داستان «گونه نادر» نقد شد

به گزارش شبکه معالم، داستان «گونه نادر» اثر خانم حبیبه جعفری، عضور حلقه ادبیات داستانی در دویست و چهل و هشتمین جلسه حلقه ادبیات داستانی مرکز آموزشی طوبی نقد شد.

خلاصه داستان

«پسری افغانستانی که در ایران زندگی می کند به تازگی پدرش را از دست داده است و به همین خاطر دچار اندوهی شدید شده است. او تصمیم می گیرد برای شناخت ریشه های فرهنگی خود و هم وطنان مهاجرش نمایشگاهی با حضور اقشار مختلف مهاجرین ترتیب دهد اما»

نظرات اعضا

در ابتدای نشست اعضای حلقه به بیان نظرات خود پیرامون داستان پرداختند و گفتند: داستان، روایت یکدستی دارد و نویسنده توانسته با نزدیک شدن به شخصیت، به القای حس او به خواننده کمک بسیاری بکند. صحنه پردازی های زنده و پویا از محله ی گلشهر از نقاط قوت این داستان است.

گونه نادر، با این که یک داستان بومی است اما تکیه ای بر گویش بومی ندارد و با نشانه های عمیق تری بومیت خود را شکل داده است. سرگردانی و تخیل قوی شخصیت به خوبی تصویر شده است. آغاز داستان تعلیق مناسبی دارد. جملات مغلق و طولانی به فهم داستان لطمه زده است. روایت و دیالوگ های داستان، بیش از اندازه تحلیلی و انتزاعی شده و در برخی قسمت ها حالت گزارشی پیدا کرده است.

ایشان افزودند: ذکر برخی موارد در داستان ضروری نیست و آن را به سوی چندپارگی برده است. شخصیت اصلی بسیار کرخت است و این در داستان توجیه کافی ندارد. نگاه انتقادی تندی در داستان به چشم می خورد.

نظر استاد

در ادامه نشست استاد تشکری به بیان دیدگاه خود درباره این داستان پرداخت و کفت: این داستان یک اَبَرداستان است. ابرداستان در سنت ادبی ما در آثار مولانا قابل مشاهده است. سیر داستانی در ابر داستان مبتنی بر رئالیسم نیست و می تواند حتی به ضدداستان تبدیل شود.

وی افزود: در ابر داستان با شخصیت های متعدد و شبیه به هم مواجهیم و غالبا در آن ها نویسنده به بیان درد می پردازد. داستان خانم جعفری نمونه موفقی از داستان مهاجرین است زیرا توانسته مستندگویی کند. در ابرداستان نقطه ب باید گشایش نقطه الف باشد و به همین ترتیب؛ اما در این داستان این اتفاق نیافتاده و ما در همه نقاط با حالت x مواجهیم و مسائل رو به گشایش نیستند و در انتها تمام شخصیت ها در برزخ می مانند. ادبیات اقلیت در همه جای جهان وجود دارد و عموما وقتی شکل می گیرد که نویسنده بر هویت خود پافشاری می کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید