در آموزش دو نگاه میتواند وجود داشته باشد:
- نگاه مشکلمحور
- نگاه فرصتمحور
متأسفانه، نگاه غالب در کشور ما، نگاه مشکلمحور است که عمدتاً بر کشف مشکلات، موانع و تهدیدها در آموزش تأکید میکند. اما نگاه فرصتمحور به کشف فرصتها و فراتر از آن به “خلق فرصتها ” در آموزش معطوف است.
وانگهی، مدیران آموزشی ما معمولاً به دنبال موفقیتهای سطحی و زودگذر هستند و گویا این آموزه نیاکان را فراموش کردهاند که “دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند.”
چنین مینماید که اغلب مدیران آموزشی ما دغدغه آیندگان را ندارند و فقط پیش پای خود را میبینند.
آمیزهای از نگاه مشکلمحور و برخورد مقطعی و کوتاهمدت با قضایا، مراکز آموزشی کشور را از بسیاری فرصتها محروم کرده است.
در حالی که کشورهای موفق، سازمانهای آموزشی موفق و انسانهای موفق، از یک سو به کشف و خلق فرصتها اهتمام دارند و از سوی دیگر، با نگرش آینده اندیشانه و بلندمدت با قضایا برخورد میکنند.
واضح است که کشف فرصتها و برنامهریزی جسورانه برای آیندههای دور، نیاز به ابزار علمی و تکنیکی دارد که موضوع رشتههای حساسی چون آیندهپژوهی (Futuring) و برنامهریزی پابرجا (robust planning) است. از این دانشها در کشور ما غفلت شده و برای توسعه و ترویج آنها کار چندانی نشده است. ما در بسیاری از دانشگاههایمان دانشکده تاریخ داریم که موضوع کار آنها گذشتهپژوهی است؛ اما برای فعال کردن این محور در اماکن آموزشی حتی یک دانشکده آیندهپژوهی در هیچ یک از دانشگاههای کشور نداریم.
بیتوجهی به نگاه فرصتمحور، در برنامهریزی آموزشی کشور همچنان به چشم میآید.
یک رویکرد، “رویکرد توصیفی” است که بر کشف فرصتها و خلق قابلیتهای لازم برای استفاده از فرصتها در آموزش تأکید دارد. این رویکرد خلاّق، استفاده از شمّ شهودی را در برنامهریزی های آموزشی مجاز میداند. اما رمز اصلی آن، تأکید بر ایجاد قابلیتهایی است که بهرهبرداری از فرصتها را امکانپذیر میسازد.
رویکرد بعدی و جدیدی که اخیراً توسعه یافته، رویکرد “برنامهریزی ارزشی” است که فراتر از رویکرد قبلی و محسوب میشود. هدف نهایی این رویکرد نیز کشف فرصتهاست، اما از طریق مبنا قرار دادن ارزشها. ارزشها به چیزهایی گفته میشود که برای ما مهم هستند، و باید مبنای تصمیمها و اقدامات ما باشند. در این رویکرد، برنامهریزان آموزشی از طریق کشف و خلق فرصتها باید در صدد تحقق هرچه بیشتر ارزشهای زندگی باشند.
به عنوان مثال، قبل از طرح موضوع “برنامهریزی آموزشی” در عرصه علم و تکنولوژی، ابتدا باید تشخیص دهیم که ارزشهای ملی و عقیدتی ما در این عرصه چیست؟
آیا “آموزش علم” برای ما مهم است یا “آموزش تکنولوژی” ؟ شاید هم “ارائه نوآوری” مهمتر از هر دوی آنها باشد. علم و تکنولوژی میتوانند در خدمت ارزشهای مختلفی باشند؛ اما همه این ارزشها به یک اندازه راهبردی نیستند.
دولتمردان هستند که باید در خصوص تحقق این ارزشها در مراکز آموزشی تصمیم بگیرند.