شبکه معالم- دکتر علیرضا صابری نوقابی در گفتگو با معالم گفت: به نظر من یکی از واژههای کلیدی در این بیانیه تأکید بر خودسازی و خودباوری است. خودسازی و تأکید بر خودباوری در همه ارکان نظام اعم از نظام فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و … موجب میشود ضمن افزایش اعتماد عمومی، مردم به عنوان صاحبان واقعی انقلاب و دست اندرکاران و مسئولین در مسیر تحقق انقلاب و حفظ دستاوردهای آن و شکل گیری نوین تمدن اسلامی دلسرد نشوند و با جدیت و با روحیه انقلابیگری تلاش نمایند.
به گزارش شبکه معالم، بیاینه گام دوم سرفصلها و الگوهای کلی پیشرفت یک انقلاب الهی و مردمی به سوی آرمانهایی مشخص را ترسیم میکند. توضیح و تفصیل کلیات این سرفصلها بر عهده صاحبنظران و اندیشمندان آگاه و دلسوزی است که فعالیت علمی آنان در راستای این جنبش است. از این رو سوالاتی را از جناب آقای دکتر علیرضا صابری نوقابی، عضو هیئت علمی گروه آموزشی اخلاق و تربیت اسلامی پرسیدیم. وی با دقت و سعه صدر به این سوالات پاسخ دادند. متن مصاحبه در ادامه گزارش میآید.
- از دیدگاه شما بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی چه ویژگی های متنی و فرامتنی دارد؟
اصولاً انقلابهای بزرگ دنیا به دنبال دستیابی به یک سری از آرمانها هستند و برای تحقق آن از تمام ظرفیتهای خود استفاده میکنند و به نظر من بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی هم نشان دهنده آرمانهای انقلاب و هم مسیر حرکت و دستیابی به این آرمانهاست به عبارتی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی یک سند چشم انداز برای جمهوری اسلامی ایران با رویکرد تمدنسازی و نظامسازی با محوریت دین، معنویت و آزادی است. اینها بخشی از ویژگیهای متنی و فرامتنی است.
از دیگر ویژگیهای متنی و فرامتنی بیانیه گام دوم، تأکید بر نقش جوانان به عنوان مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور و تاکید بر توانمندیها و ظرفیتهای این قشر در مسیر پیشبرد آرمانهای انقلاب و توسعه و سازندگی است که متاسفانه امروزه نقش و جایگاه این قشر مورد کم توجهی قرار گرفته است که نتیجه آن سرخوردگی و مایوس شدن این قشر و به طبع آن، اقشار متاثر از جوانان می شود لذا مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب، ضمن توجه به این قشر، همان گونه که در دیدارهایشان با جوانان و نخبگان بر آن تاکید داشته اند نوعی نگاه خوشبینانه به آینده در سایه توجه به گذشته را ترویج می کند و می فرمایند؛ «اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیههایی میکنم. این سرفصلها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی»
به نظر من از دیگر واژههای کلیدی در این بیانیه تأکید بر خودسازی و خودباوری است. خودسازی و تأکید بر خودباوری در همه ارکان نظام اعم از نظام فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و … موجب میشود ضمن افزایش اعتماد عمومی، مردم به عنوان صاحبان واقعی انقلاب و دست اندرکاران و مسئولین در مسیر تحقق انقلاب و حفظ دستاوردهای آن و شکل گیری نوین تمدن اسلامی دلسرد نشوند و با جدیت و با روحیه انقلابیگری تلاش نمایند.
- این نکته به ذهن می رسد که برای استمرار این نهضت و همچنین برای پی ریزی یک نظام انقلابی در دل یک تمدن اسلامی نیازمند این هستیم که خودمان در عرصههای متعدد صاحب نظر باشیم. این در حالی است که ما در عین کسب پیشرفتهای متعدد و چشمگیر در حوزه علوم پایه و فناوری، هنوز خلأهای فراوانی در حوزه های علوم انسانی داریم و در واقع در بسیاری از شاخه های علوم انسانی فاقد نظریاتی متکی بر قرآن و سنت هستیم. نظر شما در این باره چیست؟ در مسیر پیش رو به سوی این هدف بزرگ (ساخت یک تمدن اسلامی) این چالش اساسی را چگونه باید مدیریت کرد؟
اهمیت علوم انسانی در نگاه مقام معظم رهبری به قدری زیاد است که در یکی از سخنرانیهایشان می فرمایند؛« ما باید هم در حوزه فرهنگ عمومی و برداشت و اعتقاد و باور عمومی مردم، هم در مورد خاص باور مسئولان، اهمیت علوم انسانی را روشن کنیم. هم مردم باید بفهمند علوم انسانی مهم است، تاریخ مهم است، ادبیات مهم است، فلسفه مهم است، روان شناسی مهم است – با این وضع حاکم بر ذهنیت جامعه دانشگاهی ما و فرهنگ عمومی مردم طبیعی است که جوان و دانشجو بروند سراغ همان چیزهایی که کاربرد روزانه دارد؛ پزشکی و مهندسی و رشته های علمی و فنی که جدیداً به وجود آمده و غالبا قادر تبدیل به پول و گذراندن زندگی هم هست. این چیز روشنی است. باید اهمیت علوم انسانی را بفهمند و باید امتیازاتی در فراگیری علوم انسانی و تخصص در علوم انسانی در نظر گرفته بشود، که برای عموم و برای جوانهای ما جذاب باشد- هم مسئولان ما باید به اهمیت علوم انسانی توجه کنند» ایشان در بخشی دیگر از سخنرانی شان می فرمایند؛«علوم انسانی برای جامعه جهت دهنده است؛ فکرساز است؛ حرکت یک جامعه، مسیر یک جامعه، مقصد یک جامعه را مشخص میکند.»
لذا تاکید مقام معظم رهبری بر نقش و جایگاه علوم انسانی در جهت جایگاه این علوم در تمدنسازی اسلامی است. متاسفانه امروزه علوم انسانی، در مقایسه با سایر علوم جایگاه خود را ندارد و چندان بدان پرداخته نمیشود. علوم انسانی، هویت یک ملت را میسازد و باعث خودباوری میشود. به قول چارلز تالیافرو استاد دانشگاه آکسفورد «بدون آموزش و مطالعه علوم انسانی مردم یک جامعه مهارت انتقادی برای درک و فهم خود و جایگاه خود در یک زمینه گسترده تاریخی را ندارند» لذا این علوم نقش مهمی در اعتلای جامعه اسلامی ما دارند. علوم انسانی ضمن پیوند علوم به یکدیگر، این امکان را فراهم میآورد تا تفکر و جهانبینی جامعه روشن شود و بنیادهای فکری و نظری تمدن اسلامی شکل بگیرد. این بنیادها طبیعتاً موجب شکل گیری علوم و دانشهای موردنیاز تمدن اسلامی خواهد شد.
- در تببین سومین مورد از برکات بزرگ انقلاب اسلامی آمده که مشارکت مردم در امور سیاسی به اوج خود رسیده است. همچنین در توصیه پنجم آمده که آزادی اجتماعی به معنای حق تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه افراد جامعه است. با این وصف، منتقدین جمهوری اسلامی چه جایگاهی در جامعه دارند؟ آیا ما نیازمند یک تعامل جدی با آنان هستیم یا خیر؟ اگر خیر؛ چرا؟ و اگر بله؛ شما چه روشهایی را برای تعامل با آنان پیشنهاد می دهید؟
باتوجه به اینکه اساساً جمهوری اسلامی یک نظام مردم سالار دینی است و مبنای سیاست داخلی و خارجی آن متکی بر گفتگو است و افراد دارای آزادی- البته «آزادی»یی که به فرمایش معظم له در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی نباشد- و به نوبه خود دارای مسوولیت هستند لذا طبیعی است در این چنین نظامی نقد وظیفهیی عمومی جامعه است و با اعتقاد به این نقدپذیری جامعه و آینده ساخته می شود. آنچه در این میان نباید فراموش شود این است که نقد باید در مجرای قانونی و بدون حب و بغض انجام شود لذا به نظر من باید صف منتقدین داخلی را از صف منتقدین خارجی و دلسوزان را از مغرضان جدا کرد. باید اولاً مسیرهای مطالبهگری در جامعه باز باشد و ثانیاً همه در برابر نظام و مردم پاسخگو باشند. مردم نباید احساس کنند کسی نسبت به مطالباتشان پاسخگو نیست.
ایجاد کرسیهای نقد و نظر در مجامع علمی، تقویت تشکلهای فرهنگی و اجتماعی، کرسیهای آزاداندیشی، گسترش فضای رسانهای و مجازی مناسب، چاپ و انتشار نشریات و روزنامهها و …. بسترهای مناسب جهت گفتگو و تعامل جدی ارکان مختلف نظام و مردم است.
- در متن بیانیه (توصیه دوم) آمده که اخلاق و معنویت با دستور و فرمان به دست نمیآید پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند. تبیین جنابعالی از این مساله چیست؟
به نظر من نقطه عطف بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، شخصیت و منش اخلاقی و معنوی خود مقام معظم رهبری است. کسی این بیانیه را صادر کرده است که خود، شاخص اخلاق و معنویت است. این که اخلاق و معنویت با دستور و فرمان به دست نمیآید نمادی از سیره رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار است که با اخلاق و معنویت بر قلبها حکومت میکردند و موجب شده است پس از ۱۴۰۰ سال این راه و روش پویندگان خاص خویش را داشته باشد.
بدون شک آنچه امروزه از نظام اسلامی انتظار میرود در کنار گسترش رفاه عمومی و توسعه اقتصادی، حاکمیت اخلاق و معنویت است زیرا پیام اصلی انقلاب اسلامی زمینهسازی ظهور و شکلگیری حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) است زیرا به قول مقام معظم رهبری «معنویت و اخلاق، جهتدهنده همه حرکتها و فعالیتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتی با کمبودهای مادی، بهشت میسازد و نبودن آن حتی با برخورداری مادی، جهنم میآفریند.» و لذا شایسته نظام اسلامی نیست از ابزاری برای کسب قدرت استفاده شود که بر هیچ یک از مبانی و اصول اعتقادی و دینی استوار نیست. شایسته نظام اسلامی نیست که حاکمان و مدیران آن بدون برخورداری از صفات و خصایص اخلاقی، زمامدار مردم باشند زیرا در سایه حاکمیت این چنین افرادی تنها در مسیر استقرار حکومت الهی و صالحان گام برنداشتهایم، بلکه موجب به سخره گرفتن آزموههای اخلاقی و دینی است زیرا حکومت اسلامی تنها در سایه برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه و رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبهنفس و دیگر خلقیّات نیکو شکل میگیرد.
- چرا دستاوردهای انقلاب اسلامی در سطح عمومی جامعه برای مردم قابل لمس نیست؟
اگر دستاوردهای انقلاب اسلامی را به دو دسته دستاوردهای داخلی و دستاوردهای منطقهای و بینالمللی تقسیم کنیم به نظر من دستاوردهای منطقهای و بین المللی برای مردم قابل لمس است چون استراتژیهای مدون و مشخصی در این حوزه وجود دارد و به نوعی یک هماهنگی و همسویی بین دست اندرکاران وجود دارد و چند صدایی زیادی به گوش نمیرسد لذا خدمات این حوزه قابل لمس است لیکن در حوزه مسایل داخلی و ملی، متاسفانه اجماعی وجود ندارد و کشمکشهای احزاب، جناح ها و جریانهای سیاسی و فکری و اجتماعی و بعضاً سیاهنمایی های آنها موجب تردید، شبهه و به نوعی بدبینی و بی اعتمادی داخلی میشود که نتیجه آن این است که علیرغم برخورداری مردم از خیلی از دستاوردهای ملی و تاریخی از قبیل؛ امنیت، دموکراسی، مبارزه با فساد، رشد علمی و صنعتی، فنآوری هستهای و غیره این خدمات متاسفانه به چشم نمیآید و غیرملموس است. لذا به نظر من اگر یک سیاست واحد و همصدایی با پشتوانه رسانهای در حوزه سیاست داخلی وجود داشته باشد این دستاوردها برای مردم ملموس خواهد شد.
- دشواری های پیشرو در مسیر نهضت اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا سخت تر از گذشته است یا خیر؟
هر انقلابی تا آرمانهای انقلابیاش را حفظ کند و به دنبال تحقق این آرمانها باشد به طور طبیعی با دشواریهای زیادی درگیر خواهد بود لذا نباید انتظار داشت که دشواری ها ازبین برود اما با تداوم انقلاب باید انتظار داشت که از مسیر این دشواریها، سازندگیای اتفاق بیافتد که نتیجه آن توانمندی انقلاب و هموار کردن مسیر انقلاب است. به نظر من از مهمترین مشکل پیش روی انقلاب، که از دشواریهای اول هر انقلاب سختتر است میتوان به فاصله گرفتن نظام و دستاندرکاران از ایدئولوژی و آرمانهای انقلاب و مردم و مصادره آن به نفع مصالح فردی و جناحی، انحراف از آرمانها، کمتوجهی به خودسازی در مسیر تحقق انقلاب، رفاهزدگی و اشرافیگری، نابرابری اجتماعی، وابستگی سیاسی، انحصارطلبی، دور کردن نخبگان از محدوده قدرت و تصمیمگیریهای استراتژیک و … اشاره کرد. لذا تا هنگامی که بستر حرکت انقلاب به طور کامل و صحیح مهیا نشده و مدیریت علمی، کارآمد و مبتنی بر شایستهسالاری شکل نگیرد و مدام به صورت آزمایش خطا گام برداریم این دشواریها وجود خواهد داشت و شدیدتر خواهد شد.