شبکه معالم ـ پنجمین جلسه از نشستهای دوهفتگی با موضوع نسبتسنجیِ نفسشناسیِ ملاصدرا با دوآلیسم جوهری دکارتی برگزار شد.
به گزارش شبکه معالم، پنجمین جلسه از سلسله نشستهای فلسفی-کلامی گروه آموزشی فلسفه و کلام اسلامی مرکز آخوند خراسانی در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان برگزار شد. در این جلسه حجت الاسلام ابوالقاسم صادقی بحث خود را با موضوع « نسبتسنجیِ نفسشناسیِ ملاصدرا با دوآلیسم جوهری دکارتی » ارائه داد.
صادقی در ابتدای جلسه دیدگاه ملاصدرا را در «حکمت متعالیه» دربارۀ چیستی نفس انسانی (Soul) و تجرد یا مادی بودن آن بحثانگیز خواند و گفت: برخی از شواهد متنی در فلسفۀ ملاصدرا به صورت بدوی بیانگر تجرد نفس انسانی است، در حالی که در مقابل شواهد دیگری وجود دارد که دلالت بر مادی بودن نفس انسانی از دیدگاه او میکند.
به گفته وی دکارت در باب ذهن یک دوگانهانگار جوهریست؛ زیرا بدن را جوهری مادی و ذهن را به نحو بنیادین جوهری غیرمادی میداند. اما آیا نظریۀ ملاصدرا در بابِ نفس انسانی با نظریۀ دکارت در بابِ ذهن قابل تطبیق است؟
صادقی گفت: در این جلسه با پژوهش تطبیقی و تمرکز بر نفس انسانی (نه مطلق نفس) و همچنین با تمرکز بر دوگانهانگاریِ جوهریِ دکارتی، به صورت سازگار نشان داده شده که ملاصدرا در بابِ نفس انسانی یک دوآلیست (دوگانهانگار) جوهری دکارتی نیست و اساساً نظریۀ ملاصدرا در باب چیستی نفس انسانی نسبتی با نظریۀ دوگانهانگارانۀ دکارتی در باب چیستی ذهن ندارد.
وی همچنین این نکته را یادآوری کرد که وقتی از دوگانهانگاری سخن میگوییم، روایتهای مختلف از آن قابل طرح است؛ بنابراین من بر دوگانهانگاری جوهری نه دوگانهانگاری در ویژگیها متمرکز هستم و همچنین بر دوگانهانگاری جوهری دکارتی و نه روایتهای محتمل یا موجود دیگر از دوگانهانگاری جوهری تمرکز خواهم کرد. همچنین ادعای من در این پژوهش صرفاً یک ادعای سلبی است. ادعای من این است که «اساساً نظریۀ ملاصدرا در باب چیستی نفس انسانی نسبتی با نظریۀ دوگانهانگارانۀ دکارتی در باب چیستی ذهن ندارد».
این دانشآموخته رشته فلسفه و کلام اسلامی در ادامه بعضی از شواهدی که در آثار ملاصدرا دلالت بر تجرد نفس از دیدگاه او میکند را ذکر کرد:
۱. ملاصدرا معتقد است که اولاً «قوۀ ناطقه در انسان مجرد است»، ثانیاً «النفس فی وحدتها کل القوی».
۲. ملاصدرا معتقد است که اولاً «قوۀ خیال در انسان مجرد است»، ثانیاً «النفس فی وحدتها کل القوی».
۳. ملاصدرا معتقد است که أ: نفس ادراکات خیالی دارد، ب: مدرَکات خیالی مجرداند، ج: مدرِک با مدرَک با متحد است، د: اتحاد مادی با مجرد محال است»؛ نتیجه این است که نفس مجرد است.
وی همچنین در مقابل استدلالی از ملاصدرا را صورتبندی کرد که نشان میدهد که از دیدگاه او نفس مادیست:
۱. بدن مادۀ نفس و نفس صورت بدن است؛ ملاصدرا یک مادهصورتگرا است.
۲. ماده و صورت در خارج با یکدیگر ترکیب اتحادی میشوند.
۳. در ترکیب اتحادی از ترکیب اجزاء موجود سومی به دست میآید که آثاری غیر از آثار اجزای خود دارد.
۴. وجود اجزا بعد از ترکیب اتحادی، تحلیلی است و نه خارجی.
۵. ترکیب امر مجرد با امر مادی محال است.
۶. بدن مادی است.
نتیجه اینکه: نفس هم مادی است.
حجت الاسلام صادقی نظریۀ «دوگانهانگاری جوهری دکارتی» در رابطه با چیستی نفس را چنین صورتبندی کرد:
أ. نفس وجود دارد و به نحو بنیادین جوهری غیرفیزیکیست.
ب. بدن وجود دارد و به نحو بنیادین جوهری فیزیکیست.
ج. نفس فیزیکی نیست.
د. بدن جوهری غیرفیزیکی نیست.
ه. نفس و بدن دو جوهرِ وجودیِ کاملاً متمایز از یکدیگر هستند.
وی در توضیح بند آخر اضافه کرد: در این روایت از دوگانهانگاری جوهری مراد دوگانهانگاری نوعیست. نفس و بدن دو نوع متفاوت از جوهر هستند، اگر یکی مادی و دیگری مجرد باشد.
صادقی پس بیان مطالب مقدماتی به مساله اصلی بحث اینگونه پاسخ داد: به نظر من دیدگاه ملاصدرا نسبتی با دیدگاه دکارت ندارد و نمیتوان او را یک دوگانهانگار جوهری دانست. زیرا:
۱. در دیدگاه دکارت ذهن جوهری به نحو بنیادین غیرفیزیکیست و بدن جوهری به نحو بنیادین فیزیکی. در این دیدگاه جوهر فیزیکی جوهریست که امتداد و مکانمندی داشته باشد.
۲. از نظر ملاصدرا نفس صورت بدن است و بر اساس اصل «ناسازگاری تجرد و مادی» او معتقد است که امر مجرد با امر مادی ترکیب نمیشود.
۳. از نظر ملاصدرا: ترکیب اتحادی غیر از تعلق تدبیریست که برخی از فیلسوفان گذشته در ارتباط نفس با بدن گفتهاند؛ تعلق تدبیری نفس به بدن شرط کافی برای ترکیب اتحادی نفس با بدن نیست.
۴. ترکیب اتحادی از دیدگاه او مستلزم عینیت نفس و بدن است چنانچه میگوید: «النفس تمام البدن».
۵. از دیدگاه ملاصدرا نفس ادراکات خیالی دارد و ادراکات خیالی مجرد هستند؛ بنابراین قوۀ خیال هم که از قوای نفس است، مجرد است. اما قوۀ خیال و ادراکات خیالی تجرد تام ندارند. مدرَکات خیالی امتداد دارند.
از این ۴ بند نتیجه میشود که از دیدگاه ملاصدرا نفس مادامی که نفس است با بدن ترکیب اتحادی دارد و چون بدن مادیست، نفس هم ضرورتاً مادی است؛ بنابراین دیدگاه ملاصدرا یک دیدگاه دوگانهانگارانۀ جوهری نیست. در مرحلۀ ادراکات خیالی درست است که نفس به نوعی تجرد میرسد اما این تجرد نسبی است و در مدرَکات خیالی امتداد و وضع وجود دارد؛ بنابراین قوۀ خیال به معنای دکارتی امری غیرفیزیکی نیست تا بگوییم دیدگاه ملاصدرا منطبق با دیدگاه دوگانهانگارانۀ دکارتی است.
وی در پایان بحث، سه نکته مهم را تبیین نمود:
۱. ملاصدرا براساس حرکت جوهری معتقد است که نفس انسانی میتواند به مرحلهای برسد که معقولات را درک کند. یعنی انسان میتواند به حدی برسد که از قوۀ ناطقیت و تعقل به فعلیت ناطقیت و تعقل نایل شود؛ در این مرحله نفس مجرد است. اما با این وجود از آنجا که ملاصدرا معتقد است که وقتی نفس به مرحلۀ عقل برسد، دیگر نفس نیست. با این توضیح به نظر میرسد که در آن مرحله دیگر نفس با بدن متحد نیست. زیرا در نظر ملاصدرا نفسیت نفس به همین ارتباطش با بدن است؛ وقتی به درک معقولات نایل شد، دیگر نفس نیست و متحد با بدن نیست.
۲. ملاصدرا نفس را امری ملکوتی و روحانی میداند. اما روحانی بودن نفس مستلزم تجرد نفس در هنگام ترکیبش با بدن نیست بلکه به این معنا است که نفس در حرکت جوهری میتواند تکامل یابد و به مرحلۀ تجرد برسد.
۳. تجرد و مادی بودن از دیدگاه ملاصدرا نسبی است. چنانچه پیشتر گفته شد تجرد خیالی تجرد تام نیست. بنابراین تاکید میکنم که حتی در فرض رسیدن نفس به مرحلۀ تجرد خیالی باز هم نمیتوان دیدگاه او را منطبق با دیدگاه دوگانهانگارانۀ جوهری دکارت دانست؛ زیرا تجرد خیالی فارغ از امتداد نیست در حالی که جوهر غیرفیزیکی در دیدگاه دکارتی فارغ از امتداد است.
در انتهای جلسه نقدهای به بحث مطرح شد که حجت الاسلام صادقی به پاسخگویی به آنها پرداخت.