به گزارش شبکه معالم، دکتر علیرضا کهنسال در سلسله نشست های علمی تخصصی مسائل نوین کلامی که با موضوع “جبر و اختیار با تکیه بر پاسخ به شبهات” برگزار شد، ابتدا به تعریف اراده و اختیار پرداخت و افزود: مفاهیم اراده و اختیار نزدیک به هم هستند و حالاتی وجدانی می باشند.
وی گفت: اشاعره معتقدند زمانی که شما سر دوراهی قرار می گیری و می توانید کاری را انجام دهید ولی انجام ندهید یکی از طرف هایش اراده می شود و وقتی انسان و یا غیر انسان فقط یک طرف را می تواند انجام دهد یعنی طرف فعل یا ترک. چنین فاعلی دارای اراده نیست.
وی افزود: فیلسوفان با اراده، به این معنا که حتما باید دو طرف محقق الوقوع باشند مخالفت کردند ولی اگر این ملازمه را در نظر نگیریم تعریف، تعریف خوبی نسبت به اراده انسانی است.
کهنسال ادامه داد: پس ما می توانیم اراده انسانی را بدون در نظر گرفتن آن مطلبی که اشاعره قید می کنند، بگوییم اراده مختص فعل و ترک است، اشاعره معتقد هستند اراده ای که مختص فعل و ترک است، اولا قبل از وقوع فعل وجود ندارد یعنی شما تا زمانی که زمان فعل نرسیده اعمال قدرت و یا اعمال اراده نمی توانید بکنید. ثانیا این اراده را صفت خداوند هم می دانند. اما فیلسوفان قدرت را نه قبل از فعل معنی می کنند و نه این اراده را صفت خداوند می دانند.
وی بیان کرد: اگر ما از این قیود صرف نظر کنیم می توان گفت اراده همان مختص فعل و ترک است؛ از اراده تعریف دیگری از معتزله است که بسیار شبیه تعریف فیلسوفان است آنها اراده را علم به مصلحت نامیدند، علم به مصلحت این است که شما یک وقت متعلق به هرچیزی دارید اما علم به مصلحت نیست.
وی اظهار داشت: این تعریف به مسلک فیلسوفان نزدیک تر است به دلیل اینکه علم به مصلحت هم در انسان و هم در خدا می تواند به کار رود منتهی باز معتزله بنا بر اینکه حدوث را علت می دانستند صدور فعلی به طریق قبل را محال می دانستند یعنی قبول نمی کردند یک فعلی ارادی باشد در عین حال قدیم هم باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: گاهی فیلسوفان ، اختیار را آخرین مرحله فعل ارادی دانستند، در یک بحث در فلسفه مقدمات فعل ارادی می گویند، فعل ارادی مقدماتی دارد از جمله صورت علمیه و بعد از آن شوق، سپس اراده و بعد حرکت عضلات است اگر فعل از قبیل افعالی باشد، به حرکت عضلات وابسته هستند.
وی افزود: از مجموع این ها اراده را این گونه می توان تعریف کرد، اراده حالت وجدانی در ما است که یا بگوییم مختص فعل و ترک ما است و یا علم ما به مصلحت کاری است که انجام می دهیم و یا می گوییم مرحله آخری است که قبل ازعمل آن کار را انجام می دهیم.
وی بیان کرد: اختیار هم در واقع با تعریف مقابل با خودش بهتر گفته می شود، وقتی جبر را به معنای ورود عامل خارجی و بازداشتن شما از طریق، در نظر بگیرید اراده معنا پیدا می کند.
کهنسال افزود: در کلام و کتاب های فلسفی آمده که هر کسی تفاوت میان پرتاب شدن از پشت بام و از پله پایین آمدن را درک می کند، جبر این است که من ناچار می شوم عملی را انجام دهم بدون این که نیت قلبی و خواست من در آن عمل مداخله داشته باشد به همین دلیل اراده یعنی من عملی را با میل قلبی خود انجام دهم.
وی ادامه داد: البته اختلاف است که آیا مکره را هم دارای اراده می دانند یا نه ؟ کسی که مکره است به اکراه ممکن است به عنوان مثال مال خودش به دیگری واگذار کند، آیا این اراده کرده است یا نه ؟ برخی می گویند نه این اراده ندارد و بعضی دیگر مانند علامه طباطبایی این عمل را اراده می دانند ولی با اراده خودش جانب ضرر را اختیار کرده است تا از ضرر بزرگتری خود داری کند.
وی با تقسیم شبهات در مساله جبر و اختیار به دو دسته کلی، توضیح داد: یک دسته از شبهات، شبهاتی هستند که از رابطه خداوند با خلق نتیجه می شوند و دسته دیگر، شبهاتی هستند که نتیجه رابطه انسان با خداوند است.
شبهاتی که از در رابطه خداوند با خلق نتیجه می شوند از دو طریق علم الهی و قدرت الهی وارد می شوند. چون علم خداوند علم فعلی و قدرت اوست، شبهات قریب الماخذ هستند و پاسخشان نزدیک به هم است.
وی گفت: شبهاتی که از طریق انسان ذکر می شود این است که ما اراده خود را به عنوان یک معلوم در نظر می گیریم و چون هر ممکن الوجودی باید معلوم باشد سلسله عواملی که این اراده را در ما پدید آوردند ما را وادار کردند که این اراده را داشته باشیم.
وی افزود: یکی از شبهات علم به پروردگار، این است که علم خداوند علم پیشین است و علم پیشین او به همه چیز تعلق گرفته است پس ما باید مطابق علم خداوند عمل کنیم، یک پاسخ این است که علم خداوند سبب دانستن اوست نه سبب اجبارش مانند معلمی که از ظواهر دانش آموز درک می کند که این دانش آموز در انتهای ترم نتیجه خوب و یا بدی خواهد داشت.
کهنسال این مثال را مثال خوبی برای پاسخ شبهه نداست و بیان کرد: علم خداوند علم فعلی است ، علم معلم و استاد علم انفعالی است. در علم انفعالی معلوم قبل از علم قرار می گیرد و علم فعلی، علمی است که معلوم ساز است یعنی اول علم می آید بعد معلوم می آید. به تعبیر ابن سینا شبیه علومی که شما به صور ذهنی خود دارید در این جا این شبهه تقویت خواهد شد که اگر خدا علمش فعلی است همین که چیزی را بداند باید واقع شود بنابراین تمثیل به معلم و استاد تمثیلی نابجا است به سبب به اینکه آنها به سبب علمشان قادر نیستند چیزی را ایجاد کنند ولی پروردگار علمش فعلی است، هر چیزی را آن طور که بخواهد ایجاد می شود و ما را با اختیار خواسته است.
وی در توضیح این شبهه که چگونه انسان اختیار دارد، جمله راسل را نقل کرد: به من گفتند اگر همه چیز از پیش تعیین شده ولی دعا هم بی تاثیر نیست من در فهم این استدلال مانده ام ؟ و در جواب افزود: وقتی کسی دعا می کند یک سلسله از افعال اختیاری را انجام می دهد، خداوند تقدیری که برای او می نویسد با مجموعه دعاهایی است که برای او کرده است پس علم خداوند اگر چه زمانا و مکانا قبل از علم شما است اما تابعی از کارهای شما است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: به این جهت اگر آدمی عملی انجام دهد نباید بگوید خدا از قبل برای من تقدیری کرده ، تقدیر پروردگار بر اساس مجموعه اعمال اختیاری انسان است. به این دلیل دعا تاثیر خود را دارد چون دعا یکی از علل در سلسله علل است و قضا و تقدیر عبارت اند از جمع بندی تمام علل من جمله مجموع دعاهایی که شما انجام داده اید.
وی در خصوص پاسخ شبهه از طریق قدرت گفت: در قدرت هم می گویند، قدرت پروردگار به هر مقدوری تعلق می گیرد.یکی از مسائل مهم در فلسفه اسلامی، دامنه قدرت خدا است. در تعیین دامنه قدرت خدا متکلمین بیان می کنند قدرت خدا به هر امر ممکنی تعلق می گیرد پس افعال اختیار ما از امور ممکن هستند پس قدرت خدا به آنها هم تعلق می گیرد.
وی افزود: سوال این است: چون قدرت خدا به همه چیز تعلق گرفته پس به افعال من تعلق گرفته است بنابراین من کاری با قدرت خود انجام نمی دهم هر چه او میخواهد انجام می شود؟ پاسخ این شبهه این است: نظامی که خدا در طول قرار داده این را رهبری می کند.
کهنسال در خصوص نظام طولی گفت: نظام طولی به دو شکل طریق مشایان و طریق ملاصدرا می توان بیان کرد، در طریق مشایان نظام طولی مبنی بر این قائده است که علت علت، علت است.
وی افزود: نظر ملاصدرا با نظر مشایان از جهت وجود ارتباطات طولی تفاوتی ندارد ولی نظر او این است تمام این ها معد هستند، چون همه موجودات را عین ربط می داند، معتقد است جمیع خلائق مادون خداوند رابط هستند و نقش رابط نقش اعدادی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: ما افعالی داریم که نمی شود به خدا نسبت داد و از سوی دیگر خدا خالق کل شیء است پس باید خالق این ها هم باشد پس فاعل افعال انسان هم است و فعل هم به خدا نسبت داده می شود و هم به انسان. لذا جواب این شبهه نیز از طریق علم و قدرت خدا قابل بحث است.