به گزارش شبکه معالم، پنجمین پنل از مجموعه پنل های هشتمین همایش بین المللی فلسفه دین معاصر «تنوع ادیان» با عنوان «نگاه تحلیلی به آثار مهم در مسأله تنوع ادیان» و با حضور دکتر مسعود صادقی، استادیار گروه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دانشگاه تهران، دکتر دکتر حسین هوشنگی، دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه امام صادق(ع) ، دکتر لیلا هوشنگی، دانشیار گروه ادیان و عرفان، دانشگاه الزهراء و دکتر محسن فیضبخش، استاد فلسفۀ دین، دانشگاه تهران برگزار شد.
نینیان اسمارت: ابعاد دین و تنوع ادیان
دکتر مسعود صادقی، استادیار گروه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دانشگاه تهران گفت: رویکرد نینیان اسمارت در مطالعۀ دین رویکردی پدیدارشناختی است. قلب دینشناسی اسمارت، الگوی هفتبعدی دین است. او، بهجای ارائۀ تعریفی ذاتگرایانه از دین، وجه تمایز دین از سایر امور زندگی بشری را بر مبنای نظریۀ شباهت خانوادگی ویتگنشتاین در هفت بعد دانسته و سننی را که در چارچوب این هفت بُعد میتوان تحلیل کرد، دین مینامد.
وی افزود: این ابعاد عبارتند از: بعد عقیدتی، عبادی، اسطورهای، تجربی، اخلاقی، اجتماعی، و مادی. پرسش ما در اینجا این است که چگونه نظریۀ نینیان اسمارت دربارۀ ابعاد هفتگانه دین مبنائی/چارچوبی نظری برای بررسی تنوع ادیان فراهم میآورد؟ اسمارت اگر چه در ابتدا نگاه آکادمیک به مطالعۀ دین داشت، اما با نزدیک شدن به دیدگاه فایدهباورانه الیاده، هدف از مطالعۀ دین را توانایی دین برای بهبود وضع آدمیان دانست.
دکتر صادقی خاطرنشان کرد: از نظر او کثرتگرایی که حاصل گفتوگوی دروندینی و تأثیرات متقابل جوامع دینی مختلف است، باعث میشود در یک جامعۀ جهانی، ادیان و ایدئولوژیهای مختلف از تجارب و بینشهای متقابل بهره گرفته و به غنایی متقابل برسند که به آنها در رویارویی با مسائل ضروری مربوط به بقای انسان در این جامعۀ جهانی کمک کند.
کثرت و وحدت دین از نگاه کانت در کتاب دین در محدودۀ عقل تنها
دکتر حسین هوشنگی، دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه امام صادق(ع) گفت: کانت بر مبنای رویکرد نقدی و فلسفۀ استعلایی خود و با تلقی خاص خویش از عقل و محدودیتهای آن در عرصۀ متافیزیک و بر اساس گشودن روزنهای بهسوی خداوند و ابدیت از طریق عقل عملی، دینشناسی اخلاق–بنیادی را در کتاب دین در محدوده عقل تنها عرضه کرد و لوازم و احکام آن را کاوید.
وی بیان داشت: بنا به تعریف او دین عبارت است از «شناخت تمام تکالیف ما بهعنوان احکام الهی». این تعریف دین، بهلحاظ درونذهنی است؛ یعنی تصدیق همۀ تکالیف بهعنوان فرامین الهی از آن لحاظ که آن قوانین، ذاتی هر ارادۀ مختاری است و نه بهمثابۀ فرامین گزافی یک ارادۀ بیرونی و بیگانه. این فرامین همان یافتههای عقل عملی است که تشکیلدهندۀ دین عقلانی و اخلاقی کانت است. اما دین وحیانی آن است که به طریق برونذهنی در آن چیزی بهعنوان احکام الهی وجود دارد که تکلیف من شناخته میشود.
دکتر هوشنگی افزود: کانت متناظر با دین اخلاقی–عقلانی، از دین طبیعی، کلیسای نامرئی بحث میکند و در مقابل آنها دین الهی، تاریخی، تعلیمی، نهادینهشده و قانونی (فقهی) و کلیسای مرئی را قرار میدهد. دین اخلاقی، عقلی و طبیعی واجد چهار صفت و حکم است: کلیت و بالتبع وحدت دارد (در عین مشمل بودن بر تنوع و گرایشهای گوناگون در درون خود)، یکدستی و تقدس دارد (چون تنها بر پایۀ انگیزۀ اخلاقی و نه محرکهای بیرونی تحقق میپذیرد)، آزادی بر آن حاکم است (در ارتباط میان افراد جامعۀ ایمانی و نیز ارتباط با قدرت و مرجعیت بیرونی) و در نهایت ثابت و تغییرناپذیر است (بی آنکه با تغییر نظامات و ترتیبات متناسب با اقتضاء زمانه منافاتی داشته باشد).
وی خاطرنشان کرد: دین اخلاقی بر پایۀ این چهار حکم و معیار، دینی واحد و جهانی است که البته در طول تاریخ با ادیان وحیانی ربط و نسبتی یافته است. کانت دین حقیقی و واحد را در واقع گوهر و یا به تعبیر خود او حلقۀ درونی ادیان وحیانی و تاریخی میداند. وی ایمان حقیقی را «ایمان دینی محض» میداند که دین حقیقی عبارت از همان است و ایمانهای اصطلاحی و سهگانۀ «کلیسایی»، «قانونی–فقهی» و وحیانی ابعاد حلقۀ بیرونی آن هستۀ مرکزی هستند.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) ابراز داشت: حال ناظر به مسئلۀ تعدد یا وحدت دین و مواضع گوناگون در آن خصوص، باید دید که کانت بر مبنای مباحث پیشگفته دقیقاً چه نسبتی میان دین حقیقی و ادیان تاریخی قائل است و آیا همۀ ادیان را همدوش و همعرض هم ارزیابی میکند یا چنانکه مدنظر این تحقیق است از نوعی شمولگرایی جانبداری میکند. عجیب آنکه عموم صاحبنظران در بحث پلورالیسم دینی (از جمله جان هیک) به مباحث کانت در کتاب دین در محدوده عقل تنها توجهی نکردهاند و حداکثر از دوگانۀ مفهومی پدیدار–شی فینفسه استفاده کردهاند.
متون مقدس و آیندۀ جهان: با نظر به مباحث فلسفۀ دین
دکتر لیلا هوشنگی، دانشیار گروه ادیان و عرفان، دانشگاه الزهراء گفت: از مباحث مهم در سنتهای دینی مختلف، متون مقدس است و به رغم تنوع چشمگیر متون مقدس شفاهی و مکتوب این ادیان، میتوان با نظر به جایگاه و کارکرد مشترک و نیز مشابهتهایی در تعالیم اصلی این متون به واکاوی وجوه مختلف آنها پرداخت.
وی افزود: از جمله مباحث فلسفۀ دین تمایز میان حقیقت وحیانی و واقعیت تجربهشده از وحی است. هارولد کوارد استاد برجسته و صاحب اثر در رشتۀ تاریخ، دربارۀ جایگاه متون مقدس دیدگاهی نوین دارد. برحسب تجربۀ شخصی وی از یادگیری کتاب مقدس، در مقام فردی باورمند به مسیحیت پروتستان، و نیز یادگیری متمرکز سانسکریت مبتنی بر قرائت و تفسیر متون مقدس هندویی نزد استادی هندو، در مقام محقق دینشناس، سبب شده تا وی بهنوعی مراقبه در متن بپردازد و از فعالیت تفکر عقلانی، آنگونه که از دورۀ روشنگری پا گرفته، فاصله بگیرد.
وی بیان داشت: بنا به نظر وی، خود آیۀ کتاب مقدس باید تنها چیزی باشد که آگاهی شخص را فرامیگیرد و بدینسان کل هستی شخص را تغییر میدهد؛ عقل سودمند است، اما نقش آن در متن مقدس فرعی است. نکتۀ دیگر آنکه کلام شفاهی بیش از کلام مکتوب میتواند شخص را جذب کند. وی بر این نظرست که اهمیت متون شفاهی در تمامی سنتهای دینی بزرگ بهنوعی نشاندهندۀ بافت شفاهی قوی است. برای نمونه به سنت ربیهای یهودی و نیز به سخنانی از پولس و گفتارهای متألهانی چون آگوستین و لوتر استناد شده که در آنها کلام شفاهی برجسته است. کوارد تأکید دارد که در جهان معاصر نیز متن شفاهی و قدرت معنوی آن در عبادات، آموزش دینی و نیایش شخصی تقدم دارد.
دکتر هوشنگی گفت: با امعان نظر به دیدگاه وی میتوان به طرح پرسشهایی دربارۀ ماهیت متون مقدس، رابطۀ این متون با یکدیگر، اعتبار متون شفاهی و مکتوب و کارآیی آن در رستگاری انسان در حیات دینی کنونیاش پرداخت.
منظرگرایی و مسئلۀ تنوّع ادیان: نگاهی به کتاب اریک بالدوین
دکتر محسن فیضبخش، استاد فلسفۀ دین، دانشگاه تهرانگفت: اریک بالدوین، در کتاب خود، اختلاف نظر معقول کاملاً آگاهانه و منظرگرایی سنّت محور، تلاش میکند نشان دهد که با تمسّک به منظرگرایی مبتنی بر سنت که برخاسته از ایدههای مکاینتایر دربارۀ عقلانیت سنتهاست، میتوان از معقولیت باور دینی در عین آگاهی کامل به اختلافنظر، دفاع کرد.
وی پس از توضیح تلقی خود از معقولیت و مفاهیمی نظیر شاهد، مسئلۀ اختلافنظر دینی را در قالب معرفتشناسی دینی الوین پلنتینگا مطرح میکند. وی پس از طرح مسئله و توضیح مفاهیم مهم از دیدگاه خود، نشان میدهد که چگونه میتوان در صورت صحت منظرگرایی مبتنی بر سنت (Tradition–based Perspectivalism) استدلال کرد که چون منظر معرفتی خنثایی وجود ندارد و استانداردهای عقلانی تنها در صورتی قابل قبولاند که مبتنی بر سنت باشند، میتوانیم دلیل خوبی ارائه دهیم برای این که دو باور دینی متفاوت، میتوانند با آگاهی کامل از اختلاف نظر دینی، معقول باشند.