شبکه معالم ـ رساله دوره دکترای الاهیات مسیحی با موضوع «مقایسۀ روششناسی الهیات توماس آکوئیناس و کلام خواجهنصیرالدین طوسی و سنجش کارآمدی آن» تحقیق دکتر مهدی قاسمی، کارشناس کارشناس امور فرهنگی تربیتی با حضور استادان در دانشگاه ادیان قم بررسی و دفاع شد.
استاد راهنمای این رساله آقای دکتر احمد رضا مفتاح و استاد مشاور آن آقای دکتر محمد غفوری نژاد بوده است.
دکتر قاسمی در چکیده این رساله آورده است:
استفاده از روش فلسفی و کارآمدی آن در کلام و الاهیات همواره در میان متکلمان مسلمان و مسیحی محل بحثونظر بوده است. توماس آکوئیناس و خواجه طوسی، متلکلمان همعصری هستند که با تأثیرپذیری از فلسفۀ ابنسینا با کاربرد برهان در تبیین و دفاعیات کلامی دین، مشرب و روشی مشابه یافتهاند که میتوان آن را کلام عقلی ـ نقلی نامید. این پژوهش تطبیقی به روششناسیِ تعلیمی آنها اشاره میکند. توماس آکوئیناس با قائلشدن به دو نظام معرفتی مبتنی بر وحی و عقل، دو نوع الاهیات به نام الهیات وحیانی و الهیات طبیعی را مطرح کرد. وی در کتاب جامع الهیات برخلاف کتب پیشینیانش که فقط جنبۀ رهبانی و درونمتنی داشتند، علاوه بر استناد به متون مقدس و آثار آبای کلیسا به تحلیل فلسفی در مباحث الاهیاتی همت گماشت. خواجه طوسی نیز در کتاب تجرید الإعتقاد به روش عقلی و نقلی پرداخت. کلام خواجهنصیر در دایره مکتب عقلی با گفتمان معتزلی (بغداد) با صبغه جدلی میگنجد؛ لذا مکتب فکری خواجه، مکتبی عقلی با گفتمان مشایی است که تأکیدش بر بهرهگیری از روش برهان در اثبات آموزههای دینی است. این پژوهش، ضمن اشاره به روش کلامی پیش از این دو متفکر، با نگاهی توصیفی تحلیلی، وجوه اشتراک و افتراق روشیِ توماس و خواجه را بیان می کند. اتخاذ روش اعتدالی از وجوه اشتراک آنان است. آکوئیناس در میانۀ رأی تفریطی تِرتولیان و افراطیِ ابنرشدیان لاتینی است و خواجه نیز با عبور از نصگرایانی چون شیخ صدوق و اخباریان، از آسیبهای افراطی برخی معتزله و برداشتهای غلوآمیزی چون فرقۀ شیخیه بهدور است. نتیجۀ روش اعتدالی هردو، استفادۀ حداکثری از برهانهای عقلی و عبور از «نصبسندگی» به «نصپسندی» است. روش دانش کلام اساساً انحصاری نیست؛ اما از رهگذر این مقایسه و توجه به ملاک تشابهات روشی، میتوان گفت که روش اعتدالی آندو، کارآیی و سودمندی و پاسخگویی بیشتری نسبت به روشهای نصگرا دارد.