به گزارش شبکه معالم، سومین پنل از مجموعه پنل های هشتمین همایش بین المللی فلسفه دین معاصر«تنوع ادیان» با عنوان «روش شناسی مواجهه با مسأله تنوع ادیان» و با حضور دکتر سعیده سادات نبوی، استاد فلسفۀ دین و مسائل جدید کلامی دانشگاه قم ، دکتر حسین مصباحیان، استادیار گروه فلسفه، دانشگاه تهران، دکتر سید امیررضا مزاری، استاد کلام و فلسفۀ دین دانشگاه تهران برگزار شد.
تبیین تنوع و ارتباط تعریفهای گوناگون دین بر اساس روانشناسی هیجان
به گزارش شبکه معالم، دکتر سعیده سادات نبوی، استاد فلسفۀ دین و مسائل جدید کلامی دانشگاه قم گفت: دانشمندان رشتههای مختلف علوم انسانی، تعریفهای گوناگونی از دین بهدست دادهاند. در توجیه این اختلاف نظر معمولاً بر تنوع و پیچیدگی دین تأکید میشود. نکتهای که در این جا نادیده گرفته شده این است که دینورزی یک رفتار است و تابع همان الگویی است که بر رفتارهای دیگر انسان حکمفرماست. در روانشناسی هیجان، برای رفتارهای انسان چهار بعد فیزیولوژیکی، هدفمندی، ذهنی و بیانگرانه ذکر شده است.
وی افزود: بعد دیگر رفتار که روانشناسان زیستگرا و شناختگرا دربارۀ آن با هم اختلاف نظر دارند، بعد شناختی است. بهنظر میرسد که تعریفهای مردمشناسانه، جامعهشناسانه و روانشناسانه از دین هر کدام به یکی از ابعاد رفتار انسان ناظر و مکمل یکدیگرند.
دکتر نبوی خاطرنشان کرد: امروزه روانشناسان به تأثیر متقابل ابعاد یادشده باور دارند. بنابراین در عرصۀ دینورزی نیز بسته به شرایط محیطی و اجتماعی، شناخت و آگاهی ما، احساسهای درونی ما و رفتارهای دینی ما بر یکدیگر تأثیر میگذارند که اگر تکامل فرهنگی و اجتماعی بشر در طول تاریخ را به آن ضمیمه کنیم به این نتیجه میرسیم که دین در جوامع مختلف و در تکتک آنها در بستر تاریخ، چهرهها و جلوههای گوناگونی یافته است.
وی گفت: در این حرکت و تغییر مستمر و گریزناپذیر، گوهری که همواره ثابت مانده چیزی نیست جز تلاش انسان برای معنا بخشیدن به زندگی خویش در رویارویی با واقعیتها و اقتضاءهای زندگی با استفاده از دانش زمانهاش. از این تبیین چند نتیجۀ نظری و کاربردی بهدست میآید: (۱) تنوع تعریفهای مختلفی که از دین شده است، در پیچیدگی انسان و رفتارهای او ریشه دارد، نه صرفاً در پیچیدگی دین؛ (۲) دستیافتن به تعریف جامعی از دین چهبسا امکانپذیر باشد؛ (۳) بهجای بنا نهادن کثرتگرایی دینی بر وحدت متعالی ادیان، میتوان آن را بر اساس تنوع و تکثر جوامع بشری تبیین نمود، بهخصوص که اختلاف بنیادین آموزههای ادیان در انسانشناسی آنهاست؛ و (۴) برای تحلیل و بررسی قوت و ضعف ایمان دینی باید دست به دامان علوم انسانی شد.
مواجههای پدیدارشناسانه با تنوع ادیان و یگانگی حقیقت دینی
دکترحسین مصباحیان، استادیار گروه فلسفه، دانشگاه تهران گفت: پرسش اصلی مقاله این است که چگونه میتوان از طریق مطالعۀ پدیدارشناختی تنوع ادیان، به یگانگی حقیقت دینی دست یافت و «تنوع» را منحصراً راههایی متفاوت برای وصول به حقیقت واحد دین یعنی توحید دانست؟ در این نوشته، جستوجوی یگانگی حقیقت دینی در متن ادعاهای متنوع حقیقت توسط ادیان مختلف، از طریق در پرانتز نهادن تلقیهای سنتی از دین و از توحید جستوجو شده و بحث شده است که توحید هم میتواند توضیحدهندۀ یگانگی حقیقت دینی و بهتبع آن فراهمآورنده و زمینهساز وحدت ادیان باشد و هم به تعبیر جان هیک، فراهمآورندۀ راهی برای خروج فرد از خودمحوری به حقیقتمحوری.
وی افزود: از آنجا که در جهانبینی توحیدی وحدت کلی در هستی و در میان سه اقنوم جدا از هم (خدا، طبیعت و انسان) قابل شناسایی است، توحید نه تنها میتواند بهمثابۀ بدیلی در مقابل بنیاد فلسفی مدرنیته یعنی سوبژکتیویته عمل کند، بلکه علاوه بر آن میتواند از طریق در مرکز قرار دادن «دیگری»، سلطۀ سیاسی–اجتماعی یکی بر دیگری را با موانعی اساسی مواجه سازد.
دکتر مصباحیان بیان داشت: مقاله از اینرو تلاش کرده است با دو مسئله از مسائل مرتبط با تنوع ادیان مواجههای پدیدارشناختی داشته باشد: نخست تعیین حدود و ثغور پلورالیسم دینی بهمنظور تلاش جهت یافتن مبنایی واحد برای وحدت ادیان و پیشگیری از نسبیگرایی و چشماندازگرایی؛ دوم،فراهم آوردن نظریهای فلسفی بر پایۀ توحید در مقابل سوبژکتیویتۀ مدرن.
وی اضافه کرد: در پیوند با مسئلۀ اخیر، مقاله با ارجاع به آراء فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، امانوئل لویناس بحث میکند که از آنجا که سوبژکتیویتۀ مدرن به خودآئینی میانجامد، از طریق توحید که مبتنی بر دیگرآئینی است، میتوان به صورتبندی نظریهای بدیل اهتمام ورزید. راه سوژه در این مقاله،با پیروی از لویناس، راهی اودیسهای خوانده شده است و مسیر توحید، مسیری ابراهیمی.
روایت بستر مناسب برای گفتوگوی بینالادیانی
دکتر سید امیررضا مزاری، استاد کلام و فلسفۀ دین دانشگاه تهران گفت: یکی از مهمترین گفتمانها در عصر جدید روایت است. روایت توجه بسیاری از متفکران را به خود جلب کرده است. ریشۀ این امر در تفکر ویتگنشتاین متأخر و همچنین توجه خاص هایدگر به زبان است. ارتباط بین زبان و تجربه از مهمترین دغدغههای عصر جدید اندیشه است. به همین ترتیب یکی از مهمترین پرسشهایی که در حوزۀ فلسفۀ دین مطرح میشود این است که آیا زبان تجارب دینی را تولید میکند یا تجارب دینی زبان را؟ یا اینکه اصولاً رابطۀ بین آنها رابطۀ یک سویه است یا دو سویه؟ زبان حاوی دو منبع غنی یعنی استعاره و روایت است.
وی افزود: لذا این پرسشها را میتوان به رابطۀ روایت و تجربه تحویل داد. روایت عبارت است از بازنمایی یک رخداد. تجارب حاوی یک ویژگی ذاتی روایی هستند. بهعبارت دیگر همۀ انسانها وقتی از تجارب خود سخن میگویند، روایتی را بازگو میکنند. بهعنوان مثال هنگامی که انسان از تجربۀ سفر برای دیگری سخن میگوید، آغاز، فرجام و رویدادهایی که در آن سفر اتفاق افتاده است را برای مخاطب شرح میدهد. مخاطب تلاش میکند از طریق فرم روایی، تجربۀ گوینده را درک کرده و در گفتوگو شرکت کند و از اینرو با پرسش از آنچه واقع شده است خود را در معرض رویدادهای شخصی گوینده قرار میدهد.
دکتر مزاری بیان داشت: انسان با بازخوانی روایتهای کتاب مقدس، خود را در معرض تجارب دینی میگذارد که حس برآمده از بازگویی آنها، امکان مشارکت در گفتوگوی بینالادیانی را فراهم میکند. همچون دیدن یک فیلم یا خواندن یک داستان که با تفاوت زبانها، حسها از تجربهها پدیدار میگردد و امکان گفتوگو را فراهم میسازد. این امر مبتنی بر این است که ساختار ذهن انسان برای هر امری روایتی میسازد که آن را قابل درکتر از امر انتزاعی میداند.
وی اضافه کرد: روایت امکانی را برای متألهان فراهم میآورد که امر استدلالی توان این امکان را ندارد. لذا تجارب دینی از طریق فرم روایی (بازگو کردن تجربه)، حسی را در شنونده ایجاد میکند که این حس همان نقطۀ اشتراک گفتوگوست.