به گزارش شبکه معالم، حجت الاسلام و المسلمین مجتبی الهی خراسانی در میزگرد علمی چیستی و قلمرو مرجعیت قرآن که توسط گروه علوم قرآن و معارف حدیث مرکز تخصصی آخوند خراسانی برگزار شد، بیان کرد: در بحث مرجعیت علمی قرآن باید از سادهانگاری و سادهسازی مسئله پرهیز کنیم و به نظر می رسد این تمایل از قدیم بوده و الآن نیز این ساده نگاری در معرض سرایت به محافل علمی است. ساده انگاری آن است که مرجعیت علمی قران در یک چیز خلاصه شود و آن این که گزارههای علوم مختلف، مستقیما از قران استخراج شود یعنی قران جایگزین منابع معرفتی رایج در علوم شود و آنچه که علوم تجربی از منابع تجربی، علوم انسانی از زیست جامعه انسانی، علوم فلسفی از تجربیات و ادراکات کلیات به دست می اورند. قران جایگزین همه اینها شود و ما همه اینها را از قران استحصال کنیم.
آن تأثیرگذاری که ناخواسته، نادانسته و بدون استناد به قران باشد از نگاه ما مرجعیت نیست بلکه اثرگذاری است
وی افزود: این دیدگاه از دید من، دیدگاه ناقصی است بنابراین آنچه که بنده عرض میکنم شامل یک رویکرد سلبی به این نظر بسیط است و آن این که معنای مرجعیت علمی قران محصور در استنتاج گزارههای علوم از قران به عنوان منبع جایگزین معرفتی نیست، این ادعای اول بنده است.
استاد خارج فقه حوزه علمیه مشهد بیان کرد: جنبه دومی که در میز مرجعیت مطرح کردیم این بود اگر مرجعیت علمی قران محصور در این نیست، اولاً آیا همین تبیین ولو به موجبه جزئیه رخ داده یا نه؟ و دوم اینکه آیا مرجعیت علمی قران ابعاد دیگری هم دارد یا نه؟ من فکر میکنم پاسخ اول و دوم به شکل یک مدخل بر مرجعیت علمی قران قابل توضیح باشد.
وی اظهار کرد: از نگاه بنده مرجعیت علمی قران به معنای تأثیرگذاری قران بر علوم است مرجعیت یعنی تأثیرگذاری، چه تأثیرگذاری است که مجوز استفاده از کلمه مرجعیت است. تأثیرگذاری «استنادی» و مستند به قران که قابل پیگیری و قابل ثبت باشد.
وی عنوان کرد: عمدهترین کار ما، رصد تاریخی و رصد اجتماعی این اتفاق، و البته تجویزهای روششناختی در این حوزه خواهد بود. پس از نگاه ما، آن تأثیرگذاری که ناخواسته، نادانسته و بدون استناد به قران باشد، مرجعیت نیست.
حجتالاسلام والمسلمین الهی خراسانی بیان کرد: در مرجعیت علمی قرآن ما دامنه علوم را فراخ میدانیم، این علوم فقط علوم انسانی و علوم اسلامی نیست، همه علوم میتواند باشد، و از این جهت تمایزی قائل نیستیم طبیعی است که حجم و دامنه مرجعیت علمی قران در دانشهایی که قران را یکی از ارکان معرفتشناختی خودشان میدانند مثل فقه و دانشهای دیگر خیلی متفاوت است. اما به این معنا نیست که سایر علوم چون علوم اسلامی نیستند مانند علوم تجربی و علوم ریاضی، از این مرجعیت بیبهره باشند.
وی گفت: علم هم همان چیزی است که عقلانیت متفاهم هر دوره، علم میداند، یعنی یک شاخه و یک رشته دانش البته در فلسفه علم درباره تعریف علم اختلافاتی است. در نگاه بنده، اقتصاد یک علم است اما اقتصاد اسلامی، هنوز علم نیست ما علمی به نام اقتصاد اسلامی هنوز نداریم. اقتصاد اسلامی شاید دو دهه بعد به یک مکتب اسلامی در علم اقتصاد منتهی شود. پس اگر چیزی علم نبود ما دنبال آن نیستیم که بگوییم علم است یا نیست. هر آنچه که عقلانیت متفاهم علم میداند این موضوع است. حالا قلمرو تأثیرگذاری در هر یک از علوم چیست؟ پس ما قلمرو تأثیرگذاری را بر اساس شاخههای علم جدا نکردیم که مثلاً قران تأثیرگذاری در فقه دارد ولی در پزشکی ندارد. ما میگوییم در هر علم که بخواهد اثر بگذارد قلمرو اثرگذاریاش در چند بخش اتفاق میافتد که من به چهار بخش کلی حوزه برون علمی، حوزه درونی هر علم، نظامهای پشتیبان و منابع انسانی علوم تقسیم کردم.
وی با بیان اینکه حوزه برون علمی، خود به چهار بخش اهداف علوم- مبانی معرفتشناختی علوم- روشهای کسب معرفت و تحقیق در علوم و تطورات تاریخی علوم تقسیم میشود؛ گفت: هر علمی یک مطالعات درجهدو دارد. درباره اینکه چه چیزی باید منبع استنادی در فقه باشد یک بحث فلسفه فقهی است، حالا ممکن است قران بر این حوزه مطالعات درجه دوم اثر بگذارد. شما در علم کلام، می توانید استفاده کنید بحث فلسفه علمی نسبت به علم کلام است. تأثیر قران در اینجا یعنی قران تعیین کند که آیا میشود از منقولات استفاده کرد یا نمیشود. این حوزه شامل یک اهداف علوم میشود و قران میتواند در اهداف اثر بگذارد. دانشی که هدفش تأمین آسایش مادی است، این جهتگیری آن دانش، به خلق مسائل خاصی منتهی میشود اما اگر گفتید یک دانشی باید امنیت معنوی را فراهم کند، تکالیف دیگری پدید می آید.
وی اظهار کرد: قران میتواند اهداف علوم را تحت تأثیر قرار دهد؛ یعنی عالمان را قانع کند در حوزه برون علمی اهداف جدیدی را در علم منظور کنند. کما اینکه اهداف مسلمین در فلسفه با اهداف غیر مسلمین فرق داشته و لذا حتی اگر بگوییم در یک مکتب فلسفی تحصیل کرده باشند خروجی یک دانشی که هدفش تجهیز عقلانی الهیات اسلامی در تمدن اسلام است با یک دانشی که فهم خود بنیاد از هستی است دو خروجی داده است.
وی افزود: هنر تاثیر گذاری قران این بود که یک فلسفه الحادی و چند خدایی را از یونان تحویل گرفت اول ثبت، سپس ترجمه، آنگاه موحد و در آخر شیعه و اهل ولایتش کرد.
وی بیان کرد: دومین حوزه تاثیر قرآن بر حوزه برون علمی مبانی معرفتشناختی علوم است، چه چیزی منبع معرفت است؟ قران میتواند علوم را پیش از علم قانع کند که میتواند وحی هم یک منبع باشد؟
وی اظهار کرد: سوم، روشهای کسب معرفت و تحقیق است که در این حوزه بحث بسیاری است. آیا استناد حسی یک روش معرفتی است؟ نمیگوییم الآن داوری قران را بپذیریم ولی در حوزه پیشا علم دانشمند قبل از ورود تصمیم میگیرد روشهای علمی آنچه باشد ممکن است قران در آن حوزه اثر بگذارد و یا ممکن است در تطورات و تصورات، تفسیر معینی را از قران دریافت کند. سنتهای اجتماعی در قران یکی از مباحث عمیق در قران است. ممکن است بخشی از سنتهای اجتماعی در تطور علم هم دنبال شود و اینها همه حوزه برون علمی است.
دومین بخش کلی حوزه درونی هر علم، شامل ۵ مرحله مفاهیم، مفروضات و اصول پایه، مسائل- فرضیهها- نظریهها- گزارهها- مدلها و الگوها است
وی بیان کرد: دومین بخش کلی حوزه درونی هر علم، شامل ۵ مرحله مفاهیم، مفروضات و اصول پایه، مسائل- فرضیهها- نظریهها- گزارهها- مدلها و الگوها است. ولی معمولاً در حوزه تاثیر قرآن بر محتوای علم، فقط گزارهها گفته میشود. مگر محتوای علم فقط گزارهها است؟
وی بیان کرد: مفاهیم پایه یک علم، جزئی از مفروضات است. دوم مسائل است. باید برای تعالی روح یک نوجوان چه کرد، مسئلهای است که تا در بنیادها به غیب، به وحی و به روح نپذیرفته باشید، این مسئله معنا ندارد. فرضیهها هم یعنی پاسخهای محتمل میتواند کمک بکند و یکی از حوزههایی است که ما خیلی از آن غافل هستیم. قران دستکم ایدههای تازهای میتواند ایجاد کند.
نظامهای پشتیبان علوم: نظام آموزشی، نظام پژوهشی، نظام اخلاقی و فرهنگی، نظام مدیریت و نظام اقتصادی
استاد خارج فقه حوزه علمیه مشهد اظهار کرد: نظریهها یعنی گزاره های به همبستهای که جنبه تبیینی دارند. ما نظریه را با اصول و قواعد فرق میگذاریم. گزارهها و مدلها همروی، دانشهایی معنا میدهد که قدرت و یا مأموریت مدلسازی هم دارند .
وی بیان کرد: نظامهای پشتیبان علوم نیز به پنج دسته نظام آموزشی، نظام پژوهشی، نظام اخلاقی و فرهنگی، نظام مدیریت و نظام اقتصادی تقسیم میشود.
وی گفت: اینکه شما نسبت به صدق استنادات گزارههای علمی به صاحبان یا قائلینشان دوباره بازنگری کنید این خودش اخلاق علمی است. نظام اقتصادی، دانش منتهی به ثروت، دانش مبدأ تولید ثروت، و دانشی که در چرخه اقتصاد جامعه اثرگذار است، این سه نقشی است که ما میتوانیم فکر کنیم و بعضی از مناسبات را از قران الهام بگیریم.
حجتالاسلام والمسلمین الهی خراسانی بیان کرد: حوزه چهارم، منابع انسانی است که در سه بخش محققان، مدرسان و مبدلان است. علم از طریق اثرگذاری در عالمان، تغییرات ایجاد می کند. در محققان، مدرسان و مبدلان دانش یعنی کسانی که دانش را به فرهنگ و فناوری تبدیل میکنند دانش را به نُرمهای اجتماعی، هویت اجتماعی و منزلتها کنند. لذا حقوقدان مسلمان که از قران الهام میگیرد و خودش را طبق معیارهای قرانی ساخته، دانش مشترک با کسی دارد که مسلمان نیست اما نتیجه کار او چه بسا مختلف است.
وی افزود: مرجعیت قران در همه این شاخهها در طیفهای مختلف می تواند رخ دهد. یک قسم این است که قران خودش ایجادکننده معرفت تازه باشد، و این منظور همان کسانی است که می گویند که قران یک سری گزاره طبی آورده است. یا یک اصل مدیریتی تازه خلق کرده است اما آیا لازم است همیشه مرجعیت قران در همین سطح تصدیق شود؟ منکر وجود این سطح به نحو موجب جزئیه نیستیم، اما باید توضیح دهیم آیا رسالت قران این است که گزارههای متنوع در همین علوم تولید کند؟ بخشی میتواند و تأییدی امضایی باشد. یعنی معرفتی بر قران عرضه شود، قران با آن معرفت به صورت مفروغ عنه برخورد کرده است. مثلا بخشی از اخلاقیات علم را قران هم تایید کرده است.
وی بیان کرد: لازم نیست همیشه مرجعیت قران تولیدی باشد، حتی در فقه که یک دانش علوم اسلامی است می بینید همه بحثها تولیدی، ایجادی و تأسیسی نیست، بلکه گاهی امضایی است.
نوع دیگری از مرجعیت، هماهنگی با قرآن است
استاد خارج فقه حوزه علمیه مشهد اظهار کرد: نوع دیگری از مرجعیت، هماهنگی با قرآن است. شما اگر هر حرفی درباره اینکه خدا مادی نیست بزنید، هماهنگ با روح قران است، ولو عین این گزاره را نتوانید پیدا کنید. اگر در جامعهشناسی دین به این نتیجه رسیدید، که مناسکی جدید (مانند پیاده روی اربعین) تقویت شود، همبستگی دینی تقویت میشود و این با روح قرآن هماهنگ است. بنابراین با این هندسه میتوانیم ادعا کنیم مرجعیت علمی قران محصور در تولید گزارههای درونی علوم نیست و وسعتش بسیار بیشتر است.
وی اظهار کرد: اما ما چهکار میتوانیم بکنیم؟ ما میتوانیم در هریک از علوم این مرجعیت را به نحو مطالعه درجه اول تعقیب کنیم. یعنی من بروم یک تحقیق اقتصادی انجام بدهم، فرضیهها را از قران بگیرم.
وی بیان کرد: کار دوم کار مطالعه درجه اول در دانشهای قرانی است. نوع سوم مطالعات درجه یعنی من بیایم کار آن علم را یا کار این مفسر قرانی را توضیح دهم و بگویم در تاریخ علم این دسته از آدمها از قران تأثیر پذیرفتهاند.
وی گفت: در بحثهای قرانی سه نوع کار میتوان انجام داد ، کار مطالعات درجه اول درون آن علوم، درون دانش قرانی و سوم مطالعات درجهدو که از بیرون ما اینها را توصیف و تحلیل کنیم. در این چیزهایی است که خودش مرجعیت علمی قران نیست ولی درباره مرجعیت علمی قران قطعاً هست.
حجتالاسلام الهی خراسانی اظهار کرد: پس جامعهشناسی مرجعیت علمی قران، تاریخ مرجعیت علمی قران، فلسفه مرجعیت علمی قران در جای خود محفوظ است.