آیت‌الله صافی گلپایگانی علاوه بر شیخوخیت، سند فقها و مجتهدین و سندی متقن برای نظام، حوزه علمیه و مردم بودند

به‌مناسبت هفتمین روز ارتحال این الگوی فقاهت و مرجعیت با حجت‌الاسلام­ والمسلمین مجتبی الهی خراسانی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه به گفتگو نشستیم و زوایای منش فردی و اجتماعی این فقیه راستین شیعه را مرور کردیم. رئیس میز تخصصی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی در این مصاحبه از ابعاد ویژه و ناگفته‌ی آیت‌الله صافی سخن گفت و به برخی ابهامات و شبهات پاسخ داد؛ این گفتگوی خواندنی از منظرتان می‌گذرد.

 به تعبیر رهبر معظم انقلاب؛ مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی از استوانه‌های حوزه‌ی علمیه قم و از برجستگان علمی و عملی و پر سابقه‌ترین عالم دینی در آن حوزه بودند و در زمان آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی همراه و مشاور ایشان و در دوران انقلاب، امین و مورد اعتماد حضرت امام خمینی (ره) به شمار می‌رفتند؛ جنابعالی که از نزدیک سال‌ها با بیت شریف این مرجع بصیر مراوده داشتید، کدام وجوه شخصیتی ایشان را ممتاز و قابل توجه می‌دانید.

الهی خراسانی: فقدان آیت‌الله العظمی صافی، نه فقدان یک شخص بلکه فقدان سرمایه و میراثی عظیم است. ایشان علاوه بر شیخوخیت، سند فقها و مجتهدین و سندی متقن برای نظام، حوزه علمیه و مردم بودند.

فراموش نکنید در بیت مرحوم آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی کسی که بیش از همه پای کار نظام بود، شخص آیت‌الله صافی داماد آیت‌الله گلپایگانی است. به نظر من در اینکه مرحوم آیت‌الله گلپایگانی همواره به عنوان رکن مراجع انقلاب بودند، آیت‌­الله صافی بسیار مؤثر بودند. حتی در فضای قم و در دوره‌ای که امام مقداری مهجور بودند، آیت‌الله صافی در ترمیم ارتباطات بسیار نقش داشتند.

ایشان بعد از انقلاب قریب بر ۱۰ سال دبیر شورای نگهبان بودند، آن هم در چه سال‌هایی و چه قوانینی مهمی تصویب شد؛ از لایحه مجازات اسلامی شهید بهشتی گرفته تا لایحه‌‌های مفصل در باب جنگ و دوره بنی‌صدر و … این بسیار مهم است و نباید دست‌کم گرفت. حساب و کتابی بوده است که مرحوم امام خمینی (ره) فقیهی را ۱۰ سال دبیر شورای نگهبان نگه‌‌ می‌دارند.

باید توجه داشته باشیم که اعضای خبرگان قانون اساسی کار بزرگی انجام داده‌اند؛ انسان‌‌هایی فقیه و اهل احتیاط و ورع بودند؛ پا به این عرصه مدرن گذاشتند و پیشرفت فقه شیعه را نمایان کردند؛ محکم و فقیهانه در قانون اساسی ورود پیدا کردند؛ پای اجرای آن ماندند و مسئولیت شرعی تمام کار را پذیرفتند.

 چه شد که آیت‌الله صافی از دبیری شورای نگهبان کناره‌گیری کردند؟ کیفیت کناره‌گیری چگونه بود؟

الهی خراسانی: شورای نگهبان با مجلس شورای  اسلامی در دوره  سوم که جناح چپ حاکم بر آن حاکم بود به اختلاف خورد که جزئیات آن در رسانه‌ها منعکس شده است و قابل پیگیری است. ایشان معتقد بودند این نزاع و اختلاف با روش فقهی ما حل‌‌ نمی‌شود و آن موقع هنوز مجمع تشخیص شکل نگرفته بود. آیت‌الله صافی به امام گفتند: «اگر اجازه می‌دهید برای وحدت نظر من استعفا دهم؟» و امام فرمودند: «موافق نیستم.» آقای صافی گفتند: «متوسل به حضرت ولی‌عصر (عج) شدم و نماز توسل خواندم؛ عریضه‌ای نوشتم که امام با استعفای من موافقت کنند و آن عریضه را بعد از نماز صبح به آب انداختم. وقتی از مسیر برمی‌گشتم، راننده رادیوی ماشین را روشن کرد و گوینده اخبار گفت: امام با استعفای آقای صافی موافقت کرده­‌اند.»

 همان‌طور که تصریح کردید، آیت‌الله صافی سندی برای نظام اسلامی بودند؛ نظرات ایشان در تحولات جاری جهان اسلام، مثلاً مواضع ایشان نسبت به حضور مجدد طالبان در افغانستان را چگونه می‌بینید؟

الهی خراسانی: انصافاً آیت‌الله صافی گلپایگانی دیپلماسی عمومی را در خیلی از مجموعه‌‌های نظام پیش بردند. در بحث‌‌های مربوط به درگیری هند با مسلمانان، مسئله شیعه ستیزی در پاکستان، مسئله کشمیر، مسئله بوسنی، مسئله آذربایجان و بحرین؛ عملاً دیپلماسی عمومی تشیع را بدون هزینه‌‌های دستگاه دیپلماسی ایران پیش بردند.

آیت‌الله صافی دیپلماسی عمومی تشیع را در مجموعه‌‌های نظام پیشبرد

حتی آیت‌الله صافی در مواردی که برای نظام هزینه داشته است، ورود کرده‌­اند. در همین مسئله افغانستان که اشاره داشتید، همان دوره‌ای که نظام هم علیه طالبان بود، آیت‌الله صافی طرف عدالت و حق بودند تا بعد که چرخش‌‌هایی در دستگاه دیپلماسی کشور اتفاق افتاد، موضوع ایشان اصلاً تغییر نکرد و این باعث می‌شد که نظام بتواند در بعضی از مجموعه‌‌ها، داد و ستدش‌هایش را پیش ببرد. مواضع مراجع نوعی اهرم هستند. وقتی نظام می­‌تواند به طالبان بگوید «همین‌قدر که شما را تحمل می‌کنیم باید خدا را شکر کنید»  که یک دیپلماسی فعال‌تر همانند واکنش‌های مراجع جلوتر رفته باشد.

یا مثلاً در مسئله کشمیر که دعوای بین هند و پاکستان بود، آیت‌الله صافی از اول مسئله تا آخر بودند. یا در قضایای مربوط به عربستان، آیت‌الله صافی با اینکه به شدت ولایی بودند، اما بسیار دقیق برخورد کردند و گفتند شیخ محمدعلی العمری (زمانی که در قید حیات بود) از نیروهای ما در محاصره عربستان است و باید طوری حرف زد و کار کرد که منجر به یک قتل عام نشود؛ ایشان متوجه این قضایا بودند.

طبعاً در این مسائل دولت‌ها نمی‌توانند به‌صورت مستقیم مداخله کنند. مرحوم آیت‌الله صافی در تحرکات علمای شیعه در خارج از کشور و حمایت از اقلیت‌‌های شیعی منطقه‌ای و ایرانیان خارج از کشور ملاحظاتی داشتند.

 آیت‌الله صافی را سندی برای حوزه و مردم دانستید؛ در همین دیدار اخیرشان مواردی را به شورای عالی حوزه تأکید و تصریح داشتند. نظرتان چیست؟

الهی خراسانی: نظرات آیت‌الله صافی برای حفظ استقلال حوزه، تعالی حوزه‌های علمیه و اصرار بر اینکه نهادی به‌عنوان شورای عالی، کل حوزه‌‌های علمیه را راهبری کند، در این جهات بسیار مؤثر بود.

اگر حمایت آیت‌الله صافی نبود، نشست دوره‌ای اساتید شکل نمی‌گرفت

اصرار بر اینکه حوزه علمیه باید یک ید واحد داشته باشد ولی در مقام عمل متکثر عمل کند. جامعه مدرسین همیشه مورد حمایت آیت‌الله صافی بود. در فضایی که احساس کردند جوان‌تر‌‌ها جایی در جامعه مدرسین ندارند و جامعه بیان‌گر دیدگاه همه اساتید نیست؛ به‌محض اینکه اساتیدی نشست‌هایی را اعلام کردند، ایشان تنها کسی بودند که حاضر شدند جلسات نشست دوره‌ای اساتید در بیت ایشان برگزار شود و نیز آیت‌الله صافی صحبت کردند که باید بر انقلاب و مسائل حوزه‌‌های علمیه تحفظ شود. اگر حمایت ایشان نبود، آن جمع از هم می‌پاشید.

جالب‌تر آن‌که در اختلافات بین نشست دوره‌ای اساتید و تشکل اساتید مرکز مدیریت، آیت‌الله صافی سعی کردند دو طرف را کمک و حمایت کنند.

آیت‌الله صافی همانند امام (ره) معتقد بود حوزه مستقل می‌تواند انقلاب را حفظ کند

عزت و استقلال حوزه برای ایشان خیلی مهم بود. می‌فرمودند: «امام تأکید‌‌ می‌کردند حوزه باید مستقل باشد و این حوزه مستقل است که می‌تواند انقلاب را حفظ کند. حوزه اگر وابسته به حکومت باشد، دیگر حکومت را‌‌ نمی‌تواند حفظ کند؛ لذا حوزه مستقل‌‌ می‌تواند انقلاب را حفظ کند.‌‌»

می‌فرمودند: «خیلی باید مراقب بود؛ بعضی‌‌ها فکرشان کوتاه است و‌‌ نمی‌فهمند چه‌کار می‌کنند. فکر می‌­کنند اگر حوزه را وابسته به این نهاد و آن نهاد کنند، جایی برای برخی از مداخلات احزاب باز می‌کنند؛ در حالی که به ضرر حوزه و انقلاب تمام‌‌ می‌شود.»

تیزهوشی و تأکید ایشان بر «حفظ سنت‌های آموزشی حوزه»، «حفظ آزادی در انتخاب استاد»، «حفظ آزادی در انتخاب درس» و… خیلی مهم بود.

تکثرگرایی ایشان هم جالب است؛ در عین حالی که به فقه و معارف اسلامی اهتمام دارند، به اهمیت ادبیات، اهمیت تبلیغ و تلاش‌‌های هنری حوزه توجه دقیق دارند. مرجعی با این سن و سابقه معمولاً به این موارد گرایش و اهتمام ندارد، اما وقتی می‌گوییم «آیت‌الله صافی سند حوزه» ایشان در همه ابعاد سند هستند.

اما این‌که گفتم آیت‌الله صافی سندی برای مردم است، از این جهت است که ایشان همواره پشتیبان مردم بوده‌­اند؛ برایشان درد مردم مهم بود؛ از مراجعی بود که طی هفته، دو روز دیدار عمومی داشت، همه‌‌ می‌آمدند و اصلاً وقت قبلی‌‌ نمی‌خواست و محصور نبود.

از معدود شخصیت‌‌هایی بودند که با اشخاص تماس‌‌ می‌گرفتند و بابت کاری که انجام داده، تقدیر و تشکر‌‌ می‌کردند؛ نسبت به مسئولین، مردم و روحانیونی که کار خاصی کردند، با هر کسی برخورد متنوع داشتند.

 مطرح است که ایشان با کهولت سن، خود، استفتائات مردمی را ملاحظه می‌کردند!

الهی خراسانی: بله، استفتائات را شخصاً می‌د‌یدند؛ ایمیل‌‌ها را شخصاً رؤیت می‌کردند و اصرار داشتند بر اینکه اگر کسی ضدیت با روحانیت دارد و ایمیلی اهانت‌آمیز ارسال می‌کند، همان‌‌ها را‌‌ هم بخوانند.

 ایشان همه طیف‌های فکری را به حضور می‌پذیرفتند؟

الهی خراسانی: آیت‌الله صافی مرجعی ارتباطی بودند؛ همانند بسیاری از قمی‌‌ها، در عین تشرع، بسته عمل نمی‌کردند و با بسیاری از اقشار ارتباط داشتند؛ با پزشکان، مهندسان، دانشجویان و … تنوع ارتباطی ایشان بسیار جالب و جذاب است. همه را با برخورد باز و لبخند پذیرایی می‌کردند. لبخند هیچ وقت از صورتشان دور‌‌ نمی‌شد و همیشه خوش‌رو بودند.

به خاطر عارضه‌ای که داشتند تکلم برایشان سخت بود و نمی‌توانستند به‌راحتی صحبت کنند، اما هیچ وقت در پاسخ دادن امساک نداشتند و جواب سؤال­‌کننده را با علامت سر جواب نمی‌دادند و هر مقداری که لازم بود بیان‌‌ می‌فرمودند.

آغوش محبتشان برای همه باز بود؛ از هر طیفی و ملیتی به دیدن ایشان می‌‌آمدند. از معدود مراجعی بودند که از هر ملیتی به دیدار ایشان می‌رفتند. افراد حاضر احساس راحتی‌‌ می‌کردند چون ایشان اولاً اطلاعات کافی از آن منطقه داشتند و ثانیاً همه را موالی اهل‌بیت (ع) و روحانیت را سربازان امام زمان (عج)‌‌ می‌دانستند. دیدیم که دست یک روحانی آفریقایی‌تبار را بوسیدند؛ خیلی مورد عجیبی نیست! ایشان از این کارها زیاد داشته‌اند.

در دیدارها پشتیبان معنوی مربیان و مبلغان بودند. اگر دقت کرده باشید نوع پشتیبانی ایشان هم طوری نبود که ادعای راهبری داشته باشند یا حکم دهند که امروز ایران این‌طور باشد، حوزه‌‌ها آن‌طور باشد و هر کس چنین نکند و چنان کند! این ادبیات در دیدارها و حتی بیانیه‌‌های آیت‌الله صافی دیده‌‌ نمی‌شود؛ در حالی که برخی با پشتیبانی و مداخلات خیلی کمتر، ادبیاتشان ‌طوری است که گویی صاحب حوزه‌‌ها هستند(!) آقای صافی در هر کاری متوازن بودند.

البته در اینجا باید بگویم آیت‌الله صافی اصلاً اهل تعارف و مجامله نبودند؛ کلمه حقی که لازم بود با نرمی بیان می‌کردند. مثلاً گاهی اشخاص، کرامتی از برخی علما را بازگو می‌کردند، ایشان با خنده‌ی صریح و نرم می‌گفتند: نه، کرامت نیست و این خلاف سیره اهل‌بیت (ع) است و شما هم جایی نقل نکنید.

فردی نزد ایشان بود و می‌گفت فلان شخص وصیت کرده است بعد از وفاتم فقط برای من یک ختم گرفته شود. ایشان فرمودند: «کار خوبی نیست؛ بازماندگان به‌اندازه کافی غصه دارند و خوب است آدم این محدودیت‌‌ها را نگذارد و عرف جامعه و نظر اهل‌بیت (ع) را رعایت کند. حالا توصیه‌اش خوب است که اسراف نشود.»

آیت‌الله صافی هرگز عوام‌گرایی را ترویج نکرد

آیت‌الله صافی نسبت به سیره اهل‌بیت (ع) اصرار داشتند که مبادا در سبک زندگی از خودمان چیزی درآوریم و به دین بچسبانیم! ایشان نسبت به معارف اهل‌بیت (ع) بسیار اهتمام داشتند، اما هرگز ندیدم که عوام‌گرایی را ترویج کنند.

 در اینکه آیت‌الله صافی مرجعی با ارتباط وسیع بودند که در سطوح داخلی و بین‌المللی تأثیرات فروانی داشتند، هیچ تردیدی نیست؛ اما برخی طیف‌ها به برخی از ارتباطات و بیانیه‌های ایشان اشکال دارند. مثلاً چرا ایشان برای درگذشت یکی از افراد شاخص انجمن حجتیه پیام تسلیت مفصلی صادر می‌کنند و یا در برخی مسائل اجتماعی اظهارات خاصی دارند.

الهی خراسانی: آیت‌الله صافی از پرنفوذترین مراجع معاصر بودند؛ سبک مرجعیت همین است. ما از زاویه خودمان‌‌ نمی‌توانیم همه مسائل و ارتباطات را تحلیل کنیم. مراجع چون جنبه پدری دارند طبعاً باید سماحت پدری داشته باشندمثل جایگاهی که رهبر انقلاب نسبت به دیگر مسئولان دارند. اگر خیلی‌‌ها بدانند رهبری با چه افرادی دیدار دارند و یا هدیه می‌فرستند، تعجب می‌کنند! این یک سبک است، از اول هم بوده است و ان‌شاء‌الله تا آخر هم خواهد بود.

در پاسخ به سؤال چند نکته قابل ملاحظه است؛

نکته اول؛ مراجع ملاحظه‌‌ می‌کنند اثر این اقدام چگونه است. گاهی یک تفقد یا یک پیام، نقطه انقطاعی را تبدیل به اتصال‌‌ می‌کند یا در بعضی موارد که قرابت‌‌هایی وجود دارد با سردی برخورد‌‌ می‌کنند تا اشکالی اصلاح شود. این پیام‌‌ها از این قبیل است. خود ایشان برای من تعریف کردند که یکی از مراجع، شخصی را برای دیدار نپذیرفته بود، در حالی که آن آقا نماینده آن مرجع در کشور خودش بود! بعد شخص متوجه شد یک سخنرانی در موضوع مهدویت داشته است و دقیق صحبت نکرده است؛ در آخر اصلاح کرد و آن مرجع او را مجدداً پذیرفت. بنابراین برای حفظ کرانه و سرمایه‌‌های اسلام و ایران گاهی اقداماتی‌‌ می‌شود. پیامبر (ص) برای سران قریش و کسانی که جلوی ایشان ایستادند، فرمودند‌‌ می‌شود از باب تألیف قلوب، زکات اضافی‌‌ به آن‌‌ها داد؛ با اینکه آن‌ها نیازمند هم نبودند.

آیت‌الله صافی خیلی از طرح‌‌های غلط را با دوتا تلفن زدن برطرف می‌کرد

نکته دوم؛ آیت‌الله صافی خیلی از طرح‌‌های غلط را با دوتا تلفن زدن برطرف می‌کردند و از کسانی که به خاطر مسائل حوزه و نظام اسلامی محکم به میدان نمی‌آمدند، ناراحت بودند. می‌گفتند: «به قول امام (ره) این انقلاب را علمای شجاع می‌توانند نگه دارند.» ناراحت بودند از بعضی‌‌ها که جایی که باید در میدان باشند، نیستند.

نکته سوم؛ ایشان با سلسله اقدامات مرجعیتی مراتب را طی می‌کردند؛ اول، تذکر نرم و پنهانی به مسئولان مربوطه می‌دادند، بعد تذکر قاطع به مسئول بالاتر و بعد در دیدار رسمی و رسانه‌ای متذکر می‌شدند و در نهایت بیانیه می‌دادند. به سنت همه مراجع، همیشه حجم مرئی مداخلات ایشان، یک دهم مداخلات غیرمرئی ایشان بود؛ چه حمایت و چه انتقاد.

نکته چهارم؛ همیشه یک تقسیم‌کار وجود دارد؛ یک قسمت را این مراجع، قسمت دیگر را آن مرجع و قسمت دیگر را رهبری می‌فرمایند؛ اما ما همیشه فکر می‌کنیم نظرات باید تخت و یک دست باشد. از قدیم هم بوده است و بعضی‌‌ها متوجه‌‌ نمی‌شوند و اسباب مشکل و بعضا تهمت‌‌ می‌شوند؛ مثل دیدار و تقاضایی که شهید بهشتی با امام موسی صدر داشتند. شهید بهشتی به امام صدر گفتند: «شما چون رمز تشیع محسوب می‌شوید و در دولت‌‌ها جایگاهی دارید، اگر ممکن است از شاه بخواهید زندانی‌‌های سیاسی را آزاد کند.» امام صدر گفتند: «نه، نفعی ندارد!» شهید بهشتی می‌گویند: «نه، بگویید!» امام موسی صدر این کار را کردند و پیش‌بینی ایشان درست از آب درآمد و شاه هیچ اقدامی نکرد! ولی اسم امام موسی صدر، به‌عنوان یک فردی که با شاه ارتباط داشت در بین انقلابیون ماند!

نکته پنجم؛ توجه داشته باشید که انعکاس نظرات مراجع با ضریب رسانه‌ای متناسب با امیال رسانه است؛ به قسمت‌‌هایی از سخنان یک مرجع ضریب می‌دهند تا آن قسمت بزرگ‌تر شود. احزاب هم همان قسمت را دوست دارند.

آیت‌الله صافی همواره پای کار انقلاب و نظام بود

نکته ششم؛ آیت‌الله صافی بسیار سیاسی و پای کار انقلاب و نظام بودند. نگاهشان به ولایت‌فقیه هم از همان جنس نگاه آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی و مقام معظم رهبری است. البته می‌دانیم که معیار نظام، فرمایش­های رهبری است و اگر عملی انجام‌‌ می‌شود باید با رفتار و نظر رهبری سنجیده شود.

 متأسفانه برخی جریانات سیاسی نظرات آیت‌الله صافی را مقابل نظرات نظام و جریان حاکم بر آن قرار ‌دادند.

الهی خراسانی: بعضی از مواقع یادمان‌‌ می‌رود که برخی از کارها، کارویژه ولی‌فقیه است. نباید خیلی راحت صحبت کرد. مگر ما چقدر ارتباط داریم که منظور همه را متوجه می‌شویم و همه مصالح انقلاب را درک می­‌کنیم و تشخیص می‌دهیم!

 در پایان اگر سخنی در این باره هست، بفرمایید.

الهی خراسانی: معتقدم کارویژه‌های افراد و مراکز نفوذشان با هم تفاوت‌‌ می‌کند و باید بلد باشیم تا همه سرمایه‌‌ها را چطور به خدمت نظام و انقلاب اسلامی به­‌کار بگیریم.

بیماری مهم امروز کشورمان تعارض است. نفوذی‌‌ها بیش از همه الآن برای ایجاد تعارض تلاش می‌کنند. لذا هرچه می‌توانیم باید به سرمایه‌های اجتماعی انقلاب اسلامی کمک کنیم و در این شرایط هزینه‌ی اضافی درست نکنیم.

بنابراین توسعه سرمایه اجتماعی اولویت امروز ما است؛ اگر‌‌ رهبر معظم انقلاب از «جهاد تبیین» سخن می‌گویند، یعنی جلب اعتماد شود، نه اینکه به اسم «جهاد تبیین» افشاگری و برچسب‌زنی کنیم یا دل‌‌ها را از انقلاب رمیده کنیم. باید برای سرمایه اجتماعی ارزش قائل شد و مراجع معظم ما بخشی از این سرمایه اجتماعی هستند.

دیدگاهتان را بنویسید