تنوع ادیان در نگاه متفکران / ۲

به گزارش شبکه معالم، نهمین پنل از مجموعه پنل های هشتمین همایش بین المللی فلسفه دین معاصر «تنوع ادیان» با عنوان «تنوع ادیان در نگاه متفکران» و با حضور دکتر علی‌رضا کریمی نیسیانی، استاد فلسفه، مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران، دکتر سیده فاطمه زارع‌حسینی، استادیار گروه ادیان و عرفان تطبیقی، دانشگاه فردوسی مشهد و دکتر بنفشه رضایی نیارکی، استاد عرفان اسلامی، پژوهشکدۀ امام خمینی (ره) برگزار شد.

مبانی روش‌شناسی ابن‌رشد در نسبت بین دین و فلسفه
دکترعلی‌رضا کریمی نیسیانی، دانشجوی دکتری فلسفه، مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران گفت: ابن‌رشد در جهان اسلام و غرب به‌عنوان مفسر و پیرو ارسطو شناخته می‌شود. او ضمن اینکه موافق بحث و جدل دربارۀ مبانی دین اسلام (توحید، نبوت و معاد) نیست، آموختن دانش فلسفه و منطق را واجب می‌داند. ابن‌رشد معتقد است انسان‌ها می‌توانند بر اساس سه روش استدلال برهانی، جدل و خطابه، که به ترتیب مختص فلاسفه، متکلمان و جمهور مردم (عوام) هستند، به شناخت جهان هستی و آیات و صفات خداوند بپردازند.
وی بیان داشت: او، ضمن بررسی نظرات متکلمان، معتقد است که روش آن‌ها، در نهایت، به گمراه شدن مردم می‌انجامد. ابن‌رشد تأویل متون دینی را در سه قالب واجب‌التأویل، جایزالتأویل و تأویل‌ناپذیر ممکن می‌بیند و با ایجاد تمایز بین روش فلسفی تصدیق امور و روش کلامی و خطابی، بر شایستگی فلاسفه و اهل برهان بر تأویل متون دینی تأویل‌پذیر تأکید می‌کند.
دکتر کریمی افزود: این اندیشه می‌تواند با مطرح کردن روش‌های متفاوت فهم حقیقت، به‌نوعی کثرت‌گرایی دینی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بین صاحبان سطوح متفاوت فهم دینی بینجامد و به این ترتیب، در نقطۀ مقابل مونیسم و فرقه‌گرایی دینی، که حاصل اندیشه‌های متکلمان (به‌خصوص اشاعره) قرار گیرد. بر این اساس، می‌توان ادعا کرد که اندیشۀ ابن‌رشد توانایی گشودن باب گفت‌وگو بین متدینانی را خواهد داشت که دارای سطوحی متفاوت از فهم دینی‌اند.

رویکرد مولوی به تنوع ادیان در مثنوی معنوی
دکتر سیده فاطمه زارع‌حسینی، استادیار گروه ادیان و عرفان تطبیقی، دانشگاه فردوسی مشهدگفت: واژۀ دین با مترادف‌هایی چون کیش، ملت و مذهب از واژگان پربسامد در مثنوی معنوی است که مولوی اصل و بنیاد آن را گشودن روزنه‌هایی در قلب و رفع حجب انانیّت و خودبینی می‌داند. از نگاه وی، دین امری درونی، وجدانی و تجربی است و نمی‌توان با صرف براهین عقلی و تنها به مدد عقل جزئی در نفی و اثبات آن به قطع و یقین سخن گفت.
وی بیان کرد: در مثنوی معنوی، دین مصادیق متعددی دارد: ازجمله اسلام، هم به معنی اخص آن، یعنی دین اسلام و شریعت محمدی(ص) و هم به معنی اعم آن، تسلیم کامل خدا بودن و انقیاد از اوامر او؛ ادیان توحیدی مانند دین زردشتی (با نام مجوس)، یهودیت و مسیحیت؛ واژۀ «شمن» که مراد از آن کافر و بت‌پرست است؛ و دین عشق. مولوی با به‌رسمیّت‌شناختن وجود دین‌های متعدد و با تعابیر «هفتاد و دو ملت» یا «هفتاد و دو مذهب» و ذکر سایر ادیان بر اصل تنوع ادیان صحه می‌گذارد.
دکتر زارع اضافه کرد: این تنوع و تعدد خالی از حکمت و مصلحت نیست و ریشه در ظاهرگرایی، فهم‌های متفاوت، محجوب شدن وحدت در کثرات، بی‌خبری و عدم اطلاع درست و دقیق پیروان ادیان از یکدیگر، خودحق‌پنداری، نسبی بودن شناخت حقیقت، نارسایی‌ها و تنگناهای زبانی، تکثر زبان‌ها و به‌کار نگرفتن حواس باطن دارد. با وجود پذیرش تنوع ادیان، مولوی قائل به وحدت جوهری ادیان است و بر این باور است که انبیاء وحدت نوری دارند و جوهرۀ دعوت‌شان جز گریز از خودپرستی و خودمحوری و روی آوردن به خداپرستی و خدامحوری نیست.
وی گفت: این چندگانگی ادیان در عالم ناسوت پر از کثرات و تمایزات به دیده می‌آید و در مرتبۀ وحدت و در عالم معنا معلوم می‌گردد که تمام ادیان یگانگی دارند و وحدت در وحدت است. راه‌حل اختلاف ادیان در مثنوی، تمسک به مذهب وحدت‌آفرین و یگانه‌بین عشق الهی و دل کندن از دلبستگی‌ها و وابستگی‌هاست.

رویکردهای مواجهه با تنوع ادیان، بررسی دیدگاه عین‌القضات همدانی

دکتر بنفشه رضایی نیارکی، استاد عرفان اسلامی، پژوهشکدۀ امام خمینی (ره) گفت: با اینکه گزارشی تاریخی از مواجهۀ عین‌القضات با افراد پیرو سایر ادیان در دست نداریم، ولی متون فراوانی از او دربارۀ نحوۀ مواجهه و شناخت دیگر ادیان به‌جا مانده است که با توجه به شواهد، به‌نظر می‌رسد بخش زیادی از آن در پاسخ و نقد شیوۀ قضاوت متکلمان در مورد دیگر ادیان و مذاهب باشد. عین‌القضات –در جایگاه یک عارف– معتقد است در شناخت ادیان، واژۀ دین مشترکی لفظی است و دو مصداق متفاوت دارد. اولی را دین حقیقی یا اصل دین می‌نامد و مقصود او دینی است که توسط پایه‌گذاران مکاتب آورده شده است و مصداق دوم را که دین محرّف یا دین تقلیدی می‌خواند، دینی است که توسط پیروان ادیان در طی تاریخ مورد سوءفهم و گاه تحریف واقع شده است.

وی افزود: از منظر او اصل دین نمی‌تواند نادرست باشد، زیرا پایه‌گذاران ادیان سالکانی واصل به حقیقت‌اند و با این استدلال در دین محرف هم اغلاط زیادی وارد شده است؛ زیرا اکثر پیروان ادیان عادت‌پرستانند و فهم غلط همین دین‌داران است که در طی زمان موجب شکل‌گیری دین دوم یا دین تقلیدی شده است.

دکتر رضایی سپس بیان کرد: مشکل در مواجهه با دیگر ادیان از خلط این دو دین با هم نشئت می‌گیرد و مخالفان تنوع ادیان، عموماً به رد و تکذیب دین دوم می‌پردازند؛ حال آنکه، آنچه را رد می‌کنند، صورتی تحریف یافته از دین اصلی است. به عقیدۀ عین‌القضات، از آنجا که به دین اول دسترسی مستقیم وجود ندارد، سالک باید به عوض نفی و انکار آن، با شناخت وجه تحریف هر دینی، به اصل صحیح آن دست یابد و برای چنین شناختی لازم است با عادت‌ستیزی از دین تقلیدی خود اعراض کند و به طلب دین تحقیقی روی آورد؛ زیرا عادت‌پرست از شناخت حقیقت هر دینی، چه دین خود و چه دیگری، عاجز است.

وی ابراز داشت: طلب حقیقت نیز امری است که در چهارچوب هیچ دینی نمی‌گنجد و هیچ پیش‌فرضی را بر نمی‌تابد، از این‌رو وی در روش پیشنهادی خود تفاوتی میان مسلمانان و پیروان دیگر ادیان قائل نمی‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید