شبکه معالم– استاد کلام جدید حوزه علمیه قم اظهار داشت: که اگر وحی را بر تجربه دینی وحیانی تطبیق کنیم، اولا خود وحی، نسبی و خطاپذیر میشود و ثانیا تاریخ مصرف خواهد داشت.
به گزارش معالم، حجت الاسلام حقپرست، پژوهشگر و استاد کلام جدید حوزه علمیه قم در نشست سوم کارگاه یک روزه مسائل نوین کلامی، به تعاریف و ویژگیهای کلی تجربه دینی، انواع آن، و به طور ویژه تجربه عرفانی و تجربه وحیانی اشاره کرد. از این رهگذر مسأله تجربه نبوی که توسط روشنفکران وارد جهان اسلام شده را شرح داد و عواقب و تالیفاسدهای آن را بازگو کرد.
شرحی از این مطالب در ذیل میآید:
تجربه دینی چیست؟
روش سوم الهیات در غرب، پس از ایمانگرایی و عقلگرایی حداکثری و انتقادی، روش تجربه دینی است که از شلایر ماخر شروع شد. «شلایر ماخر»، «رودولف اتو»، «وین پراودفوت» و «ویلیام آلستون» از مهمترین طرفداران نظریات تجربه دینی بودند. «ویلیام جیمز» چهره مهم دیگری است که ویژگیهای تجربه دینی را میگوید.
تجربه در منطق، قیاس حاصل از چند مشاهده است. اما در یک معنای دیگر یکبار عمل کردن روح و نفس تجربه نامیده میشود. در جامعهشناسی نیز یک پدیده مهم اجتماعی که بسامد و رواج داشته باشد را تجربه میگویند. اما اصطلاح تجربه دینی در یک تعریف، عملی است که برای یک بار در ما بوجود میآید و آن را به آموزهها و گزارههای دینی نسبت میدهیم. در تعریف دیگر میگویند: «هرگاه از درون به بیرون توجه پیدا کنیم، و آنچه بیرون است امر قدسی باشد و آن را به درون منتقل کنیم، در این هنگام حالتی که برای روح اتفاق میافتد تجربه دینی است». شلایر ماخر تجربه دینی را «احساس وابستگی مطلق به حقیقت غایی» میداند. اتو در کتاب مفهوم امر قدسی میگوید: «تجربه دینی، احساس خشیت و مخلوقیت تام در برابر یک حقیقت و امر مینوی است.»
چهار ویژگی مهم برای تجربههای دینی بیان کردهاند: ۱٫ درک آن حضوری است و نمی توان عین آن را اتنقال داد، ۲٫ زودگذر است و استقرار ندارد، ۳٫ انفعالی و اعطائی وغیر منتظرانه است، ۴٫ دائما از عقل گریزان است.
انواع تجربه دینی:
تجربههای شبه دینی، حسی، عرفانی، وحیانی، شیطانی و امر مینوی را انواع تجربه دینی میدانند. در این میان تجربه عرفانی و تجربه وحیانی برای بحث ما اهیمت بیشتری دارد.
تجربه عرفانی:
در این نوع تجربه، عارف با سیر و سلوک صاحب حالاتی میشود. قدیسه ترزا در غرب، عرفانهای یهودی و عرفان تالیس نمونههایی از دهها نوع تجربه دینی عرفانی است. در اینجا یک سوال مطرح میشود که از کجا بدانیم این حالتهای عرفانی ما درست است یا کاذب؟ ما در تجربه دینی مجرَّب را میبینیم و آفتاب آمد دلیل آفتاب. پس اشتباه کجا ممکن است صورت گیرد؟ تجربهها متفاوت است، یکی خدا را تثلیث و سه تا میبیند، یکی جسم میبیند، یکی اصلا آن امر را خدا نمیبیند. من به عنوان شخص ثالث آیا میتوانم همه را قبول کنم؟ پاسخ این است که نمیتوان صحت و صدق همه حالات عرفانی را نفی کرد و نمیتوان همه را پذیرفت.
خطا در تجربه عرفانی:
در حقیقت، در علم حضوری خطا راه ندارد، اما وقتی تبدیل به بیان و علم حصولی میشود خطاپذیر است. وقتی مشاهدات را تفسیر میکنید در این مرحله ممکن است خطا صورت گیرد. ما دو دسته قوای باطنی و قوای ظاهری داریم. قوای باطنی عبارت است از: حس مشترک، واهمه، متخیله، متصرفه و عاقله. هریک از این قوا در مکاتب فلسفه اسلامی تعریف شده است. در تجربه عرفانی، انسان از راه قوای متخیله به عالَم مثال متصل میشود. شیطان در عالم مثال راه ندارد اما در مرحله دریافت از عالم مثال توسط نفس وسوسه میکند. در اینجا علم حصولی صورت میگیرد و طبق باورها و سنت های ذهنی عارف است که شیطان میتواند در تطبیق و تعریف و تعبیر او دخالت کند. نمونه آن تبیین و تفسیر شهود ابن عربی که میگوید شیعیان را به صورت خنزیر دیدم.
دو معیار برای صدق و کذب تجربه و شهود عرفانی وجود دارد: یکی اینکه با عقل بدیهی منافات نداشته باشد، و دیگر آنکه با کشف برتر معصوم و شریعت مخالف نباشد. حکیم لاهیجی در این باره میگوید: «صوفی نخست حکیم باشد یا متکلم، که بی استکمال طریقه نظر، طریقت تصوف عامفریبی و شیادی باشد.»
جوانان این معیارها را ندارند و فریب عرفانهای کاذب را میخورند. معیار آنان هوای نفس است میگویند هرچه خوشمان آمد همان ملاک صدق و کذب است یا اصلا مهم نیست و مهم برای ما همان است که خوشمان بیاید.
منابع مهم شناخت مسائل تجربه عرفانی:
از میان منابع گوناگون میتوان به کتابهای ارزنده زیر اشاره کرد:
«عین نضاخ» تألیف آیت الله جوادی آملی که شرح تمهید القواعد حسام الدین ابوحامد بن ترکه است.
کتاب «رساله الولایه» از علامه طباطبایی.
کتاب «تحریر رساله الولایه» نوشته آیت الله جوادی آملی.
کتاب «درآمدی بر کلام جدید» به قلم استاد ربانی گلپایگانی،
کتاب «فلسفه و مسائل دین» از حجت الاسلام خسروپناه.
تجربه دینی وحیانی:
در نظریه تجربه دینی وحیانی، وحی این گونه تعریف میشود که وحی بر پیامبر تجربه معنوی او بوده نه اینکه از عالم غیب باشد. یعنی نبی از درون به بیرون مراجعه میکند و حالتی برایش رخ میدهد و همین وحی میشود.
اما وحی در سنت علما و آموزههای اسلامی تعریف متفاوتی دارد مانند: «القاء بسرعه و خفاء و لطافه». چهار ویژگی دارد. پس وحی، القا است یعنی از عالم بالا میآید نه از خود نفس. وحی نبوی یعنی اینکه خداوند انسانی را برگزیده و به او ماموریت داده در حالیکه بیاطلاع است. فاضل مقداد در تعریف نبی میگوید: «الانسان المأمور من السماء باصلاح أحوال الناس فی معاشهم ومعادهم العالِم بکیفیه ذلک، المستغنى فی علمه وأمره من السماء لا عن واسطه البشر، المقترنه دعواه للنبوه بأمور خارقه للعاده(معجِز)».
اما سِر سید احمد خان هندی در کتاب «درباره کلام جدید»، میگوید: «وحی تراوشات ذهنی پیامبر است». اگر بگوییم وحی تراوشات ذهنی نبی است، یعنی خود نبی هم یکی مثل شماست و واسطه بشری در فرآیند وحی مطرح است. تعاریف روشنفکرانی مانند آقایان سید احمد خان هندی و مجتهد شبستری و سروش، تالی فاسدهایی خواهد داشت. یک تالی این است که تاکنون میگفتیم تفسیرها از وحی نسبی است اما حالا میگوییم حتی خود وحی هم نسبی است. یعنی اگر حالات پیامبر چیز دیگری بود، قرآن هم چیز دیگری میبود. پس لفظ و معنا از جانب پیامبر است نه خدا.
طبق این تعاریف، وحی، هم خطاپذیر میشود و هم تاریخ مصرف خواهد داشت و پس از خاتمیت کاربردش تمام خواهد شد. آنان بدین طریق میخواهند سکولاریزاسیون را پیریزی میکنند. دکتر سروش در مصاحبهای در مجله آفاق بحث بسط تجربه نبوی دارد، یعنی اگر پیامبر در این زمانه بود دین، فربهتر و قرآن، قرآنتر شده بود. در حالیکه در آموزههای دینی، «قُل»های قرآن و «انا انزلنا» و «انا نزّلنا» و «دنا فتدلّی فکان قاب قوسین او ادنی» و آنجاها که خدا درباره پیامبر سخن میگوید همگی مجموعه دلیلهایی است بر اینکه لفظ و معانی از سوی خداست نه پیامبر.
گفتنی است که این کارگاه آموزشی از سلسله نشستهای مسائل نوین کلامی است که از سوی مرکز تخصصی طوبی با همکاری معاونت آموزش مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان برگزار میشود.