموعه پنل های هشتمین همایش بین المللی فلسفه دین معاصر «تنوع ادیان» با عنوان «تنوع ادیان و مسئله معنا» و با حضور دکتر علیرضا کهنسال، دانشیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد، دکتر غلام حسین خدری، دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه پیام نور، دکتر صدرا تقی پور، دانشجوی دکتری فلسفۀ دین، دانشگاه پیام نور برگزار شد.
شهادت برهان بر ابطال تکثرگرایی ادیان
دکترعلیرضا کهنسال، دانشیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد گفت: در «تکثرگرایی دینی» سخن از صدق مدعیات متعارض ادیان است، اما محل بحث بهروشنی تحریر نشده است و گرنه تکثرگرایی نفی خواهد شد. گاه وجه پذیرش پلورالیسم را همزیستی دنیوی دانستهاند و زمانی نجات اخروی که هر دو خطا هستند. همزیستی و نجات در گرو حقانیت نیست و میتوان خود را به تنهایی بر حق دانست و به امر همان حق، همزیستی داشت و مخالف را، اگرجاهل قاصر باشد اهل نجات دانست. سخن در مطابقت با واقع –رأی مختار در صدق– است و معنای تکثر نیز نه کثرت طولی گویندگان یک سخن است و نه سخنانی که با نداشتن موضوع و محمول مختلف، هر دو میتوانند صادق باشند.
وی افزود: در این مقام اساساً تعارضی نیست تا نوبت به تسهیم حق برسد. معناداری زبان دین از آنرو پیشفرض است که کارکرد بهجای معنا، مجالی برای بررسی دعاوی دینی نمینهد. تأمل در بیمعنایی «تکثر و تقسیم حق» حکم بر ابطال آن است: دین مجموعهای از گزارههاست که اگر اخبارند قابل صدق وکذبند و اگر انشایند، پایگاه خبری دارند و بالعرض حکم اخبار را برمیتابند. این مجموعه، درآیین اسلام، بههم پیوسته است و چون دعوی اسلام وحیانی بودن است؛ گمان خطا و نادیدن لوازم سخن، به خدا نمیرود؛ زیرا در آثار انسانی همواره چنین است که سخن صوابی لوازم ناصواب داشته باشد و بالعکس. دراین دین چند قضیۀ پایه هست که صدق یا کذب آنها در همۀ قضایای دیگر سریان مییابد.
دکتر کهنسال بیان داشت: ازسوی دیگر بدیهی است که یک گزاره با حفظ جهات تناقض نمیتواند هم صادق و هم کاذب باشد. اکنون قضیۀ توحید، یا صواب است و یا خطا؛ در فرض صدق، هیچ بهرهای از راستی برای منکر خدا یا توحید او نیست و در فرض کذب هیچ سهمی برای موحد نخواهد بود و در هر دو حال تکثر حق بیمعنا است. نمیتوان از جهت واحد هم خدا را موجود دانست و هم ناموجود و هم واحد و هم کثیر.
وی اضافه کرد: آنگاه هر قضیهای با توحید مرتبط باشد به صدق آن صادق و به انحصار آن، حق منحصر است. اکنون اگر به قضیۀ نبوت بنگریم خواهیم دید که پیامبر اسلام (ص) با حفظ همۀ جهات نمیتواند هم پیامبر باشد و هم نباشد و تقسیم نیز بیمعناست. با فرض پیامبری، هر سخنی که از سوی او قطعیالصدور باشد سخن نمایندۀ خداست و حق است و هیچ بهرهای برای مخالفان نمینهد، مگر در طول همان سخن که این، تکثر گویندگان است نه تکثر حق. پذیرش نبوت پیامبر حقی است که در همۀ قضایای قطعی اسلام سریان مییابد و همه را حق منحصر میسازد. تفاسیر گوناگون و اجتهادهای مخالف و نظام اشاری، که تکثر حق مینمایند، نیز پاسخ روشنی دارند. چون گوهر دلیل استحالۀ جمع دو قضیۀ جمعناشدنی است، تفاوتی میان دین اسلام یا مذهب تشیع یا اساساً هیچ دین و مذهبی نیست. دو گزارۀ متقابل بر امر واحد گرد نمیآیند و اکنون نیز سخن در اینکه کدام یک حق هستند نیست؛ بلکه پلورالیسم در هر موردی که به تقابل قضایا برسد باطل است. ختام سخن این که تکثر گرایی در هیچ فرضی معنای محصلی ندارد.
تأملی بر موجهیت تعدد ادیان در تکثر مفهوم خدا
دکتر غلام حسین خدری، دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه پیام نور گفت: بیشک رمز ماندگاری توجیه چندجانبهگرایی در ساحت فهم متکثر از شرایع، در گرو پذیرش موجهیت تلقیهای متعدد از بنیادیترین مفهوم به ظاهر مشترک تمامی ادیان ابراهیمی یعنی خدا است.
وی افزود: تأمل فلسفی و ارائۀ تبیینی واضح و متمایز از آن میتواند تا حدودی رافع نزاعهای فرسایشی در طول تاریخ ظهور ادیان (و تمدنهای بشری ناشی از آن) باشد یا حداقل زمینهساز قرابت حداقلی را میان آنها فراهم آورد. امروزه طرح مسائل فراگیر در میان ادیان ابراهیمی همچون گفتوگوی بینالادیانی، سر دادن ندای وحدت، تشریک مساعی ادیان در تقرر عدالت فراگیر، مقولۀ جهانیسازی (جهانیشدن) و گفتمان انتظار بشر از دین … را میتوان در پرتو این روشنگری فلسفی بهنحوی شفافتر رصد کرد.
دکتر خدری گفت: آنچه بهنظر میرسد این است که واژۀ خدا بهویژه در ادیان ابراهیمی (یهوه، پدر و الله) چیزی بیشتر از صرف یک لفظ مشترک نباشد، زیرا تلقیهای آنها از این واژۀ بنیادین، تفاوتهای معناداری را در مقایسه با همدیگر داشته و از سویی نیز حتی فهم دانشمندان علوم تجربی که تنها منبع معتبر را صرفاً تجربۀ بشری، فلاسفه که منشاء اصیل را عقل و عقلانیت، عرفا که ساحت دل و قلب آدمی را نابترین قوه برای رصد حقیقت و انبیاء که منادیان درکی بیواسطه و بیشائبه وحیانی از او را دارند، با همدیگر تمایزی اساسی و بنیادین دارد.
وی بیان داشت: با لحاظ اینکه خدا، محور اصلی تعالیم تمامی این ادیان با تمام شقوق و انشعاباتشان است اما با این وجود، هر چه بر صفات ایجابیاش تأکید گردد، لاجرم تصور تشبیهی از او قوت میگیرد (که بهعنوان نمونه میتوان در الهیات ایجابی و برداشتهای انسانوار از خدا این را بهروشنی درک کرد).
این استاد دانشگاه اضافه کرد: از سویی دیگر اذعان و الحاح به تعالی بودن امر قدسیاش نیز با حضور فراگیرش در این جهان (مادی) در تضاد خواهد بود. چگونه میتوان از ساحت تصوراتش سخن راند تا در دام تشبیه و تجسیم و انسانوارانگاری نیفتاد؟ درنگی عمیق در مفهومشناسی فلسفی در حیطههای تصور و تصدیق ناظر به اساسیترین مقصود قصوای بشری و تلاشی جانفرسا برای ارائۀ وجهی جامع در کنار دیگر وجوه متمایز از خدا نزد متألهان و باورمندان به او، ضمن تقریر موجهیت هر کدام از این نگرشها در قیاس با دیگری (به اشارت)، میتواند روزنه و افقی رهگشا برای قرابت و نزدیکی حداقلی را برای این تعدد و تکثر رقم بزند.
مفهومشناسی تنوع ادیان با تأکید بر معانی متنوع حقانیت و نجات
دکتر صدرا تقی پور، دانشجوی دکتری فلسفۀ دین، دانشگاه پیام نور گفت: تمییز میان سه رویکرد انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی غالباً از مسیر دو مفهوم حقانیت و نجات میگذرد. اما هر کدام از این مفاهیم در بحث تنوع ادیان در معانیِ متعددی استعمال شدهاند و غالباً عدم توجه به تفاوت میان آنها در عین اشتراک لفظ سبب بدفهمیهای بسیاری شده است.
وی افزود: در بحث از حقانیت، میتوان از حقی که به کنهِ آن نمیتوان رسید (الهیات سلبی، نومن هیک یا نگاه ویتگنشتاینی)، حقی که به آن میتوان رسید (مدلل و غیر مدلل)، حق انحصاری و تشکیکی و در نهایت از حقانیت ناظر به غایت یا تجلی سخن گفت و در زمینۀ نجات نیز میتوان به نجات بهمثابۀ خلاص از عقوبت، نجات بهمثابۀ رهایی از بند دنیا، فلاح بهمنزلۀ نجات خاص، نجات از دریچۀ حقانیت معرفتی، نجات از دریچۀ سبک زندگی و غایت و مانند آن اندیشید. پشتوانۀ هر کدام از این نوع نگاهها هم نوعی خداشناسی یا انسانشناسیِ خاص است که بدون در نظر گرفتنِ آنها دستهبندی افراد در هر کدام از آن سه رویکرد کلی شکل درستی به خود نخواهد گرفت.
دکتر تقی پور بیان داشت: باور به خدای خیرخواه و نجات حداکثری، یا نجات همه و نیز خدای عادل و نجات مبتنی بر داوریِ عادلانه و نگاه خاص هر کسی به ظرفیتها و امکاناتِ پیشروی انسان میتواند در گرایش او به هر کدام از آن سه رویکرد تأثیرگذار باشد. جدای از این، هر کدام از آنها هم به نوبۀ خود حدود و ثغور و شقوق مختلفی دارند. موضع هر کس نسبت به هر کدام از حقانیت و نجات در معنای خاص آن است که نهایتاً مشخص میکند که او در کدام یک از آن سه دسته قرار میگیرد.
وی نتیجه گرفت: از اینرو بهجای تعاریفِ متعارف از سه رویکرد اصلی به تنوع ادیان و تمییز آنها بر پایۀ موضع کلی اصحاب آنها نسبت به حقانیت و نجات، با عطف نظر به تنوع معانی و مفاهیم موجود در این حوزه میتوان امکان پیشبینی تعلق هر فردی به هر کدام از آن دیدگاهها را فراهم آورد و بلکه به تقسیمات متنوعتری در این زمینه دست یافت.