استاد حب الله: بین عصمت نبی و اجتهاد نبی نه تلازم کامل برقرار است و نه تنافی کامل

شبکه معالم ـ مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم بیان کرد: بحث از اجتهاد نبی یک بحث میان­رشته­ای است و چهار علم اصول، حدیث، تفسیر و کلام در آن مشارکت دارند.

به گزارش شبکه معالم، استاد حیدر حب الله در بخش دوم سخنان خود در دومین روز از مدرسه تخصصی حدیث که از سوی گروه آموزشی علوم و معارف قرآن و حدیث برگزار شد، ابتدا این سؤال را مطرح کرد که اساسا چه ارتباطی بین عصمت و اجتهاد وجود دارد؟ وی در ادامه گفت: با توجه به اینکه دو لغت عصمت و اجتهاد معانی مختلفی دارند لذا هرکسی ممکن است پاسخی به این سؤال بدهد؛ بستگی دارد تا برداشت او از این دو کلمه چه باشد.

استاد حب الله خاطر نشان کرد: جهت روشن شدن بحث از اجتهاد نبی باید چند نکته را در نظر گرفت. وی در توضیح نکته اول به تبیین معانی عصمت پرداخت و گفت: در یک دیدگاه عصمت یک قضیه ساده است؛ اینکه معصوم، خطا و گناه نمی­کند. اما در دیدگاهی دیگر عصمت مجموعه ای از قضایا است، یعنی؛ معصوم خطا نمی­کند، گناه نمی­کند، علم لدنی دارد، کشف و شهود دارد؛ کاملا واضح است که بر این اساس مفهوم عصمت خیلی وسیع­تر است.

وی در ادامه به تشریح دو دیدگاه بین متکلمین پرداخت و گفت: متکلمین قدیم یک تحلیل ساده از عصمت معصوم داشتند و می­گفتند: اگر نبی عاری از اشتباهات نباشد که دیگر چیزی باقی نمی­ماند. آنان بر همین اساس یک قاعده ساختند و گفتند کسی که حامل قرآن است باید مصون از خطا و گناه باشد. البته اینها فروعاتی هم داشت: گناه کبیره یا صغیره، قبل بعثت یا بعد بعثت. اما بعدها تحلیل دیگری هم به میدان آمد و موقعیت معصوم را در نظر گرفت. در این دیدگاه مفهوم علم را هم در عصمت دخیل است یعنی معصوم علمی دارد که موجب عصمتش می­شود.

مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم در توضیح رابطه عصمت و اجتهاد گفت: عصمت به معنای دوم یعنی معصوم یعنی علم مطلق متصل به غیب دارد. اگر این معنا را بگیریم دیگر اجتهاد آن حضرت معنا ندارد چون تمام افکار و اعمال ایشان از وحی و عالم بالاست.

وی در توضیح دیدگاه ­های اهل سنت پیرامون این بحث گفت: با معنای اول عصمت، اهل سنت درباره اجتهاد نبی سه نظر دارند: اول اینکه نبی اجتهاد می­کند و در این اجتهاد خطا هم دارد، دوم اینکه نبی اجتهاد می­کند و اصلا خطا نمی­کند. سوم اینکه نبی اجتهاد می­کند و اگر مرتکب خطا شود وحی الهی او را از این خطا آگاه کرده و هشدار می­دهد.

استاد حب الله پس از بیان دیدگاه­های مختلف پیرامون رابطه عصمت و اجتهاد تاکید کرد: پس بین عصمت نبی و اجتهاد نبی نه تلازم کامل برقرار است و نه تنافی کامل

وی افزود: دومین نکته مهم این است که الف و لام کلمه «النبی» الف و لام عهدی نیست بلکه جنس است. لذا وقتی می­پرسیم ­النبی یجتهد او لا یجتهد؟ مراد ما  اجتهاد مخصوص پیامبر اسلام نیست بلکه سایر انبیا را هم شامل می­شود همچنان که در قرآن کریم به ماجرای اجتهاد داود و سلیمان اشاره شده است. حال اگر درباره یک نبی به طور خاص ادعا شد که او اجتهاد نمی­کند یا اجتهاد خلاف قاعده می­کند باید برای این ادعا دلیل آورد.

مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم نکته سوم را با این سوال مطرح کرد که آیا حجیت سنت متوقف بر انکار اجتهاد نبی است؟ و آیا وقتی سخن از حجیت سنت نبی می­شود منظور حجیت منطقی است یا اصولی؟ حب الله در پاسخ به همین سؤال گفت: حجیت منطقی به این معناست که هرچه نبی بگوید حق است و حجیت اصولی یعنی هرچه نبی بگوید برای ما الزام­آور است. اگر بگوییم نبی مجتهد است و در این اجتهاد معصوم است و خطا نمی­کند در این صورت حجیت منطقی و اصولی ثابت می­شود اما اگر بگوییم نبی مجتهد است و در اجتهادش معصوم نیست و خطا هم دارد در این صورت فقط حجیت اصولی ثابت می­شود. در هر صورت حجیت اصولی معتبر و مطلوب ماست.

وی  در آخرین فراز سخنان خود گفت: در مجموع همه بحث­ها حول اجتهاد نبی بر دو محور است: اول اینکه آیا اجتهاد نبی ممکن است یا خیر؟  دوم اینکه آیا اجتهاد نبی واقع شده است یا خیر؟ یعنی آیا آن حضرت به سراغ تفسیر اطلاق و تقیید قرآن رفته است یا خیر؟ در بحث امکان اجتهاد نبی چهار نظر و در بحث وقوع اجتهاد نبی دو نظر وجود دارد که باید به تفصیل بررسی شود.

دیدگاهتان را بنویسید