اجتماع علم در دو سنت اسلامی و غربی ممکن نیست

به گزارش شبکه معالم، امیر احسان کرباسی زاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حکمت و فلسفه ایران در نشست تخصصی «علم؛ دو سنت، دوبرداشت» که در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی بزگزار شد، گفت: درکی که عالمان اسلامی از «علم» دارند با درک کسانی که فلسفه خوانده اند و بیشتر تفکر سنت غربی دارند، کاملا متفاوت است بنابراین علمی که به خصوص روحانیون از آن سخن می گویند، مشترک لفظی است.

وی با بیان اینکه ویژگی های علم در سنت اسلامی و سنت غربی بعضا مانعة الجمع است، افزود: چیزی که در ذهن علما است با آنچه در ذهن دانشمندان درباره علم وجود دارد، فرق دارد به همین دلیل هیچ دیالوگ و گفتگوی سازنده ای عملا انجام نشده است و مباحثی که در جامعه رایج می شود هیچ سابقه جدی در فلسفه جهانی ندارد.

علما میراث یونان باستان را به دوش می کشند

کرباسی زاده عنوان کرد: سنت اسلامی یک سری از عناصر و اجزایی را از تصور علم یونان باستان گرفته که از آن به غلط «علم» تلقی می شود و علمای ما هنوز آن تصویری که از یونان باستان به ارث رسیده است را به دوش می کشند.

وی با بیان انکه در نظام سقراط عقل منشأ پیدایش علم است، مطرح کرد: عقل ناب ترین موجود و اصل همه چیزهاست که عینیت و تکثر در علم هستی دارد؛ عقل جزئی در وجود آدم است که اگر شرایط کافی داشته باشد می تواند به عقل کامل متصل شود و ساختار عالَم را منعکس کند و نظام ارسطویی و سقراطی به سنت اسلامی منتقل می شود.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: در سنت اسلامی عقل در وجود انسان است و مراتب عقول در فلسفه اسلامی وقتی به مرحله مستفاد رسید می تواند آماده کسب علم شود، با توجه به این عنصر می بینیم نظام ارسطویی در سنت اسلامی حفظ شده است.

وی با اشاره به اینکه علم ساختارمند است، اظهار کرد: ساختار سلسله مراتبی دارد یعنی یک سری علوم، مقدماتی برای علوم دیگر است علاوه بر این، هم سلسله مراتب هستی شناختی و هم سلسله مراتب معرفت شناسی با یک سری علوم با اشیا مهم در هستی سروکار دارند که بالاتر از برخی علوم دیگر است و برخی با اشیاء پست تر سروکار دارند.

علم متافیزیک پشتوانه ای برای علم طبیعیات است

کرباسی زاده به تقسیم بندی علم به علم برتر و پایین تر اشاره و مطرح کرد: علم برتر یعنی متافیزیک پشتوانه ای برای علم پایین تر یا همان طبیعیات می باشد که قرار است بعضی موضوعات و مسائل علوم پایین تر در علوم بالاتر برای کارکرد قوی تر، اثبات شوند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حکمت و فلسفه ایران خاطرنشان کرد: وقتی باعلوم پایین تر سروکار داریم علم کیفی است و حکمت طبیعی خودش را به علم چسبانده است که در بسیاری از موارد با فلسفه تعامل دارد، بنابراین زمینه ای برای علم فلسفه است، اگر این دیدگاه را در تقابل با دیدگاهی در دوره مدرن قرار دهیم علمی جدید شکل می گیرد که رفته رفته از قرن ۱۷ اتفاقاتی رخ داد.

وی با بیان اینکه آموزه ای جالب در سنت مسیحیت و اسلامی وجود دارد که یکی از پشتوانه های فلسفی علم آن دوران است، افزود: خداوند انسان را به صورت خودش آفرید؛ آموزه ای مشابه که هم در سنت اسلامی و هم در سنت مسیحیت وجود دارد و به نظر می رسد اغلب علمای اسلامی و دانشمندان مسیحی قرون وسطی به این آموزه معتقد باشند و قاعدتا پشتوانه ای برای واقع نمایی علم می شود.

کرباسی زاده مطرح کرد: اینکه خداوند «من» را به صورت خود آفرید از لحاظ کمی نمی توان مثل خداوند باشم اما از منظر کیفی می توان شبیه خداوند باشم یعنی اگر درک من درک درستی باشد تقریبا مشابه درک خداوند و ابزاری برای درک حقایق کلی است همانگونه که خداوند حقایق کلی را درک می کند، و فرق من با خداوند در این است که خداوند بیشتر از من می داند.

وی با اشاره به اینکه الگوهای متفاوتی چون استنتاج، استقراء و قیاس در علم شکل گرفته است، خاطرنشان کرد: در دوران مدرن به استقراء باید به مثابه یک روش و ابزار جدید نگاه شود به همین علت در قرن ۱۷ برجسته می شود اما به طور کلی روش واحد در علم نداریم اگر هم روشی باشد تاریخی است.

عقل معقولاتش را از بستر فرهنگ و تاریخ می گیرد

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حکمت و فلسفه ایران افزود: اتخاذ این روش برای درک حقایق عالم بستگی به شرایط تاریخ دانشمندان دارد به عبارتی عقل معقولاتش را از بستر فرهنگ و تاریخ می گیرد، این موج در تقابل با کسانی قرار گرفت که می خواهند هنوز از عقلانیت علم دفاع کنند عقلانیتی که ارسطویی و اسلامی نیست در عین اینکه تاریخ و فرهنگ محور است اما تصویر نسبی ساده انگارانه دارد.

کرباسی زاده گفت: پدیده علم مدرن با این تنوع و تکثر دارای ویژگی هایی است از جمله اینکه علما متفق نیستند که این علم همیشه و در همه موارد واقع نماست، ویژگی واقع نمایی در علم مدرن از قرن ۲۰ به بعد جلوه نما شد، دیگر اینکه این علم شدیدا اجتماعی می باشد.

وی در ادامه سخنانش متذکر شد: در قرن ۲۰ هیچ پاسخی برای چیستی علم نداریم، تکثر روش ها وجود دارد و در شاخه های علم وجه اشتراکی پیدا نمی کنیم البته ممکن است بین دو شاخه روش مشترک وجود داشته باشد مانند یک خانواده که در کل، اعضا شباهتی به هم ندارند ولی برخی اعضا ممکن است شبیه هم باشند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حکمت و فلسفه ایران مطرح کرد: در علم مدرن گروهی هستند که به کارهای متافیزیکی علاقه مندند و کسانی درباره علم جدید صحبت می کنند که با تصور ارسطویی ارزیابی می کنند بنابراین نباید انتظار داشت احکامی که صادر می کنند متقن راجع به علم جدید است.

دیدگاهتان را بنویسید