آخرین خبرها

معرفت شناسی و مسأله تنوع ادیان

به گزارش شبکه معالم، هفتمین پنل از مجموعه پنل های هشتمین همایش بین المللی فلسفه دین معاصر «تنوع ادیان» با عنوان « معرفت شناسی و مسأله تنوع ادیان» و با دکتر سارا قزلباش، فلسفۀ دین، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، حجت الاسلامحسین رفیعی، دانشجوی دکتری کلام جدید، مرکز تخصصی آخوند خراسانی و زکیه اسدی، دانشجوی دکتری فلسفۀ دین و مسائل جدید کلامی، دانشگاه قم برگزار شد.

امکان گفتمان دربارۀ «معنای دینی» با توجه به نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی
دکتر سارا قزلباش، استاد فلسفۀ دین، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیگفت: اگر کثرت‌گرایی ادیان در حوزۀ معرفت‌شناختی را ناشی از نوعی نسبی‌گرایی به معنای عدم وجود یا شناخت معیاری برای معناداری باورهای دینی بدانیم، و امکان «گفتمان» بین ادیان را امکان فهم «معنای دینی» در دیگر ادیان در نظر بگیریم، یکی از پرسش‌های قابل طرح این است که آیا چنین گفتمانی، صرفاً در سطح توصیف معنا ممکن است یا اینکه در سطح تبیین نیز صورت می‌گیرد؟
وی ادامه داد: ضمن اینکه آیا امکان چنین گفتمانی، صرفاً در میان دین‌داران نسبی‌گرا یا کثرت‌گرا صورت می‌گیرد یا اینکه دین‌داران ذات‌گرا نیز امکان فهم معنای دیگر ادیان را به‌لحاظ معرفت‌شناختی دارا است؟
استاد فلسفۀ دین، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: یکی از پاسخ‌های احتمالی این است که با توجه به نسبی‌گرایی، بایستی ادیان مورد گفت‌وگو نیز به‌طور درون‌دینی، نسبی‌گرا باشند تا امکان فهم معنا صورت گیرد. در واقع، برای امکان گفتمان در سطح معنا و فهم آن، بایستی نظم و تعیّن ساختاری آن را زدود، زیرا تعیین هرگونه معنای متعیّن و ثابت برای مفاهیم دینی (همچون خلقت یا آخرت)، به معنای کنار گذاشتن معانی دیگری است که برای آن ارائه می‌شود.
وی خاطرنشان کرد: از این رو، ذات‌گروی صرفاً منجر به مسامحه و پذیرش معانی دیگر ادیان می‌شود، بدون اینکه گفتمان معرفت‌شناختی صورت گیرد. از سوی دیگر، رویکرد غیرذات‌گرا نیز با نسبی‌گراییِ درون‌دینی و عدم تعیّن معنای دینی همراه است که اگرچه امکان گفتمان را ممکن می‌کند، اما این تناقض را در پی دارد که اگر مفهوم دین، نسبی است، به چه معنا و با چه معیاری، گفتمان بین ادیان مختلف صورت می‌گیرد.
دکتر قزلباش افزود: حال یک برون‌رفت چالش‌انگیز از این تناقض آن است که دربارۀ نتیجۀ گفتمان و معناداری، احکام «فازی» صادر کنیم.

آیا انحصارگرا ملزم به ارزیابی باورهای معارض است؟
حجت الاسلام حسین رفیعی، دانشجوی دکتری کلام جدید، مرکز تخصصی آخوند خراسانی گفت: یکی از مسائلی که انحصارگرایی با آن مواجه است این است که آیا می‌توان به‌نحو معرفتاً موجّهی، بدون ارزیابی معرفتی باورهای معارض، انحصارگرا بود، یا انحصارگرا ملزم به ارزیابی باورهای معارض است؟ برخی مایل‌اند قیدی را در صورت مسئله اضافه کنند: آیا انحصارگرای آگاه به باورهای معارض ملزم به ارزیابی باورهای معارض است؟
وی افزود: برخی از فیلسوفان دین به صورت مطلق، ارزیابی معرفتی باورهای معارض را شرط لازم موجّه بودن انحصارگرا دانسته‌اند. وی بیان داشت:‌عده‌ای بر این باورند که اساساً باورهای دینی موضوع ارزیابی معرفتی قرار نمی‌گیرند. برخی دیگر با اضافه کردن قیودی (همچون برابر نبودن موقعیت معرفتی صاحبان باورهای معارض) از موجّه‌بودن انحصارگرایی، بدون ارزیابی معرفتی باورهای معارض، دفاع کرده‌اند.
وی خاطرنشان کرد: این مسئله شقوق مختلفی دارد: از طرفی باید متعلّق انحصارگرایی مشخص شود: صدق، توجیه، نجات‌بخشی و …؛ از طرف دیگر در معرفت‌شناسی معاصر نظریه‌های مختلفی در مورد ماهیت توجیه مطرح است که در یک دسته‌بندی کلی می‌توان این نظریات را به درون‌گرایانه و برون‌گرایانه تقسیم کرد. این مقاله به صورت مشخص بر انحصارگرایی در صدق متمرکز است و سعی کرده نشان دهد براساس برخی از نظریات برون‌گرایانه در توجیه، که گویا امروزه پرطرفدارتر هستند، انحصارگرای در صدق می‌تواند بدون ارزیابی باورهای معارض موجّه باشد.
حجت الاسلام رفیعی گفت: یکی از مهم‌ترین نظریات برون‌گرایانه اعتمادگرایی است. براساس این نظریه هر باوری که از فرایند باورساز قابل اعتمادی به‌دست آمده باشد موجّه است. طبق تعریفی که معرفت‌شناسان از «قابل اعتماد بودن» ارائه می‌دهند، به‌روشنی می‌توان فرض کرد دو انحصارگرا، با دو فرایند قابل اعتماد، دو باور معارض داشته باشند و بنابراین، بدون ارزیابی یکدیگر، موجّه باشند.
وی ابراز داشت: البته اعتمادگرایی با اشکالاتی مواجه شد و برای رهایی از آن‌ها قیودی به تعریف خود از توجیه اضافه کرد، اما در بسیاری از موارد، یا این قیود شرط لازمِ توجیه نیستند، یا براساس آن‌ها نیز می‌توان از عدم لزوم ارزیابی دفاع کرد.

اختلاف معیارهای عقلانیت به‌مثابۀ مهم‌ترین منشأ تنوع ادیان

خانم زکیه اسدی، دانشجوی دکتری فلسفۀ دین و مسائل جدید کلامی، دانشگاه قم گفت: گرچه دین پذیرفته نزد خداوند دین منطبق با فطرت الهی انسان است و هرآنچه از سوی او در برخی مقاطع تاریخی نازل شده، مراتبی از همان دین واحد و فاقد اختلاف مبنایی است اما آنچه در جوامع بشری به‌عنوان دین شناخته شده و موضوع ایمان و تقدیس و تسلیم آدمیان واقع شده، لزوماً دین مُنزَل و منطبق با فطرت الله نیست.

وی افزود: این نگاشته درصدد بررسی علت ایمان مردمان به مکاتب و آیین‌های گوناگونی است که حاوی آموزه‌های خلاف فطرتند و در این جهت مهم‌ترین منشأ تنوع متعلَّق ایمان در افراد را تنوع معیار عقلانیت باورها می‌داند. این مدعا از یک سو به‌نحو درون‌دینی اثبات می‌شود؛ با ملاحظۀ بینش نظری، انگیزۀ پذیرش و روش عملی طواغیت و کفار و مشرکین در نظر وحی از طریق مرور مواردی چون: تبیین و تحلیل‌های موجود در آیات و روایات در خصوص علل گرایش به کفر و شرک به‌مثابۀ «ادیان جاهلی»، توجیهات اصحاب عقاید جاهلانه به‌مثابۀ «شبه عقلانیت» معتبر نزد ایشان؛ انتساب جنون و سفاهت از سوی مشرکین به انبیاء عظام به‌مثابۀ نشانه‌ای بر «ادعای عقلانیت»؛ که بر اساس آن‌ها ثابت می‌شود سران مشرکین همواره بیش از همگان «مدعی عقلانیت» بوده‌اند و با «تغییر معیار عقلانیت» نزد اکثریت جامعه، دین جاهلانۀ خود را رواج می‌دادند.

خانم اسدی خاطرنشان کرد: از دیگر سو شواهد متعدد این تغییر معیار نیز در تاریخ ادیان قابل ملاحظه است که راهی برای اثبات برون دینی مدعای ماست. با این تبیین اولین و مؤثرترین راه‌حل اختلاف مکاتب، تفاهم بر سر معیارهای عقلانیت باور دینی است.

دیدگاهتان را بنویسید