به گزارش شبکه معالم، حجه الاسلام و المسلمین مجتبی الهی خراسانی، استادیار مرکز تخصصی آخوند خراسانی، به تبیین الگوهای تدریس در علوم اسلامی و اقتضائات کرونا پرداخت و گفت : منظور از الگوی آموزشی، روشی است که صورت عینی به خود گرفته و به شکل یک مدل پیاده شده و تجربه شده درآمده و در منظومه دانش های علوم اسلامی به کار گرفته می شود.
وی در ادامه افزود: یکی از آن الگوها که شاید رایج ترین الگو به لحاظ مقاطع آموزشی و به لحاظ رشته هاست، یعنی در رشته های فلسفه و فقه و تفسیرفراگیر است، الگوی محاضره است. در الگوی محاضره استاد بحثی رامطابق با خلاصه مطلب القاء و به عنوان محاضر ارائه می کند، از اصطلاحات تخصصی فشرده ای استفاده می کند که این اصطلاحات به رمزگشایی نیاز دارد و در ادامه بحث را با طرح پرسش، اقوال و تاملات بیان می کند.
وی بیان داشت: الگوی دوم ، الگوی خطابه است که استاد بدون هیچ متنی حتی خلاصه متن، بحث را به صورت متکلم وحده ارائه می دهد، به شیوه طرح پرسش و تامل طرح بحث نمی کند بلکه به عنوان ارسال مسلم ارائه می دهد و با بیان مختار خود بحث را شروع می کند. در الگوی خطابه پرسش در حین تدریس وجود ندارد و آنچه به عنوان پرسش و اشکال مطرح می شود بعد از تدریس و پس از پایان جلسه مطرح می شود و معمولا خطابه به گونه ای مطرح می شود که اساسا جای پرسش را باقی نگذارد .
وی توضیح داد: در این الگو از ادبیات تخصصی چندان استفاده نمی شود ولی از فنون خطابه و حتی ارایه ها و صنایع ادبی هم استفاده شود(به خلاف محاضره) .در این الگو ارتباط یک طرفه است.
وی خاطرنشان کرد: الگوی دیگر الگوی املاء است، املاء به این معناست که استاد نه به شکل خطابی بلکه به شکل آهنگین و با شمردگی مطالب خود را القاء می کند که قابل یادداشت در جلسه درس باشد. در املاء مواظبت بر الفاظ مهم است چون قرار است آنچه را که استاد ارائه می کند عینا ثبت شود . این شیوه بیش از هر چیز در جلسات حدیث استفاده می شده است، چون ضبط الفاظ بسیار مهم بوده و حاصل آن کتاب های امالی است.
وی گفت: روش دیگر اشراف است؛ در مدل اشراف یک حلقه بحث تشکیل می شود و شاگردان با هم بحث می کنند و استاد نظارت و اشراف دارد و سعی می کند این بحث را در چهارچوب علمی حول موضوع نگه دارد و به لحاظ روش در اثنای بحث، مبحث را کنترل می کند و نتیجه را در انتهای بحث مدیریت می کند.
وی اشاره کرد: الگوی دیگر الگوی تحویل است که نقطه مقابل املاء است و در سنت تفسیر و علوم قرآن به آن اقراء هم گفته می شود اما اقراء نحو خاصی از تحویل است. تحویل یعنی شاگرد نه به شکل مجموعی بلکه به شکل انفرادی مطلب را کار می کند و تحویل استاد می دهد و استاد تایید می کند که آیا این فهم درست است یا خیر. در واقع استاد فهم و ادبیات علمی و مجموعه محتوا و نتیجه عملی او را کنترل می کند. گونه چهارم تحویل تقریر است که اکنون در خارج فقه و اصول شایع است .این روش به این گونه است که شاگرد در جلسه محاضره مطالب را یادداشت و مطالعه می کند و منابع را تخریج می کند و اقوال را درمی آورد، ملاحظات خودش را در پاورقی می نویسد و بازتنظیم می کند و در نهایت این تقریر را به استاد تحویل می دهد. تحویل تقریر غالبا به صورت شفاهی نیست، بلکه نسخه تقریر را به طور کامل یا تکه تکه هر محدوده یا روزانه و هفتگی به استاد تحویل می دهد و استاد آن را غیابی می بیند.
وی اظهار داشت: آنچه گفتیم همه الگوهای یادگیری در حوزه نیست، طبیعتا مطالعه، مراجعه، مباحثه، شرکت در جلسات اشکال و گعده، جلسات استفتاء، جلسات تحشیه خصوصا تحشیه بر عروه، همه الگوهای یادگیری غیر از تدریس است که وجود دارد. آنچه گفتیم الگوهای تدریس بود یعنی آنچه یک استاد به عنوان مدرس از این الگوها برای یاددهی استفاده می کند.
الگوهایی که نتواند در مرحله آموزش مجازی پیاده شود، نداریم
وی در این بخش نتیجه گرفت: در دوره کرونا طبیعتا مشکلاتی پدید آمده و در فضای آموزش بیشترین استفاده در الگوهای تدریس در علوم اسلامی، مبتنی بر حضور شاگرد و استاد در یک فضای فیزیکی معین بوده است. جلسه درس و محضر استاد و رفت و آمد به محل درس هم در الگوهای یادگیری رکن بوده و هم بخشی از لذت معنوی استاد و شاگرد را تامین می کرده و لذا وقتی بحرانی مثل کرونا پدید می آید و جلسه درس حضوری، غایب می شود نه تنها پیاده سازی این الگوها را دچار مشکل می کند، بلکه آن لذت معنوی را هم از بین می برد و خود این مهم ترین چالش کبروی در سر راه الگوهای تدریس در زمان کرونا است.
وی ادامه داد: به نظر می رسد تقریبا الگوهایی که نتواند در مرحله آموزش مجازی پیاده شود، نداریم. حتی الگوی املاء هم دراین ایام قابل اجراست. یعنی به مدد امکانات آموزش آنلاین و برخط، این حضور و حتی جلسه و اتاق درس فقط شکل مجازی پیدا می کند و امکان مواجهه چهره به چهره وجود دارد. امکان رویت به شکل فیلم و امکان مشارکت و گفتگو و طرح سوال و طرح پرسش وجود دارد و به نظر بنده به طور اساسی خود الگو را با یک مشکل مواجه نمی کند. اما عمدتا در سه حوزه کار سخت می شود؛ یک حوزه، حوزه احراز هویت آموزشی است، احراز هویت یک چالشی است که البته با بهره برداری حداکثری از آموزش مجازی به حداقل می رسد. با اکتفا نکردن به آیدی و پرسش و پاسخ صوتی و پخش رندوم تصویر شاگردان و پخش تصویر استاد و … اینها مشکلات قابل کاهش است. البته این نیاز به تقویت زیرساختها دارد، پهنای باند بهتری می خواهد و امکانات اتصالی و ارتباطی و امکان حضور حداکثری را لازم دارد. این مسئولیت بر عهده مراکز حوزوی و مدارس علمیه است و از عهده تک تک یادگیرنده ها و طلبه ها و اساتید برنمی آید و این مسئولیت را باید مراکز و مدارس به شکل متمرکز و متعهدانه ایفا کنند.
وی ابراز داشت: چالش دوم چالش مشارکت است، خیلی از این ابزارها امکان مشارکت ضعیفی دارند. پیشنهاد بنده این است که از حداکثر ظرفیت آنلاین استفاده شود و علاوه بر آن به لحاظ نوع اتصال و نوع مدیایی که بارگذاری می شود حداکثر ظرفیت استفاده شود. مثلا تصویر دسکتاپ را شیر کنند و متن تدریسی را به اشتراک بگذارد و اگر شاگردی در حال ارائه است فایل را به اشتراک بگذارد، چه به صورت آنلاین و آفلاین. ترکیبی از هر دو روش آنلاین و آفلاین هم کمک می کند. آخرین چالش، چالش ارزشیابی است که چالشی جدی است، چگونه می شود ارزشیابی آنلاین کرد؟ چگونه می توان مطمئن بود جلسه ارزشیابی امن است؟
دو پیشنهاد دارم، اولاینکه از حداکثر ظرفیت ارتباط آنلاین استفاده کنید. دوم تغییر الگوهای ارزشیابی است. فضای کرونا فرصت بی بدیلی است که شیوه های مشارکتی را در تدریس بهتر تجربه کنیم و به سنت های آموزشی در حوزه برگردیم. از روش های سنتی حوزه ارزشابی مبتنی بر متن است. یا الگوهای دقیق تر مثل ارائه مقاله و ارائه تکلیف و و تحویل تقریر و امتحانات کتاب باز به کار گرفته شود .امتحانات کتاب باز آسان تر نیست، دقیق تر است و حل مساله و تطبیق و مراجعه و فهم لازم دارد. آموزش مجازی بهترین بهانه و فرصت را در خدمت اینگونه الگوهای ارزشیابی قرار داده است.