داستان «شیطانی به نام انسان» نقد شد / داستانی که نشان می دهد چطور دینی بنویسیم

به گزارش شبکه معالم، حلقه ادبیات داستانی خواهران مرکز آموزشی طوبی در ادامۀ سیر مطالعاتی خود در موضوع «ادبیات داستانی جهان عرب» به سراغ ابراهیم الکونی، نویسنده لیبیایی رفته است.

معرفی نویسنده

وی متولد  1948 در غدامس لیبی است. ابراهیم الکونی در پنجمین همایش بین‌المللی ابداعات رمان عربی قاهره، به عنوان بهترین رمان‌نویس جهان عرب انتخاب شد. از دیگر جوایز او می‌توان به جوایز بین‌المللی سوئیس، ژاپن، فرانسه و جایزه کلمه‌طلایی از یونسکو اشاره کرد. وی نامزد دریافت جایزه من بوکر در سال ۲۰۱۵ شده است.

خلاصه داستان

«مردی از بادیه نشینان لیبی سعی دارد به پسرش تفهیم کند که چرا از مردم فاصله می‌گیرد و برای این هدف به بیان ماجرای مبارزه خود با یک بزکوهی (که در فرهنگ آنان کشتن او ممنوع است) می پردازد. پدر از کشتن آن بزکوهی شرمسار است و به همین خاطر سایر انسان ها را نیز همچون خودش می پندارد و از آنان فاصله می گیرد.»

نظرات اعضا

در این جلسه اعضای حلقه به بیان دیدگاه های خود درباره این داستان پرداختند و گفتند: داستان دارای فضاسازی مناسبی است. نمونه موفقی از داستان های بومی محسوب می شود که بدون تکیه بر لهجه و زبان توانسته با اسطوره ها، جغرافیا و مردمش، اقلیم خود را در داستان منعکس کند.

ایشان افزودند: پدر به درکی از خودش رسیده و این درک را به تمام انسان ها تعمیم داده است؛ درک سبعیت انسان. داستان، درون مایه پررنگی دارد و همه چیز در خدمت همین درونمایه است. اسطوره ها در داستان حضور پررنگی دارند و به کشف درونمایه کمک بسیاری می کنند

اعضای حلقه گفتند: داستان بیان خوب و قابل فهمی دارد؛ نه گنگ است و نه سطحی. به نظر می رسد که این داستان از «آنی» که همه داستان های خوب دارند خالی است.

نظرات استاد

در ادامه نشست آقای تشکری، استاد ادبیات داستانی در نقد این داستان گفت: این داستان نمونه منحصر به فردی است از داستان هایی است که نشان می دهند چطور دینی بنویسیم. ابراهیم الکونی در روسیه درس خوانده و سنت ادبی آن جا بسیار در آثار او مشهود است.

وی ادامه داد: این داستان از گونه پداکوژیک است. در این گونه هدف نویسنده آموزش است. مکتب پداکوژیک بر خلاف کلاسیسیزم به جای استفاده از اسطوره های یونان به سراغ اسطوره های مردمی و بومی می رود.

تشکری بیان کرد: در خطوط ابتدایی، نویسنده ما را وارد جهان داستان می کند و اعلام می کند که در این قصه متافیزیک حضوری جدی دارد. تاکید نویسنده بر تفاوت میان شکار و لاشه ما را ژرفساخت داستان هدایت می کند. نویسنده در این داستان باورهای بومی را به نفع باورهای دینی نقد کرده است.

وی گفت: نویسنده به خوبی از مضمون به سمت پی رنگ رفته است در حالی که حرکت برخی از ما برعکس این جهت است. در این داستان به خوبی مراحل علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین که شرط دارا بودن قلب سلیم است به تصویر در آمده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید