آخرین خبرها

استدلال‌های فیلسوفان مسلمان بر وجود هیولی ناکافی است

به گزارش شبکه معالم، اولین جلسه از دومین دوره نشست های فلسفی کلامی تحت عنوان «مؤدای دلایل فیلسوفان مسلمان بر وجود هیولی؛ جزء جوهری یا جزء تحلیلی» در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.

در این نشست حسین رفیعی، دانش پژوه فلسفه و کلام مرکز تخصصی آخوند خراسانی به ارائه این موضوع پرداخت و افزود: عمده فیلسوفان مسلمان از جمله ابن سینا و ملاصدرا در شمردن جواهر، پنج جوهر قائلند یعنی در کنار عقل، نفس و جسم «ماده» و «صورت» را هم جوهر می دانند که جسم از ترکیب دو جزء ماده و صورت تشکیل شده اند.

وی افزود: فیلسوفان دو استدلال عمده برای هیولی دارند که ثابت می کند جسم باید دو جزء داشته باشد و نمی تواند بسیط باشد، این دو استدلال «هیولی یا ماده» و «صورت» نامیده می شوند.

رفیعی با بیان اینکه استدلال های آنها برای اثبات این مدعا ناکافی است که معروف به دو برهان «قوه و فعل» و «فصل و وصل» می باشد، خاطرنشان کرد: استدلال اول فیلسوفان «قوه و فعل» به دو نحو قابل تحلیل است اجسام نسبت به بعضی امور بالفعل و نسبت به بعضی دیگر بالقوه هستند.

اجتماع وجدان و عدم به معنای اجتماع نقیضین است

وی افزود: در مقدمه اول هر جسم یک سری فعلیت‌هایی و یک سری قوه هایی دارد؛ یک سری ویژگی ها در آنِ واحد دارد و مقدمه دوم می گوید این دو حیثیت که در محل واحد قابل جمع نیستند به این دلیل که فعلیت ملازم وجدان و قوه ملازم فقدان است و اجتماع وجدان و عدم به معنای اجتماع نقیضین است.

دانش پژوه فلسفه و کلام مرکز تخصصی آخوند خراسانی اظهار کرد: در نتیجه جسمی که این دو ویژگی را دارد مرکب از دو جزء است، جسمی که منشأ بالقوه بودن است و ذاتا بالقوه بوده و هیچ جهت فعلیتی ندارد که اسم این جزء را هیولی یا ماده می نامیم.

رفیعی ادامه داد: جزء دیگری که آثار آن منشأ و فعل است «صورت» می نامیم که این جزء هیچ جهت و قوه ای ندارد؛ قوه و استعدادی که در جسم است امکان استعدادی دارد که آقایان می گویند از اقسام کیف است.

وی تصریح کرد: کیف استعدادی عَرَض است و نیاز به جوهری حامل دارد که عَرَض را حمل کند و جسم از آن جهت که جسم است و فعلیت دارد نمی تواند حامل قوه باشد.

دانش پژوه فلسفه و کلام مرکز تخصصی آخوند خراسانی اظهار کرد: برهان «فصل و وصل» که برای اثبات هیولی به آن استناد شده است با چهار مقدمه «جسم اتصال دارد»، «جسم قابلیت انفصال را دارد»، «اتصال نمی تواند انفصال را بپذیرد بلکه شی ثالثی لازم است که اتصال و انفصال را پذیرا باشد» و «اتصال و انفصال موجب نابودی جسم نیست» قابل اثبات است.

وی بیان کرد: از این چهار مقدمه نتیجه گرفته‌اند درون جسم باید چیز دیگری باشد که اتصال و انفصال را بپذیرد، زیرا اتصال و انفصال مقابل هم بوده و قابل تبدیل به هم نیستند از طرفی موجب نابودی جسم که نمی شود پس باید جوهری باشد در جسم که آن را ماده می نامیم که اتصال و انفصال را می پذیرد.

دو برهان «فصل و وصل» و «قوه و فعل» را می توان در یک برهان فروکاست

رفیعی با بیان اینکه هر دو استدلال را می توان به یک برهان فروکاست در واقع دو برهان جداگانه نیستند، خاطرنشان کرد: در برهان «قوه و فعل» گفته شده است جسم دو ویژگی قوه و فعل دارد که قابل جمع در محل واحد بسیط نیستند.

وی با بیان اینکه اتصال یکی از مصادیق فعلیت و انفصال از مصادیق قوه است، اظهار کرد: در برهان «فصل و وصل» در واقع به مصداقی از قوه و فعل اشاره شده است جسم نسبت به چیزها چون «اتصال» باالفعل و نسبت به بعضی چیزها از جمله قابلیت «انفصال» بالقوه هستند که هر دو دلیل را می توان به یک دلیل فروکاست.

گفتنی است، سلسله نشست های فلسفی کلامی از سوی مرکز تخصصی آخوند خراسانی در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار می شود.

دیدگاهتان را بنویسید