به گزارش شبکه معالم، حجت الاسلام دکتر محمد علی قاسمی، مدیر گروه فقه پزشکی مؤسسه فقهی ائمه اطهار(ع) در چهارمین جلسه از سلسله جلسات وبیناری “فقه پزشکی با تأکید بر مسائل خانواده به بررسی مبحث “پیوند اعضا از انسان و حیوان و مسائل فقهی مربوطه” پرداخت و گفت: در دستهبندی اعضا برای پیوند پذیری برخی اعضا پیوندپذیر و برخی پیوند ناپذیرهستند و برخی اعضا بهصورت تک و منفرد و بعضی از اعضا بهصورت جفتی مطرح میشوند و اعضای ترمیم پذیر و غیر قابل ترمیم نیز داریم. چگونگی برداشت عضو از حیوانات به دو دسته حیوان حلالگوشت و حرامگوشت تقسیمبندی میشود که حیوانات حرام گوشت نیز به در دسته نجسالعین و غیر نجسالعین بررسی میشوند و در پیوند عضو از انسان دیگر نیز حالتهای مختلفی وجود دارد؛ از جمله پیوند از انسان مرده پیوند از انسان زنده و پیوند از جنین و پیوند از انسان دارای مرگ مغزی که هرکدام از این حالتها وضعیت متفاوتی را ایجاد میکنند و گاهی اوقات نیز تأمین عضو از راه مهندسی ژنتیک امکانپذیر میشود و حدود ۲۰۰ هزار تا ۳ میلیون سلول بنیادی در خون بند ناف وجود دارد که در برخی کشورها ۸۰ بیماری با این سلولهای بنیادی درمان میشود. چگونگی تأمین عضو از راه مهندسی ژنتیک از راه تهیه عضو از سلولهای بنیادی با استفاده از ژنوم انسان و حیوانات آزمایشگاهی وجود دارد.
انواع پیوند
وی در ادامه به انواع پیوند اشاره و افزود: انواع پیوند یا بهصورت کاشت یا الصاق و یا جایگزینی صورت میگیرد و اهداف پیوند عبارتاند از حفظ حیات مانند پیوند قلب، حفظ منافع زمانیکه عضو کارایی ندارد و حفظ زیبایی صورت میگیرد.
سلطهی انسان بر نفس و حق تصرفات در بدن
وی در ادامه به تاریخچه پیوند اعضا در بدن انسان، تاریخچه پزشکی در ایران و تاریخچه فقه حقوقی پرداخت و و در تبیین بحث مبنایی قلمرو و حدود شرعی سلطه انسان بر بدن خویش خاطرنشان کرد: اختیار و سلطه انسان بهحق انتفاع انسان از اعضا و بدن خویش محدود میشود و ولایت انسان بر بدن خویش مطلق است و این حقی است که انسان دارد؛ این حق مالکانه بهحق اولویت، حق اعسار و یا اختصاص تعبیر میشود؛ دیدگاه برگزیده در ارتباط با اختیار و سلطه انسان بر بدن خود این است که؛ سلطهی انسان بر نفس و اعضا و اثبات شرعی حق تصرف مطلق تصرفات در بدن وجود دارد مگر جاییکه دلیل خاصی آن را محدود سازد.
مشروعیت پیوند اعضا با روشهای درمانی به دلیل وجوب درمان و تکلیف به درمان عضو
مدیر گروه فقه پزشکی مؤسسه فقهی ائمه اطهار(ع) در ادامه بیان کرد: مشروعیت پیوند اعضا با روشهای درمانی و مشروعیت آنها به دلیل وجوب درمان بیماریهای کشنده و وجوب حفظ نظم نفس و تکلیف به درمان عضو وجود دارد. رابطه پیوند اعضا با مرگ مغزی را میتوان از جهات مختلف مورد بررسی قرارداد؛ ابتدائاً اینکه تعریف مرگ چیست و مرگ از دیدگاه قرآن و سنت چگونه بیان میشود و چیستی و حقیقت مرگ مغزی چیست و حقیقت مرگ مغزی در عرف عام و عرف خاص و نظر متخصصان چگونه بیان میشود.
الحاق مرگ مغزی به احتضار یا حیات و یا مرگ؟
وی ادامه داد؛ گاهی الحاق مرگ مغزی به احتضار سبب میشود که برداشتهای افراد از مرگ مغزی متفاوت باشد. در دستهبندی دیدگاههای فقهی مرگ مغزی برخی آن را جزء مرگ طبیعی ملحق نمیکنند و تردید در شناخت موضوع در امکان نداشتن یقین به تحقق مرگ و عدم تطبیق مرگ مغزی با صورت شرعی سبب تردید در ترتب احکام شرعی بر مرگ مغزی شده است. قبلاز تحقق خصوصیات مرگ طبیعی و استصحاب حیات به دلیل عدم یقین به خروج روح از بدن و وجود حیات عضوی و ظنی بودن معیارها و تشخیص پزشکی و بیاعتباری یقین پزشکی در موضوع مرگ مغزی و علم الحاق مرگ مغزی به احتضار و تلقی عرفی حیات از وضعیت مرگ مغزی و استصحاب آثار شرعی حیات بیان مینمایند و در دسته دوم مرگ مغزی را به مرگ ملحق مینمایند که در این دسته تأکید بر یقینی بودن معیارهای تشخیص مرگ نزد اهل خبره و بحث مرگ مغزی و حیات غیر مستقر و مرگ مغزی و معیار موت و حیات در حیوانات با توجه به روایات اشاره مینمایند. بهعنوان مثال با استناد به روایاتی که معصومین فرمودهاند که هرگاه در زنده بودن گوسفند شک کردی و دیدی که چشم بر هم میزند یا گوشهایش را تکان میدهد یا دم خود را میجنباند پس آن را ذبح کنید که همانا برای تو حلال است. مرگ مغزی زمانی مرگ به آن ملحق میشود که فرد نتواند بدنش را تکان دهد؛ پس معلوم میشود نشانه زنده بودن این حرکات است و چون در مرگ مغزی حرکات اتفاق نمیافتد، پس مرگ صورتگرفته است. همینطور در ادامه از امام صادق علیهالسلام روایت شده در ارتباط با ذبح که شخصی میگوید از امام پرسش کردم امام فرمودند که هر گاه هنگام ذبح دم یا چشم یا گوش خود را تکان داد؛ پس او پاک و حلال است.
دلایل دیگر الحاق مرگ مغزی به مرگ
وی در ادامه به دلایل دیگر الحاق مرگ مغزی به مرگ مانند انصراف دلایل از جمله روایات حیات معنوی به تردید در تطبیق عنوان حیات بر مرگ مغزی و مرگ مغزی مانند قطع سر انسان، اشاره و گفت: مشروعیت برداشت اعضای حیاتی از انسان زنده به دلیل عدم جواز اهدای اعضای حیاتی انسان زنده به دلایل و ادلهای مانند حرمت خودکشی،حرمت اضرار به نفس، بحث برداشتن اعضای اصلی غیر حیاتی مانند چشمان، دست یا پای انسان که باعث مرگ انسان نمیشود. عرف این اعضا را از اعضای اصلی بدن میداند.
وی سپس به برداشت اعضای حیاتی محکومان به قصاص یا حد و یا افراد مهدورالدم اشاره و افزود: پیغمبر (ص) کشتن کسی مانند قاتل عامد را جایز ندانستند و بین مهدورالدم مطلق {یعنی کسی که برای همه مؤمنان جایز است که او را به قتل برسانند} مانند مفسدفیالارض و محارب تفاوت قائل شدند و مهدورالدم مطلق را شامل فقط مفسدفیالارض یا محارب دانستند.
برداشتن عضو از پیکره میت
حجت الاسلام دکتر قاسمی همچنین به برداشتن عضو از پیکره میت نیز با توجه به دلایلی مانند آیه تفکیک یعنی آیهی ۱۱۹ سوره نساء و بحث عدم جواز هتک حرمت میت و عدم جواز مثله کردن میت اشاره کرد.
وی در ادامه به مشروعیت اتصال ونتیلاتور به میت پیشاز مرگ و اقدامات درمانی برای ادامه حیات نباتی یا اتصال دستگاهی به قلب و کلیه و کبد پرداخت و در ادامه بیان نمود: برداشتن عضو از پیکره میت مشروعیت دارد.
وی همچنین در ارتباط با مشروعیت برداشت اعضای حیاتی جهت پیوند و مشروعیت پیوند اعضای تناسلی و مباحث مرتبط با پیوند عضو فرد مجرم پساز اجرای قصاص نیز مطالبی را بیان نمود و در ادامه به جایگاه احکام ثانویه در برداشت و پیوند اعضا و خریدوفروش اعضای بدن جهت پیوند و خریدوفروش اعضای بدن و برداشت اعضای مجرمان محکوم به اعدام و رابطهی وصیت به برداشت اعضای میت نیز بیاناتی اشاره کرد.
معامله اعضای بدن به دو دسته معوض و غیر معوض
وی در ادامه گفت: معامله اعضای بدن به دو دسته معوض و غیر معوض تقسیم میشود و در معامله اعضای بدن در قسمت غیر معوض به دو دسته لازم و جایز تقسیم میشود که معاملات غیر معوض لازم در ارتباط با بخشش اعضای بدن در بین قوموخویش و معاملات غیر معوض جایز در ارتباط با بیگانگان و غیر از خانواده بهعنوان هبه است.
وقتی اعضا در بدن باشد مالیت وخریدوفروش معنا ندارد
وی در ادامه گفت: اعضا هنگام الحاق بخشیده شود یا اینکه بعد از جدایی بخشیده شود با یکدیگر متفاوت است و از حیث مالیت وقتی اعضا در بدن باشد خریدوفروش معنا ندارد و خریدوفروش زمانی اتفاق میافتد که آن اعضا از بدن جدا شود. اگر قلب و یا کلیه از بدن خارج شود و در یخچال و یا محافظ نگهداری شود؛ هیچ اشکالی در معامله نیست و قابلیت قیمتگذاری هم وجود دارد؛ بنابراین مالکیت در اعضای بدن در برخی موارد قابل تصدیق است و اینکه آیا بعد از مرگ میتوان اعضای بدن را برداشت بهعنوان مثال در مرگ مغزی اگر خانمی قبلاً اجازه داده باشد که میخواهد عضوی از بدن خودش را اهدا کند آیا رضایت همسر شرط است یا نه؟ آیا شوهر بر همسر ولایت ندارد؛ آنچه که از شوهر بر همسر واجب است مواردی و منافعی است که شوهر از حیث آن موارد و منافع تحت تأثیر قرار بگیرد و شوهر بر همسر قومیت دارد و ولایت ندارد؛ بهعنوان مثال خروج از منزل اگر تضییع حقوق شوهر باشد و یا مقدمهای برای تضییع حقوق او شود دراینصورت جایز نیست.