دکتر احمدزاده: طرح حلقههای علمی، از موفقترین طرحهای دفتر تبلیغات بود/ بسیاری از پژوهشگران و اساتید فعلی حوزه، خروجی حلقه افق هستند/ از هویت دادن به طلبه تا ایجاد فضای آزاداندیشی
به گزارش معالم، طرح نشستهای هماندیشی مراکز تربیت محقق با عاملیت موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا «ع» از سال ۱۳۹۸ با سفارش میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی و با هدف استفاده از ظرفیت معاونین پژوهش مراکز تخصص سطوح عالی کشور، آغاز به کارکرد و جلساتی هم به بررسی آسیبها و چالشهایی درزمینه تربیت محقق برگزار شد.
جلسه حاضر، چهارمین جلسه از مجموعه نشستهای فوق و سومین جلسه از سلسله جلسات معرفی مراکز تربیت محقق است. این جلسه به واکاوی «مرکز آخوند خراسانی» بهعنوان یکی از مراکز ممتازی که سابقه تربیت محقق دارد پرداخته است. ارائه کننده این جلسه، دکتر مصطفی احمدزاده، رئیس پژوهشکده اسلام تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) است. دبیری این جلسه که در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۹۹ برگزار شد را حجت الاسلام مصطفی دُرّی، مدیر این پروژه بر عهده داشت.
طرح کلی حلقههای علمی
طرح تأسیس مرکز آخوند خراسانی، در سال ۱۳۷۹ طراحی و یکسری زیرساختهایی را برای این طرح آماده شد و گامبهگام جلو رفته است تا به مرحله بازنویسی طرح و بعد هم اجرا رسیده است. ازجمله زیرساختهای این طرح، راهاندازی مجله، افزایش گروههای آموزشی، تهیه و تدارک فضاهای اعزام به اردوهای سالانه و هماهنگیهای لازم را جهت شرکت افراد در همایشهای تخصصی و… بود. بعدازاین مرحله، به سراغ ایجاد یک نشریه به نام جستار رفتند، سپس کارگاههای روش تحقیق را برگزار کردند و درنهایت بعد از ۷ سال در سال ۱۳۸۶ آغاز مرحله مدل را بنا گذاشتند و مدل را اجرا کردند که در حدود ۲۷ شماره از نشریه جستار از سال ۸۶ تا سال ۹۱ به مقالات دانشپژوهان اختصاص داده شد. در این چند سال، حدود ۱۳ حلقه پژوهشی را در قسمت خواهران و برادران، تأسیس و راهاندازی کردند. در حقیقت این ۱۳ حلقه پژوهشی را از صفر تا صد موردبررسی قراردادیم تا بفهمیم در این مدل و فرایندی که برای طراحی اینها بهکاررفته است چگونه محققان تربیت و ارزشیابی شدند و چگونه ارتقا پیدا کردند.
مطلب اول: تعریف حلقههای پژوهشی
منظور ما از حلقه، جمعی از حوزویان هستند که در یک رشته تخصصی معین مانند قرآن، کلام و… وارد این حلقه شدند و از طریق آفرینش آثار علمی و فرهنگی سعی کردند بهنوعی به کارآمدی و نوپردازی جامعه در پرونده پژوهشی، تبلیغی و دینی خودشان دست پیدا کنند.
بهعبارتدیگر، در حلقههای پژوهشی، جمعی از متخصصین حوزوی دور هم جمع شدند تا تجارب حوزوی خودشان را به اشتراک بگذارند و بهسوی نوآوری در فعالیتهای پژوهشی و علمی تحت یکسری فرایندها، اساتید و ضوابط حرکت کنند.
۱ ـ عناصر حلقهها
در این حلقهها چند عنصر در کنار هم داریم که از همه مؤلفههایی که برای تقویت کارآمدی و نوآوری در فعالیتهای پژوهشی وجود دارد استفادهشده است. این عناصر عبارت اند از:
- عنصر مباحثه.
- عنصر روش آموزشی کارگاهی یعنی بر اساس بحثهای کلاسی جلو نرفتند بلکه بهصورت کارگاهی جلو رفتند.
- عنصر کارورزیهای علمی و مهارتی.
- عنصر کنفرانس و سخنرانیهای علمی.
- عنصر مقالات علمی.
حلقههای پژوهشی سعی کردند که از بحثهای آموزشی تا کارورزی و سخنرانها و نگارش و… ذو ابعاد باشند و همه استعدادهای درونی پژوهشگر، شکوفا و آشکار شود.
۲ ـ قواعد حلقهها
- در این حلقهها اصلاً آموزش رسمی و تدریسی اتفاق نیفتاده و نمیافتد و اگر در قسمتهایی، بعضی از افراد که در حلقههای حضور داشتند نیاز به آموزش داشتند، خارج از بحث حلقهها برای آموزششان از طریق کارگاه کوتاهمدت اقدام شده است.
- تکیه بر منطق اکتشافی ذهن؛ در این حلقهها آنچه برای طراحان این مدل، حائز اهمیت بوده است فعال شدن ذهن افراد شرکتکننده بوده است.
- در این حلقهها هیچگاه جایگاه فرودستی و تهیدستی و استادی و شاگردی مدنظر نبوده است، همچنین بحث خشک کلاس و مدرسه هم در این حلقهها منتفی بود.
- استفاده از کارهای علمی.
- استفاده از عوامل چندبعدی انگیزشی؛ مثلاً اگر در کارگاههای رسمی فقط بحث جایزه را داریم ولی در اینجا سعی شده علاوه بر جایزه، ابعاد گوناگون انگیزشی مدنظر قرار بگیرد.
- این حلقه بهصورت کامل توسط مدیر گروه نظارت میشد.
۳ ـ ساختار حلقه ها
علاوه بر نظارت کامل مدیر حلقهها، چهار ساختار دیگر هم در حلقهها وجود دارد:
- اعضای حلقهها؛ این اعضا معمولاً متشکل از طلابی هستند که سطح ۳ را تمام کردند یا در مراحل پایانی سطح ۳ بودند و دورههای تخصصی را در یک رشته تخصصی گذرانده باشند.
- دبیر حلقه؛ صرفاً وظیفهاش مدیریت و اطلاعرسانی، پشتیبانی، انسجام دهی به اعضای حلقه است که معمولاً دارای توانایی بیشتر در حوزه پژوهشی و توانیایی مدیریت مناسب و معمولاً از دانشپژوهان همان رشته انتخاب میشود.
- استاد ناظر؛ معمولاً از میان مدرسین مرکز آموزشی شیخ بهایی انتخاب شده است که بیشتر کنترل علمی بحث را عهدهدار بودند و نهایتاً در پایان جلسه، جمعبندی دهدقیقهای را به عهده داشتند لکن در انجام تحقیقات و بحثهای دانشپژوهان، دخالتی نداشتند. استاد ناظر فقط کنترل علمی بحث را بر عهده داشت تا از محور اصلی خارج نشود.
- استاد مدعو؛ در برخی از جلسات از استاد مدعو استفاده میشده است که در نشستهایی که با گفتگویهای ویژه یا در مواردی که مسئلهای از قبل تعیینشده بوده است و در یک موضوع روز و ویژه که در تخصص ایشان بوده است در کنار استاد ناظر و دبیر، حضور پیدا میکند. در این جلسات، حدود ۴۰ دقیقه تا یک ساعت را خود استاد مدعو بحث میکرده است. کار استاد مدعو افق گشایی و شکافتن طول و عرض و بیان ابعاد مسئله بوده است. معمولاً طرح بحث با استاد مدعو بوده و مابقی وقت تا یک ساعت را اعضای حلقه بحث میکردند و در پایان جلسه هم چنددقیقهای به جمعبندی میپرداختند.
۴ ـ قواعد و ضوابط اعضا؛
این قواعد و ضوابط، توسط طراحان با دستورالعملها و آییننامه مختلفی تدوینشده و در اختیار اساتید، ناظرین و اعضای حلقه قرارگرفته است.
- ـ چرخه حلقهها
- اولین نکته، کسب دانش تخصصی در این مسئله است که دانشپژوه آن را در درون این مجموعه یا بیرون از آن فراگرفته است. وی در فاز بعدی، وارد حلقهها میشود. حال اگر ابعاد نظری را از قبل فراگرفته باشد که ادامه میدهد وگرنه در کارگاههای مخصوص، آموزههای لازم را در بخش تحقیق یاد میگیرد و سپس وارد حلقه میشود. وقتی وارد حلقه شد فعالیت پژوهشی را به شکل کاربردی تجربه و کارورزی میکند و در فاز چهارم، تجربیات فوق را در قالب یک مقاله ارائه میدهد. بهبیاندیگر، در حلقهها، چرخه از تولید به مصرف را داریم که از آموزش شروع میشود، سپس تحقیق نظری و بعد تحقیق کاربردی انجام میشود و بعد هم به مرحله انتشار میرسد.
- روش فعالیت حلقهها؛ افراد حلقه ها، یکی از شعبههای علوم انسانی بهعنوان شعبه فعالیت، انتخاب و افراد، روی همان محور و موضوع در یکی دو جلسه، با هم بحث و گفتگو میکردند تا ریزبحثها و زیرشاخههای آن موضوع شکافته شود، سپس به تعریف حیطه میپرداختند که ما در چه زیرقلمروهایی میخواهیم کارکنیم. وقتیکه موضوعات تعیین میشد، افراد حلقه، موظف بودند که ذیل همان موضوع، فعالیتهای پژوهشیشان را آغاز نمایند اما افراد تازهوارد تا یک سال اجازه داشتند که در خارج از زیرموضوعها هم مطلبی ارائه بدهند.
- راههای جذب افراد؛ گاهی برخی اساتید از میان شاگردانش افرادی را معرفی میکردند و گاهی هم توسط خود افراد حلقهها اتفاق میافتاد؛ یعنی بعد از آشنایی با برنامه و روند کار حلقه، از میان دوستانش، افراد علاقهمند را معرفی و دعوت میکردند. بعد از عضوگیری، در یک جلسه توجیهی، تمام اعضا جمع میشدند و اهداف و فرایند کار و ضوابط، آییننامه و دستورالعملها و نکاتی که دوستان داشتند ارائه میشد. بعدازاین مرحله، سند مکتوب اهداف، امتیازات، شرح وظائف اساتید، مدیران، خود افراد و… ارائه میشد. بعدازاینکه این فعالیتها شکل میگرفت، ارزیابی نهایی فعالیت اعضا بعد از سه تا پنج سال بعد اتفاق میافتاد و از نظرات برتر تجلیل میشد. این ۱۳ حلقه در طول این چند سال، حدود ۳۰۰ نویسنده تربیتکرده، حدود ۷۰۰ مقاله چاپ شده و نشریات مختلفی را هم پایهگذاری کردند مانند نشریههای ادبیات داستانی، شعر نو، سه زبانه، نشانه و… .
- فرایند اجرای حلقه؛ اولین و مهمترین نکته مسئله یابی بود؛ یعنی وقتی فردی در حلقه قرار میگرفت، باید این فرد به مهارتی میرسد که مسئله را پیدا کند. معمولاً طلاب و دانشجویان در دوره ارشد و دکتری، برای تعیین مسئله پایاننامه خودشان با مشکل مواجه هستند و یا اینکه وقتی میخواهند مقالهای بنویسند به دنبال موضوع میگردند و گاهی به استاد مراجعه میکنند تا…؛ اما در این روش باید خود فرد به مسئله راه پیدا کنند.
در این حلقهها، مسئلهیابی به افراد، از چند طریق، آموزش داده میشد:
- معمولاً در انتهای این جلسات سعی میشد چند نفر اخبار و تحولات علمی روز و زیرشاخهای را که تحقیق کرده بودند را ارائه بدهند و سایر افراد در همان جلسه با یک سری مسائل و زیرشاخهها آشنا میشدند.
- اساتیدی که در جلسه شرکت میکردند با افق گشاییهای مختلف، خودشان به ابعاد مختلف مسئله اشاره میکردند و بذرهای مسائل و نیازهای مختلف را میکاشتند.
- در اثر ارتباط با فضای جامعه، شرکت در همایشها و نشستهای علمی و کارگاهها سعی میشد افراد با نیازهای جامعه روبرو شوند و از این طریق، نیازهای جامعه را رصد کنند.
- طراحی مسئله؛ در این قسمت، استادانی که بتوانند به این دانشپژوه کمک کند، انتخاب میشدند. ایشان مسئله موردپژوهش او را تحلیل میکردند و راهنماییهای لازم را انجام میدادند و روش مطالعهاش را تعیین میکردند و معمولاً کتابی که در مورد همان موضوع بهتفصیل بحث کرده بود را میگفتند مطالعه کنید و سپس وارد فازهای بعدی و بعدی شوید. سپس از طریق پایگاهها، دانشنامهها و سایتهای مختلف، منابعی به این فرد معرفی میشد تا آنکه ساختار مقاله وی مشخص شود و زیر نظر استاد مشاور، شکل بگیرد و درنهایت به نوآوری تحقیق بیانجامد.
- گردآوری و تحقیق؛ که فیشبرداری، پروندهسازی و نگارش، گردآوری و تحقیق را شامل میشد.
مطلب دوم: نظام تربیت محققان
موانع و رویکردهای تربیت محققان
۱ ـ نکته اول: بحث محوریت اندیشهورزی بود. در این بحث، بیشتر به دنبال این بودیم که اهمیت اندیشهورزی از طریق روشهای اجتهادی و استنباطی جا بیفتد. در اینجا طبیعتاً افرادی که وارد میشدند در ابتدا با بحران اندیشهورزی مواجه میشدند؛ چون این فرد تابهحال اطلاعات چنین بحثی را به دست نیاورده بود؛ زیرا معمولاً در نظامهای آموزشی رسمی و غیررسمی ما به اندیشه ورزی خیلی بها داده نمیشد و اگر هم اتفاق میافتاد در این سطحی که در حلقهها اتفاق میافتاد در نظام آموزشی اتفاق نمیافتاد، درحالیکه در این حلقهها بعد از چندی، اندیشهورزی را یاد میگرفت.
۲ ـ نکته دوم: خروجیمحوری در پژوهش است. در اینجا با ایجاد یک فصلنامه (که مختص به این پژوهشگران در حلقههای پژوهشی بود و فقط و فقط مقالات مربوط به دانشپژوهان را منتشر میکرد و از درج مقالات مربوط با استادان یا سایر افراد خودداری میشد) به دنبال این بودیم که محقق، در یک دوره تربیتی و برنامهریزیشده قرار بگیرد و پژوهشگر تشویق بر ارائه مقاله شود. وقتی وی احساس نیاز به پژوهش میکرد و بهطرف یادگیری و پژوهش میرفت. این باعث میشد کمکم به مرحله نگارش مقاله نزدیک شود. نقطه تمرکز فعالیت کل حلقهها، بر روی خروجی این حلقهها بود. این حلقه، مکمل آموزش رسمی نبود بلکه رقیب آن بود.
۳ ـ نکته سوم: تکیه بر منطق انکشافی ذهن است. در سیستمهای آموزشی ما معمولاً خروجیهای این سیستمها افرادی هستند که در حوزه استفاده از ذهن، خیلی ضعیف هستند؛ بنابراین در سیستمهای آموزشی به محقق اصلاً اجازه داده نمیشود که سراغ بحثهای انکشافی ذهن خودش برود و بتواند پاسخی را که از فضاهای آموزشی دریافت میکند را از انکشافات ذهنی خودش هم دریافت کند، لذا فرصتی برای اشتباه کردن پیدا نمیکند. (علامه طباطبایی همیشه درس فردا پیش مطالعه و حل میکرد و ذهن فعال خودش را فعال میکرد، لذا ایشان نوآور است چون ذهنش فعال بود) بنابراین طراحی این مدل حلقهها، حرکت دادن پژوهشگر به سمتوسویی است که ذهنش فعال شود و او را به سمت نوآوری، اجتهاد، استنباط، ارزیابی و سنجش گسیل بدهد و متقاعد کند.
۴ ـ نکته چهارم: نقد محوری و ایجاد فضای نقد تعاملی است. در اینجا هم فرد موانع پژوهش را کسب میکرد و هم با اشکالات مقالات آن در ساختار، محتوا و نحوه ارائه آشنا میشد و امتیازدهی صورت میگرفت، لذا از تجربه نقد، اصول نگارش و اصول ساختاربندی، مهارتهای لازم را به دست میآورد.
۵ ـ نکته پنجم، پویایی علمی است. در این صورت، دانشپژوه مجبور نمیشد خودش را در یک مکتب، مسلک، کتاب، آدم، استاد، فکر و نظر محصور کند؛ بلکه در حلقه، نوعی آزاداندیشی در این افراد اتفاق میافتاد و این به دانشپژوه منتقل میشد که سعی کند نکات هر فردی را با نقد و ارزیابی و سنجش به چالش بکشد. بنابراین خود فرد پژوهشگر در این حلقهها، آماج حملات مکتبها و مسلکها قرار نمیگیرد بلکه و خیلی راحت میتوانست در مورد آنها داوری کند.
۶ ـ نکته ششم: اعمال نظام انگیزشی نامطلوب و نامأنوس با زیّ یک طلبه. طلابی که در حوزه در رشتهای تخصصی درس میخوانند به دلایلی همچون فشار مالی و شهریه پایین و … برای درس خواندن در رشته تخصصی، مبالغی را دریافت میکنند که در این صورت، یک نظام مادی شکل میگیرد؛ اما در اینجا سعی میشد از این نظامهای مادی انگیزشی، فاصله گرفته شود و جنبههای مادی اعضا ساپورت نشود بلکه جنبههای معنوی طلاب احیا و تقویت شود تا با تلاش و کوشش، نیازهای جامعه را به دست آورد.
۷ ـ نکته هفتم: آگاهسازی از برنامههای دانشی و برنامهسازی است. معمولاً طی ده جلسه، در ابتدای هر جلسه از حلقهها، ابعاد و تحولات هر رشته علمی گزارش میشد و سعی میشد که افراد به سمتوسوی نوگرایی، حساس شدن به مطالب مختلف و اتفاقات جامعه، کشانده شوند.
یکی از برنامههای ثابت در حلقهها، ارائه گزارش سالانه توسط اساتید بود که موجب آشنایی اعضا با تحولات دانشی و برنامهها میشد. این موارد از نظامهای آموزشی بیرون از حلقه و در حوزه اتفاق نمیافتاد یا اینکه خیلی بهندرت اتفاق میافتاد. حتی در برخی از این حلقهها، از افراد خارج از کشور با زبانهای مختلف دعوت میشد.
۸ ـ نکته هشتم: تأمین هزینه و اشتراک مجله برای اعضا؛ بر این اساس، اعضا موظف بودند که در کتابخانههای مختلف حضور پیدا کنند و سر بزنند و از همایشها و نشست ها، گزارش هایی تهیه کنند تا به این شکل در صحنه واقعی علم قرار بگیرند و استعدادهای درونی و نوگراییهای خودشان را با این تعاملات فعال کنند.
۹ ـ نکته نهم: سطوح پژوهش؛ فرایند رشد در این حلقهها از ساده به دشوار بود؛ برای اینکه فرد به سطوح بالاتر برسد، باید از سطوح ساده گامبهگام به سطوح دشوار برسد، لذا در ابتدای ورود افراد به حلقهها از او خواسته میشد که یک اثر یا پایاننامهای را تلخیص کند و بعداً ترجمه اتفاق بیافتد (ولو گاهی ترجمه فارسی به فارسی، منتها با قلم و خود این فرد) و بعد از شرح استفاده میشد بدین صورت که مطلبی را با قلم خودش شرح بدهد؛ در گام بعدی مباحثه کند و در گامهای بعدی، نقد کند و تفصیل و توسعه بدهد و در پایان و گام نهایی نوآوری اتفاق بیافتد. درواقع در اینجا، تحقیق به معنای واقعی خودش، در گام آخر اتفاق میافتد.
۱۰ ـ نکته دهم: فهرست ۱۳ گانه حلقههای پژوهشی:
- قرآن.
- حدیث.
- افق؛ که به فقه و مبانی اجتهاد میپرداخت.
- فرهنگ و جامعه.
- بلاغ؛ که تبلیغ و تربیت اسلامی به عهده داشت.
- حکمت به فلسفه اسلامی.
- کلام.
- تاریخ.
- عربی.
- انگلیسی اسلامی پنل.
- هنر و رسانههای تصویری.
- پژوهشی شعر.
- ادبیات و داستان.
توضیحی بر حلقه افق: کارگروههای شکل گرفته در حلقه افق عبارتاند از: فقه سیاسی، فقه و قرآن، فقه اقتصادی، فقه و حدیث، اصول و فلسفه فقه، فقه کاربردی، فقه فرهنگ و ارتباطات که هرکدام از اینها عناوینی داشتند. در جلسه اول حلقه افق، این موضوعات توسط اعضا، پیشنهاد و زیر موضوعات تعیین میشد و حلقه افق در راستای همین هفت کارگروه، شروع به فعالیت و بحث و بررسی میکرد.
۱۱ ـ نکته یازدهم: گردش کار فرایند پذیرش و انتشار مقالات؛ حداکثر دو هفته بعد از پذیرش، فرد میبایست موضوع مقالهاش را مشخص کند و در این مدت میتوانست مشاوره لازم را هم دریافت کند و در مدت دو ماه، نگارش مقالهاش را انجام بدهد و بعد تایپ و تصحیح اولیه و ارزیابی میشد و درمجموع، تصحیح مقاله و تأیید نظر ارزیاب، ده هفته طول میکشید و بعد از تصحیح مجدد، توزیع مقاله بین اعضا اتفاق میافتاد و بعد از نقد مقاله توسط اعضا و اعمال نقدهای وارده به مدت دو هفته و تصحیح نقدها به مدت یک هفته، ارسال جهت انتشار در نشریه اتفاق میافتاد.
مطلب سوم: ابعاد محتوایی تربیت محقق
۱ ـ نکته اول: احساس و کسب اولویت و ارج نهادن به پژوهشگر؛
با توجه به اینکه هرکدام از اعضا، از تشکیلدهندگان حلقه بودند، اولاً احساس هویت و مؤثربودن میکردند. ثانیاً احساس اثرپذیری میکردند و اگر میخواست فردی اضافه شود، فقط و فقط منوط به موافقت اعضای دوره بود و کس دیگری حق دخالت نداشت، لذا در هرزمانی کسی نمیتوانست وارد حلقه شود، بلکه فقط امکان ورود در حلقهها در هرسال، دو بار اتفاق میافتاد که خود موجب میشد افرادی که میخواستند وارد حلقه شوند انگیزه خاصی پیدا کنند که هرزمانی نمیتوانیم وارد حلقه شویم. اگر حلقهای سالهای پایانی خودش را دنبال میکرد اجازه نمیداد که مثلاً افرادی از سطح سه وارد حلقه شوند؛ چون تراز علمی آن افراد با تراز علمی این افراد که در حلقه بودند متفاوت بود، لذا در کل، به افرادی اجازه ورود به حلقه میدادند که یا در سطح چهار یا دوره دکتری باشند. به افراد سطح سه هم درصورتیکه خودشان پژوهشگر بودند و اقلاً سه چهارتا مقاله داده بودند اجازه ورود میدادند. درمجموع، تمام برنامه، توسط خود اعضای حلقه انجام میشد و پژوهشگاه صرفاً نقش پشتیبانی داشت و مکان مناسب و… در اختیارشان قرار میداد.
قبلاً هم گفته شد که در اینجا، دانشجو، دانشپژوه، استاد و شاگرد نداشتیم، لذا بحث رقابت بین افراد خیلی مهم و انگیزهساز بود، لذا موجب میشد افراد با تمام قوا و مطالعات لازم، حضور پیدا کنند و خودشان را به دیگران ثابت کنند و این، عرصه دیده شدن بود. طبعاً دانشپژوه و طلبه خیلی علاقهمند است که یافتههایش را در جایی ارائه بدهد و بتواند حرفهای استاد تراز اول را نقد کند و این جسارت را داشته باشد که بتواند حرفها را بشنود و نقد کند و نیازهای درونی خودش را در عرصههای اجتماعی بروز بدهد. این حلقهها شبیه تیم فوتبال و مربی میماند که بیشتر اتفاقات توسط خود اعضا اتفاق میافتاد و مدیر و ناظر گروه فقط مدیریت حلقه و برنامه را کنترل میکرد.
۲ ـ نکته دوم: تقدم نگاه تربیتی بر نگاه پژوهشی
در این برنامه به دنبال این بودیم که باورمندی برای فرد اتفاق بیافتد و دیدگاهها و آرای رقیب را بشناسد و بتواند ظرفیت خودش را توسعه بدهد و در مواجهه یا نکات و اعتراضات و نقدها، سعهصدر داشته باشد.
۳ ـ نکته سوم: اهمیت نوآوری در تحقیق؛ مانند بحث ترجمه و…
۴ ـ نکته چهارم: واقعگرایی علمی و پژوهشی؛
یکی از نکاتی که در حلقهها کاملاً حاکم بود، بحث واقعگرایی علمی بهجای ذهنیت گرایی بود. بهعبارتدیگر، سعی میشد اسامی و عناوین بزرگ مانند استاد، علامه و… فرد را محصور و دچار یک ذهنیت گرایی و شگفتزدگی نکند، بلکه با مرور مباحث علمی تحولات آن دانش، ذهن فرد مستقیماً در معرض آن تحولات علمی قرار بگیرد و یک جریان زندهای در فرد اتفاق بیافتد و خود را از انزوای قبل از ورد به حلقه، خارج شود و در اینجا بتواند خودش را محک بزند.
۵ ـ نکته پنجم: روشهای مباحث پژوهشی
- مهارت جمعآوری اطلاعات به روش پیشرفته؛ در این حلقهها کمتر به سراغ این روش میرفتند یا اصلاً به سراغ این روش نمیرفتند؛ چون برخی معتقدند که این روش، معایبی دارد، ازجمله اینکه صرفاً امواج اطلاعاتی در ذهن فرد هست و احساس شعف به محقق دست نمیدهد و با جمعآوری مطالب از اینطرف و آنطرف، گروهی از اطلاعات گرداوری میشود، در حالیکه خود فرد دخالتی در این بحثها ندارد و در اینجا اصالت اطلاعات بهجای اندیشه ورزی مینشیند؛ بنابراین روش فیشبرداری را در حلقهها دنبال نمیکردند. البته آنچه گفته شد مربوط به طراحان این است وگرنه من خودم در این زمینه بحثی دارم که وارد نمیشوم.
- جمعآوری اطلاعات به روش پروندهسازی؛ معمولاً در دایرۀالمعارفها و دانشنامهها، اساتید از طریق روش پروندهسازی کار را جلو میبرند. منظور از پروندهسازی این است که بهجای اینکه اطلاعات جمع کنیم، از اطلاعات یک نسخه، کپی شده و در یک پرونده قرار داده میشود و دستهبندی و موضوعبندی صورت میگیرد و این کار زمانی زیادی را از ما نمیگیرد.
- اهمیت انگیزش درونی بر حق انتخاب اعضا؛ در این حلقهها اینگونه نبود که فرد حتماً باید حلقهها را ادامه بدهد، بلکه اگر کسی یکزمانی به این نتیجه میرسید که این حلقه به دردش نمیخورد، خیلی راحت از حلقه جدا میشد؛ لکن طولانی شدن این دوره به مدت چهارتا پنج سال، نهتنها نشانگر این بود که افراد این حلقه را ترک نمیکردند بلکه روزبهروز – یعنی بر اساس قانون، هر شش ماه شش ماه – به تعداد افراد در حلقهها اضافه میشد. علت این بود که افراد در این برنامه و سیستم، تحتفشار نبودند و ارزیابی میکردند که چه چیزهایی را دارند پرداخت میکنند و چه چیزهایی دریافت میکنند، از قبیل روش تحقیق، آشنایی با مسائل روز، استفاده از دانش اساتید، نگارش مقاله و نشان دادن و محک زدن خود و… .
- احساس هویت مشارکت در تصمیمات از طریق عضویت؛ قبلاً گفته شد که عضویت در حلقه، از طریق خود اعضا اتفاق میافتاد. تنها چیزی که اینجا اتفاق میافتاد حقالتألیف تشویقی بود که به شکل پلکانی افزایش پیدا میکرد؛ مثلاً برای تألیف یک مقاله، یک مبلغی در اختیار طرف قرار میگرفت. وقتیکه مقالات مقداری عمیقتر میشد، دو یا سه برابر مقاله اولی، به محقق تعلق میگرفت.
- ملاقات با صاحبنظران و افراد موفق؛ مسؤولین سعی میکردند در حلقهها از طیفهای مختلف استفاده شود، از قبیل افراد معمم و شخصی، روشنفکر و سنتی تا فرد بتواند با الگوهای موفق ارتباط برقرار کند و آینده ذهنی خودش را تصویرسازی کند.
- دریافت تجربه عینی و ارتقای سطح فنون نگارش از طریق نقد و ارزیابی؛ دو مهارت نگارش و نقد باعث میشد که فرد آثار دیگران را بهصورت عینی تجربه، نقد و ارزیابی کند.
- انتشار آثار در فصلنامه (جستار) هم از نکاتی بود که برای افراد جالب بود.
- تجلیل از محققین در همایش سالانه؛ در هرسال یک مراسم باشکوهی شکل میگرفت و در آن از پژوهشگران تجلیل میشد و فرد با اعطای وام و… مورد تشویق قرار میگرفت. بعضیاوقات هم خود حلقه علمی برای خودش همایش در نظر میگرفت.
- استفاده از تسهیلات پشتیبانی علمی؛ مرکز، فقط مکانی را برای این امر اختصاص میداد و یک پذیرایی خیلی معمولی را هم اعمال میکرد و سایر فعالیتهای دیگری که اتفاق میافتاد را خود دانشپژوهان و اعضای حلقه آن را رقم میزدند. البته برخی امتیازات از قبیل عضویت در کتابخانهها و معرفی به برخی مراکز مانند آموزشوپرورش و… هم اعمال میشد و در مواردی، بهعنوان مجریان پژوهشی در حوزه و دانشگاه معرفی میشدند.
- برای اینکه کارگاههایی خارج از حلقهها برای دانشپژوهان ارائه شود، از همه حلقهها نظرسنجی کردند که به چه کارگاههایی نیاز دارند، مانند ویراستاری، نرمافزار، اینترنت، مسئله یابی و… بالاترین امتیازات را مهارتهای مسئله شناسی، تفکر انتقادی، مهارتهای مربوط بهنقد و بررسی و مهارتهایی مربوط به نرمافزارهای آفیس کسب کرده بود.
مطلب سوم: ابعاد مدیریتی در تربیت محققان
- نظامنامه موضوعات پژوهشی؛ قبلاً بیان شد که در یکی دو جلسه اول، موضوعات، چارچوبها و ریزموضوعات و… مشخص میشد و افراد موظف بودند که در این زیر موضوعات تبیین شده، فعالیت کنند.
- شاخههای معرفتی و دانشی زیرمجموعه حلقهها؛ این ۱۳ حلقه با یکدیگر، درواقع منظومه علوم اسلامی را شکل میدادند.
- گزارشهای نیمسالانه و سالانه دبیر حلقه؛ بر این اساس در مورد تعداد جلسات، محتوای جلسات، مقالات و آثار، اساتید دعوتشده، نوع برنامه، ارائهدهندهگان و گزارشی توسط دبیر حلقه ارائه میشد.
- مراحل کار اعضای حلقه؛ دراینجا فعالیت افراد حلقه موردبررسی و ارزیابی قرار میگرفت.
- آثار برگزیده، از میان آثاری انتخاب میشد که توسط دبیر حلقه به مدیر اجرایی گزارش میشد و در یک کار گروهی بررسی شده و اثر یا آثار برگزیده از طریق نشریه معرفی میشد.
- دبیر برتر حلقههای پژوهشی؛ شروع دبیری و تعداد کل نشستهایی که مدیریت کرده بود، تنوع اساتید ناظر، نشستهای تخصصی و… مورد ارزیابی و امتیازدهی قرار میگرفت.
- معرفی افراد به مراکز پژوهشی برای فعالیت در پروژههای مختلف.
- منابع انسانی تربیت محققان که موارد ذیل قابلذکر است:
- نشست های نقدمحور.
- نشستهای گفتگوی ویژه با حضور یکی از اساتید.
- مباحثه.
- نگارش آثار علمی و ترویجی؛ حداقل هر شش ماه یک اثر باید ارائه میشد.
- انگیزههای درونی و نیازسازی که در کنار تشویقهای درونی سعی میشد فرد خودش را در فضای جامعه مؤثر بداند.
- استفاده از اساتید ناظر که موجب کارایی بیشتر حلقه میشد.
- کارورزیهای علمی.
- نشریههای مختلف مانند نشریه جستار، فصلنامه سه زبانه نشانه (فارسی عربی و انگلیسی) و…
- ارزشیابی
- با توجه به مشارکت دوستان، تمامی افراد در ارزشیابی دخالت داشتند.
- ارزشیابی مدیریت جلسات که توسط دبیر حلقه ارزیابیهای لازم اتفاق میافتاد.
- ارزیابی توسط اساتید جهت انتشار در مراحل متعدد و توسط اساتید مشاور و ناظر.
- تشویق اعضای برتر پژوهشی در مراسمی که باشکوه برگزار میشد و به نفر اول یک سکه بهار آزادی و لوح تقدیر و به نفرات دوم و سوم نیمسکه اعطا میشد البته اگر منابع مالی اجازه نمیداد به لوح تقدیر و وامهای بلندمدت بسنده میشد.
- تفکر نقادانه واقعگرایی ذهنی (قبلاً بیان شد)
- رویکرد حاکم بر ارتقای محققان؛ در فضای حوزه، نوعی هنجارسازی اتفاق میافتاد و فرد بر اساس هنجارها ارتقا پیدا میکرد. نوعاً مراجعین به مراجع رجوع میکردند و آنان هم به شاگردانشان احاله میدادند و کمکم شاگردان هم در صف مرجعیت قرار میگرفتند و از این طریق مجتهد بودن و نخبه بودنشان مشخص میشد. در این فضا، مدرکی رسمی به فرد اعطا نمیشد که شما به این مرحله رسیدید، البته بعضاً اجازه اجتهاد داده میشد؛ اما امروزه در فضای حوزه این هنجارها در مرحله دوم قرارگرفته و بهنوعی افراد در آموزشها مراحلی را طی میکنند و مدارکی به آنان داده میشود و این باعث میشود که متعاقب آن، یک سری مسائل مالی بر آن مدرک، مترتب شود و البته معلوم نیست که فرد در حد آن مدرک هست یا نیست. این باعث میشود که آن کارکرد هنجار محوری که در نظام اصیل حوزههای علمیه بوده اتفاق نیافتد.
اما در حلقهها سعی شد که آن کارکردهای نظام اصیل حوزه نهتنها محفوظ بماند بلکه حتی تقویت شود یعنی کسانی که در حلقهها شرکت میکرد به دنبال مدرک نبودند.
نکته بعدی اینکه در حلقه، محدودیت نبود که فقط از طلاب استفاده کنیم بلکه از دانشجویان و کسانی که در رشتههای علوم اسلامی کار کرده بودند هم استفاده میشد، به دلیل اینکه اگر طلبهای را استخدام میکردیم و مدارکی همکسب میکرد حالا این فرد تا برود و در سازمانی استخدام شود و… خیلی زمانبر بود، در حالیکه با استفاده نیروی مشغول به کار در سازمانها، در این راستا خیلی جلو بودیم.
پاسخ به سؤالات
پرسش اول: موضوع جلسه، ارائه روش تربیت محقق در مرکز آخوند خراسانی بود اما حضرتعالی صرفاً به بحثهایی از حلقههای علمی پرداختید. آیا این مرکز، بهجز بحث حلقهها خروجی قابلذکر دیگری نداشته است یا اینکه به دلیل دیگری شما به این بحث پرداختید؟
پاسخ: قطعاً خروجی دیگری هم داشت، اما ازآنجاییکه اینیک مرکز آموزشی هست مانند سایر مراکز آموزشی که معمولاً دانشپژوهان در آن با مباحث مقالهنویسی هم در ضمن مباحث شان آشنا میشوند، این اتفاق هم افتاده اما آن مدلی که از صفرتا صد آن بهعنوان یک مدل میتوانسته است معرفی شود در قالب همین حلقهها بوده است؛ چون ابعاد مختلف مدل تربیت پژوهشگر را در این مدل شاهد و ناظر هستیم؛ اما فعالیت دیگری که در مرکز اتفاق افتاده است، چون حالت حاشیهای بوده است و در یک نظام غیر مدلینگ اتفاق میافتاده، از ذکر آنها خودداری کردیم وگرنه طبیعتاً در یک مرکز آموزشی، یک سری از خروجیها هم پژوهشی خواهد بود و از میان دانشپژوهان یکسری افراد پژوهشگر هم بیرون میآمد. اما نکته حائز اهمیت اینکه این افراد که در مراکز آموزشی بودند عضو حلقهها هم بودند، یعنی خروجی اساسی این مرکز روی حلقهها میرفته است.
پرسش دوم: آیا حلقهها، تابهحال خروجی قابلذکر و ملموس مانند اساتید حوزه، دانشگاه و محققین برجسته داشته است یا اینکه صرفاً یک کار تئوریک بوده و انجامشده است؟
پاسخ: طبیعتاً با توجه به اینکه بنده مدتی است که از این مرکز فاصله گرفتم باید خود مرکز یک ارزیابی چندساله از کارش داشته باشد که افرادی که در حلقه بودند الآن در کجا قرار دارند و چهکاری آنجا میدهند و چه قدر نتیجهبخش هستند؛ اما بر اساس مشاهدات علمی خودم، حوزه علمیه خراسان در این چند سال اخیر خیلی فعالشده است. تا جایی من برنامههای حوزه خراسان اعم از رضوی و جنوبی را از طریق فضای مجازی رصد میکنم انواع نشریات و مقالات مختلف در این حوزه منتشر میشود که برخی از مقالات، از همین افرادی هستند که در این حلقهها حضور داشتند و در برخی موارد، مدرس هستند و کارگاهها و پروژههای مختلف پژوهشی را همین افراد برگزار میکنند؛ حتی در پیامرسانها و شبکههای اجتماعی هم بر خی از این افراد برای خودشان کانال و گروه دارند و در مقابل مشکلات اجتماعی فعال هستند.
پرسش سوم: با توجه به اینکه فرمودید: نشریه جستار، پوشش مقالات حلقهها را عهدهدار است، این سؤال طرحشده است که ظاهراً این مجله، فعلاً به یک مجله علمی پژوهشی تبدیلشده است و صرفاً به انتشار مقالات حرفهای میپردازد نه مقالات حلقهها؛ آیا حضرتعالی این را تأیید میفرمایید؟
پاسخ: پیشینه این مجله عجیبوغریب است، اولین بار که فعال شد بر این بود که مقالات اساتید و دانشپژوهان را انتشار بدهد و تا شماره ۶ این اتفاق افتاد و بعد از شماره ۶، اختصاص به انتشار مقالات دانشپژوهان پیدا کرد و از شماره ۳۳ که به بعد نوعی زمان پایانی حلقه محسوب میشد و این حلقهها به اهدافی که میخواست رسیدند و به حالت تعطیل درآمدند، این نشریه، تحت عنوان جستارهای فقهی اصولی، مجوز لازم مجله علمی و پژوهشی را از حوزه علمیه دریافت کرد و مجله علمی پژوهشی شد.
پرسش چهارم: خروجی دوره اول حلقهها با سایر حلقهها تفاوت چشمگیر و خروجی بهتر و کیفیتری داشته است. دلیل این امر را چه میدانید؟
پاسخ: اولاً من روی پذیرش این ادعا شاید بحث داشته باشم اما اگر این نکته را قبول کنیم این را برمیگردانم به طراح اصلی دورهها. طراح اصلی دورهها حجتالاسلام الهی خراسانی بودند که ایشان در دوره اول معاون آموزشی مجموعه بودند اما در مراحل بعدی چون از حلقه فاصله گرفتند و در قسمت میزهای تخصصی فعال شدند، لذا حلقهها با افت مواجه شدند. علت دوم اینکه معمولاً وقتی طرحی اجرایی میشود، افراد اعم از اعضای حلقه و هم اعضای پشتیبانی مانند کارشناسان و اساتید، انرژی و شوقوذوق دارند و فعال و پایکار هستند. عامل سوم هم میتواند بحثهای مادی باشد؛ چون در دورههای بعدی، دفتر تبلیغات به لحاظ مسائل مادی در تنگنا بود. علاوه بر اینکه وقتی مدلی را طراحی میکنیم باید روزبهروز ارتقا پیدا کند و اگر در جای خودش بماند و روح نداشته و فعال نباشد طبعاً در دورههای بعدی کیفیتش پایین میآید. اگر خود مدلها هم مقداری تقویت میشد و توسعه پیدا میکرد با مشکل رکود مواجه نمیشد.
پرسش پنجم: بهجز برنامه حلقهها که مدل خاصی داشتند، برنامههای دیگر مرکز آخوند خراسانی مانند دورههای سطح ۳ و سطح ۴ هم وجود داشت. آیا این دورههای هم تفاوت خاصی با سایر مراکز علمی داشتند؟
پاسخ: در قسمتهای آموزشی تا حدودی مثل سایر مراکز بودند و خیلی جنبه آشنایی نداشتند که آن را مانند برنامه حلقهها برجسته کنیم، ولی در طول اینیکی دو دهه، برنامههای آموزشی این مرکز، رشد و ارتقای بسیار آهستهای داشته است و اساتید قویتر شدند و رشتهها تخصصیتر شدند و تکنولوژیهای آموزشی بیشتر آمده است و فرایند ها و نظارتها و ارزشیابیها دقیقتر شده است البته نه به حدی که آن را بهعنوان یک مسئله مجزای نوآوری در نظر بگیریم.
منبع:پژوهشکده اسلام تمدنی