شبکه معالم- دکتر محمد حسین منتظری تمایز امامت و نبوت را مفترض الطاعه بودن امام دانست، یعنی به امام مقامی اعطا شده که مستقل از وحی، امر و نهی تشریعی میکند.
به گزارش شبکه معالم، دومین نشست از سلسله نشستهای فلسفی-کلامی گروه آموزشی فلسفه و کلام اسلامی مرکز آخوند خراسانی در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان برگزار شد. در این جلسه دکتر محمدحسین منتظری بحث خود را پیرامون تمایز امامت و نبوت در قرآن ارائه داد.
دکتر منتظری در ابتدای این نشست، موارد متعددی از منابع کلامی علمای عامه و خاصه ذیل بحث امامت را نشان داد که در آن به معنای کلی امامت پرداخته شده است. وی تأکید کرد که اغلب مباحث امامت تا اوایل قرن ۴ در میان امامیه، پیرامون همین معنای کلی امامت است و کمتر و در اواخر کتابها به بحث مصداقی امام پرداختهاند. برخی از نمونههای جالب توجه، کتاب «الکافی» و «بصائرالدرجات» که بیشتر بر معارف محتوایی امامت تمرکز دارند و نه بر مباحث مصداقی. اما از اواخر دوران مدرسه قم نگاشتههای امامت پژوهی بیشتر بر مباحث مصداقی تمرکز دارد که به عنوان نمونه میتوان به کتاب کتاب «الاستغاثه فی بدع الثلاثه»، «المسترشد» نوشته ابن جریر بن رستم طبری و کتاب «الرساله العلویه» نگاشته کراجکی اشاره کرد.
وی در توضیح اهمیت و طرح مسأله خود، به نظرات مختلف پیرامون تمایز میان نبوت و امامت اشاره کرد. به گفته وی در عصر حضور اختلافی در میان اصحاب بوده که آیا اوصیای پیامبر خود نیز پیامبرند یا نه؟ که اختلاف مشهور میان «ابن ابی یعفور» و «معلّی بن خنیس» مهمترین گزارش درباره این اختلاف است. همچنین برخی مانند ابوالخطاب فرق میان محدَّث و نبی را نفهیمده و میگفتند چون امام تلقی مَلَک میکند، پس نبی است.
عضو انجمن کلام اسلامی حوزه ۳ ایده مهم این بحث را چنین برشمرد:
- «مقام امامت» در قرآن متمایز از «مقام نبوت» آمده است. البته در قرآن آنچنان که ما نیاز داریم به این مسأله تصریح نشده است اما این تمایز از طریق تشکیل شبکهی معنایی آیات امامت قابل اصطیاد است و به وجه تمایز نیز اشعار شده است.
- با مراجعه به روایات امامیه علاوه بر اصل وجود تمایز، مؤلفه تمایز بخش نیز مشخص میشود.
- نقطه اشتراک در میان علمای کلام متقدم تا پایان مدرسه قم، به ویژه آنانی که مبتنی بر نصوص بحث می کردند، بحث بر سر همین مسأله بوده است. یعنی مسأله اصلی اغلب آنان در موضوع امامت، فرق میان نبوت و امامت بوده است و مؤلفه تمایز بخش میان این دو مقام را فرض الطاعه میدانستهاند.
وی در ادامه جلسه به بررسی دلالی آیات قرآن پرداخت. اولین و مهمترین آیهای که منتظری به تحلیل آن پرداخت آیه ۱۲۴ سوره بقره است که خداوند در آن می فرماید: «وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِکلَِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىِّ جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِین.» منتظری با بیان شواهدی این نظریه را تقویت کرد که زمان ابتلاء و زمان جعل امامت برای حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در زمان کهنسالی بوده است نه زمان میانسالی یا جوانی. یکی از دلایل این امر، درخواست مقام امامت برای ذریهاش بوده است در حالیکه ظاهرا ابراهیم (علیهالسلام) در پیری بچهدار شده است. بنابراین این نظریه تقویت میشود که ابتدا مقام نبوت به وی اعطا شده، سپس در پیری و پس از ابتلائات دارای مقام امامت میشود. آیات ۴۱ و ۴۲ سوره مریم و آیه ۷۰ سوره توبه این نکته را تقویت میکند. پس امامت متمایز از نبوت است.
منتظری در آیه مذکور، به اقوال مفسران در مورد چیستی «کلمات» در آیه هم اشاره کرد و گفت به نظر بیشتر اهل سنت، کلمات برخی واقعیتهای عینی و خارجی بوده است از جمله ذبح اسماعیل. اگر ذبح اسماعیل جزء ابتلائات باشد، باز هم نظر جعل امامت در کهنسالی تقویت میشود. اما بیشتر روایات امامیه، حقیقت کلمات را حقایق لفظی میدانند مانند کلماتی که حضرت آدم علیه السلام برای توبه استفاده کرد و یا کلماتی که خداوند به واسطه آن ابراهیم و آل ابراهیم را به مقام اصطفاء رسانید.
دکتر منتظری به آیات دیگری هم در این بحث اشاره کرد مانند آیات «وَ نجََّیْنَهُ وَ لُوطًا إِلىَ الْأَرْضِ الَّتىِ بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَلَمِین. وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ نَافِلَهً وَ کلاًُّ جَعَلْنَا صَلِحِین. وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیرَْاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَوهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَوهِ وَ کاَنُواْ لَنَا عَبِدِین»(انبیاء ۷۱-۷۳) وی توضیح داد که به نظر برخی مفسران مانند علامه طباطبایی، عبارت «یهدون بأمرنا» قید تفسیری برای امامت است. سپس علامه طباطبایی معنا و منظور خاص خود از «أمر» را بیان میکنند. به نظر این مفسران، شأن نبوت، ابلاغ و تشریع مطلوب است اما امامت ایصال تکوینی به مطلوب میباشد.
این مدرس حوزه و دانشگاه، به بررسی آیه «أَمْ یحَْسُدُونَ النَّاسَ عَلىَ مَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَیْنَا ءَالَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَ الحِْکْمَهَ وَ ءَاتَیْنَاهُم مُّلْکا عَظِیمًا.»(نساء/۵۴) نیز پرداخت. ملک عظیم در این آیه در روایات به «الطاعه المفترضه» تفسیر شده است و همین امر موجب مورد حسادت واقع شدن آنان گردیده است.
دکتر محمدحسین منتظری، در ادامه ارائه خود حدیثی را از کتاب بصائر الدرجات نیز خواند که در آن تصریح شده است ائمه هم به خاطر همین مقام مفترض الطاعه بودن، مورد حسادت واقع شده اند. در این روایت تصریح میشود که در یک برهه زمانی، به حضرت ابراهیم «امر» نازل می شد اما مفترض الطاعه نبود تا آنکه به دلیل آیه «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» مقام امامت و مفترض الطاعه بودن به وی اعطا شد و او به خاطر اهمیت این مقام آن را برای ذریه اش نیز درخواست نمود.[۱]
وی درپایان با اشاره به آیه «وا آتاک الرسول فخذوه» بیان داشت که با قرینه روایات امامیه میتوان دریافت که این آیه به مقام امامت رسول خدا اشعار دارد که مبتنی بر آن خداوند به ایشان امر دین خویش را تفویض کرده است. از این رو از مجموع آیات و روایات چنین برداشت که مؤلفه تمایز میان نبوت و امامت همین مفترض الطاعه بودن است. وی توضیح داد که نبی باید حرف خداوند را از طریق وحی بگوید اما کسی که واجد مقام امامت باشد میتواند مستقل از وحی امر ونهی تشریعی کند و پیروی از او فرض است. به همین دلیل این مقام به صورت اعطا و جعل به امام اعطا میشود و در بیشتر آیات محل بحث به این نکته نیز اشاره شده است.
در پایان نشست، دکتر علیآبادی و دکتر حجت الاسلام طالقانی به نقد مباحث پرداختند. از جمله ایرادات این بود که اهل سنت میان امامت و نبوت ملازمه برقرار میکنند و معتقدند امامت مستلزم نبوت است نبی است و از آنجا که علی (علیهالسلام) نبی نیست پس امام هم نیست. در مقابل غلات نیز این ملازمه را پذیرفتهاند و بر این باورند که هر امامی نبی است اما از آنجا که امیرالمؤمنین امام است پس نبی هم هست. به همین سبب بایستی نشان داده میشد که در قرآن کریم امامت مستلزم نبوت نیست.
[۱]. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ فَضَالَهَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ نَصْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ یُنْکِرُونَ الْإِمَامَ الْمُفْتَرَضَ الطَّاعَهَ وَ یَجْحَدُونَ بِهِ وَ اللَّهِ مَا فِی الْأَرْضِ مَنْزِلَهٌ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ مُفْتَرَضِ الطَّاعَهِ وَ قَدْ کَانَ إِبْرَاهِیمُ دَهْراً یَنْزِلُ عَلَیْهِ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا کَانَ مُفْتَرَضَ الطَّاعَهِ حَتَّى بَدَا لِلَّهِ أَنْ یُکْرِمَهُ وَ یُعَظِّمَهُ فَقَالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً فَعَرَفَ إِبْرَاهِیمُ مَا فِیهَا مِنَ الْفَضْلِ قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی فَقَالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَیْ إِنَّمَا هِیَ فِی ذُرِّیَّتِکَ لَا یَکُونُ فِی غَیْرِهِمْ. (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج۱، ص: ۵۰۹، ح ۱۲)