به گزارش شبکه معالم، حجۀ الاسلام و المسلمین دکتر علی دلبری، محقق و مولف برجسته حدیث پژوهی، در سومین بخش از نشست مجازی حدیثشناسی مقارن به تبیین “سنت تقریری از نگاه فریقین” پرداخت و بیان کرد : سنت به عنوان دومین منبع استنباط است و یکی از اقسام قابل توجه سنت، سنت تقریری است. در واقع سنت نقشی است که خداوند بر عهده پیامبرش قرار داده ” أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ”[۱] از قسمت دوم می فهمیم اگر سنت را برداریم آموزه های دینی ما بسیار نحیف می شود و لذا جا دارد به عنوان یک منبع مهم موشکافی شود که مقصود از این سنت چیست؟
وی افزود: سنت تعاریف گوناگونی دارد و تعریف مشهور فریقین “قول النبی او فعله او تقریره ” میباشد. در اصطلاح بین شیعه و سنی اختلاف است.شیعه مطابق با آن تعریف که معروف و مشهور شده و در کتب اصولی آمده، سنت را “طریقه النبی او الامام و هی ثلاثه قول او فعل او تقریر” میداند. اهل سنت قول النبی او فعله او تقریره تفسیر می کنند، این تفسیر اکثر ایشان است. دو نکته اینجا هست : انحصارش به پیامبر نزد برخی از اهل سنت، بسیاری از اهل سنت ، صحابته را عطف به نبی گرفته اند ، برخی حتی فراتر از صحابه این را به تابعین هم تعمیم داده و اقوال ایشان را حجت میدانند.
محقق و مولف برجسته حدیث پژوهی گفت: مابهالاشتراک بین فریقین قول النبی او فعله او تقریره است، با این تمایز که شیعه به عنوان جانشینان حقیقی و اصحاب حقیقی پیامبر(ص) به سراغ اهل بیت می رود، اهل بیت را عطف به پیامبر گرفتهاند؛ و اهل سنت، صحابه را عطف به پیامبر گرفته اند. در موارد و اقسام هم تا حدودی اختلاف است که سنت را به چه چیزی بخواهیم تفسیر کنیم. برخی سنت را صرفا به فعل تفسیر کرده اند، برخی سنت را به فعل و قول تفسیر کرده. آنچه مشهور است بین فریقین، همان تعریف مذکور در کتب درسی است : قول و فعل و تقریر.
وی افزود: در بین اقسام سنت ، سنت تقریری مغفول واقع شده است. اکثر احکام و معارف ما از سنت قولی به دست می آید اما فعل معصوم و عصر خود معصوم حقیقتا مظلوم بوده و مغفول بوده است. همانگونه که تقریر -که نه قول معصوم است و نه فعل معصوم است ، بلکه دیگری که غیر معصوم است در منظر و مسمع معصوم عملی را انجام داده یا سخنی را بر زبان جاری کرده- مغفول است. حالا نسبت به عکس العمل معصوم و موضعی که معصوم نسبت به قول یا فعل دیگران اتخاذ کرده باید تامل بشود که چقدر دلالت دارد و چه می فهمیم؟ قطعا سکوت معصوم پر از ظرایف و رمز و راز است و باید دقت شود.
دکتر دلبری یادآور شد: برخی تقریر را به سکوت منحصر کرده اند. آنچه بین عالمان شیعه معروف است -مرحوم مظفر و شهید- تقریر را به سکوت معصوم تعبیر می کنند. در برابر یک تعریف عام تر(تعریف بمعنی الاعم) که هرگونه امضا و تایید و عکس العملی که معصوم نسبت به عملکرد دیگران اعم از فعل یا قول دیگری ، اتخاذ کند ، آن موضع معصوم در برابر قول دیگری، تقریر است.
وی در ادامه به کارکرد سنت تقریری اشاره کرد و گفت: اجماع اساسا از نظر شیعه حجیتی ندارد ، اجماعی حجت است که کاشف از رای معصوم باشد. طرق کشف متعددی بیان شده و یکی از طرق قابل توجه، عنوان کشف تقریری است که اصحاب و مجمعین در منظر معصومین عملی را انجام دادهاند و اجازه و فتوا دادهاند و معصوم ردع و منعی نکرده، سکوت کرده است. تایید و رضایت معصوم را -که روح معنای تقریر که در حقیقت عکس العملی که ناشی از رضایتش باشد است – میتوان فهمید و اجماع را از این باب حجت دانست.
یکی دیگر از مصادیق قابل توجه آن سیره عقلا است. در مباحث اصولی بیان میشود که عمده ترین بلکه تنها دلیل حجیت خبر ثقه، سیره عقلاست که به احراز رضایت معصوم نیاز دارد. حال یا با تایید معصوم یا عدم ردع معصوم، اینجا هم باز از راه تقریر ورود می کنیم.
بحث مهم دیگر ظهورات است که دلیلش همین سیره عقلاست که با سنت تقریری ثابت میشود. بحث اجتهاد و تقلید، سیره متشره، بحث عرف و عادیات مردم همگی از همین سنت تقریری اعتبار میگیرند.
این استاد حوزه و دانشگاه در انتها به میزان دلالت تقریر اشاره کرد و بیان داشت: یکی دیگر از نکاتی که نسبت به تقریر باید مورد نظر قرار بگیرد این است که مقدار این دلالت چقدر است ؟ صرف سکوت وقتی قرینه ای در بین نباشد ، در اصول ،جواز به معنی الاعم است ، در تقریر هم اقوال مختلف است، به اباحه بمعنی الاعم و اباحه بمعنی الاخص و توقف و ندب و … گفته شده، که در بحث های اصولی مخصوصا اهل سنت مطرح کرده اند. اگر سکوت همراه قرینه باشد از مباحث اصولی خارج است، در عالم واقع و خارج به نظر حقیر ۹۰ درصد این موارد قرینه دارد. اینکه امری واقعا بدون قرینه باشد بسیار نادر است.
وی خاطرنشان کرد: به نظر میرسد بیش از ۹۰ درصد آن قراین نشان می دهد که این فعل چه چیزی را میرساند. اگر قرینه نباشد فعل اجمال دارد و باید به قدر متیقن تمسک کرد. قدر متیقن این است که آن امر جایز است ولی این که مباح بوده یا مستحب یا … را نمیرساند. اصولیون می گویند اگر قرینه نباشد اقوالی مطرح است. برخی مثل زرکشی می گوید دال بر استحباب است. قول دوم، اکثر اصولیون شیعه و سنی اباحه بمعنی الاعم را گرفته اند. قول سوم اباحه به معنی الاخص را گفته اند. قول چهارم، برخی توقف را گفته اند و برخی هم گفتهاند تقریر بر جمیع احکام شرعیه دلالت دارد.
[۱] نحل۴۴