نوشتن کتاب یک فن است که نیاز به تمدن و سابقه دارد / در قرن اول ضرر نوشته‌های حدیثی از نفعش بیشتر بوده

شبکه معالم ـ دکتر پاکتچی اظهار داشت: نوشتن کتاب یک فن است که نیاز به تمدن و سابقه دارد. باید فنون آن را دانست.

به گزارش شبکه معالم دکتر پاکتچی، رییس پژوهشکده دانشنامه نگاری و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) که در اختتامیه مدرسه تخصصی حدیث با عنوان «از سنت واقعیه تا سنت محکیه» سخن می­گفت به بیان نظرات خود درباره امکان و وقوع نگارش سنت نبوی در قرن اول پرداخت. خلاصه مهم­ترین فرازهای سخنان استاد پاکتچی بدین شرح است:

  • من مساله منع کتابت را حدیث باور نمی کنم چون مساله اصلی این است که برای نوشتن حدیث در قرن اول انگیزه­ای وجود نداشته تا در نتیجه کسی از نوشتن منع شود. دلایلی هم برای این ادعا دارم.

دلیل اول:

 یک سری موانع ملموس در راه  نگارش وجود داشته است و آن اینکه امکانات مناسب نوشتن نبوده و در کنار آن نواقص و مشکلات جدی خط عربی هم به این مشکل دامن می­زد.  خط عربی اصلا قابل اعتماد نبوده و به شدت قابلیت تحریف داشته است. اساسا خط عربی طوری بود که بیشتر از آنکه به یادآوری حدیث کمک کند به ساخت احادیث جعلی کمک می­کرد. این مشکل درباره نگارش قرآن کریم وجود نداشته چون حفاظ قرآن زیاد بودند و مصحف ها فقط به کمک حافظه می­آمدند اما درباره نگارش حدیث آن هم در قرن اول این مشکل وجود داشته. لذا یکی از قدیمی ترین معضلات در حوزه حدیث پدیده صحفیون و تصحیف است / صحفیون افرادی بودند که وقتی به یک حدیث مکتوب مراجعه می کردند آن را غلط می­خواندند چون از روی نوشته ای می­خواندند که خطش مشکلات جدی داشته . با توجه به این دو مشکل می­توان گفت ضرر نوشته های حدیثی از نفعش بیشتر بوده.

دلیل دوم

نوشتن کتاب یک فن است که نیاز به تمدن و سابقه دارد. باید فنون آن را دانست. یک کتاب باید ویژگی­های خاص خود را داشته باشد اما در جامعه عربی قرن اول کسی اینها را نمی دانست . لذا اصلا کسی انگیزه ای برای نوشتن کتاب نداشته . این انگیزه ­ها و تمایلاتی هم که برای نگارش و تدوین سنت نبوی در تاریخ بیان شده برای قرن اول نیست بلکه برای قرن­های بعدی است که اختلافات مذهبی و مکاتب فکری متعددی به وجود آمده بود.

ممکن است کسی اشکال کند و بگوید آیت زیادی در قرآن کریم وجود دارد که دلالت بر نوشتن دارد. از جمله «ما تخطه بیمینک» «ن و القلم و ما یسطرون»  «تجعلونها قراطیس» و در کنار اینها روایاتی همداریم از جمله حدیث دوات.

در پاسخ باید گفت: آیات کتابت در قرآن دو گونه هستند. بعضی به طور مطلق از کتابت سخن گفته­اند اما از نوع مکتوبات چیزی نگفته اند و برخی هم نوع مکتوبات را مشخص می­کنند که بر اساس آیات قرآن و شواهد باستانی همه این مکتوبات از نوع تجاری و از قیبل عهدنامه­ها و اسناد تجاری هستند. مقدار کمی هم تعویذات و طلسم ها هستند اما هیچ یک از اینها از جنس یک کتاب به منعنای یک محصول فرهنگی نیست. البته کتاب نوشتن درسایر فرهنگهای مجاور وجود داشته اما اصلا در  فرهنگ عربی مرسوم نبوده.

ممکن است کسی هم شواهدی برای نگارش بیاورد از جمله اصول اربعمائه و یا به ترقی فرهنگ عربی استناد کند اما باید دقت کرد که درست است. ما این مسائل از جمله نگارش اصول اربعمائه و یا تبادل فرهنگی ملت عرب با سیار ملتها را  در تاریخ داریم اما هیچ یک از اینها مربوط به قرن اول نیست.

دلیل سوم

مشکل دیگری که وجود دارد (که در نشست قبلی هم آن را بیان کردم) این است که ما در قرون اول تا سوم تعریف واضح و روشنی از سنت نداریم. در حال حاضر این مفهوم برای ما روشن است اما آن موقع واقعا روشن نبوده. سوالی که مطرح می شود این است که کسانی که در آن موقع زندگی می­کردند چه تعریفی از سنت داشتند؟ واقعیت این است که آنان ، تعریف و درکی را که ما از سنت داریم نداشتند لذا اهتمامی هم به نگارش و تدوین آن نداشتند. در کنار این یک نکته جدی دیگر هم وجود دارد و آن اینکه ما الان در عصر خود نوشتن را یک امر مطلوب می­دانیم و از آن استقبال می­کنیم. سپس همین پیش­فرض ذهنی خود را به عصر نزول تعمیم می­دهیم و این سوال را  مطرح می­کنیم که مگر می­شود پیامبر به این امر مطلوب سفارش نکرده و یا آن را از اصحاب خود مطالبه نکرده باشند؟ در حالی که ما باید فضای جامعه عرب را بر اساس واقعیات تاریخی تحلیل کنیم نه بر اساس پیش­فرض­های ذهنی.

دیدگاهتان را بنویسید